مرور خاطرات گذشته محدودیت ندارد
بهرام شاهمحمدلو میگوید با برنامههایی از جنس «زیر گنبد کبود» که همزمان بزرگترها و بچهها را پای خود مینشاند، حس دوباره کنار هم بودن به خانوادهها برمیگردد.
بهرام شاهمحمدلو که بسیاری از مخاطبان تلویزیون او را هنوز آقای حکایتی صدا میکنند، امسال در مجموعه نوروزی شبکه تهران به نام «گوشه دل تهرون» با کارگردانی رامبد جوان بازی و نقش پدربزرگ خانواده را ایفا میکند. به بهانه حضورش در این مجموعه درباره ساخته شدن سری دیگری از مجموعه «زیر گنبد کبود» هم گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید.
آقای شاهمحمدلو مدتی قبل صحبت ساخته شدن سری جدید «زیر گنبد کبود» مطرح شد، هنوز هم قصد ساختن این مجموعه را دارید و فکر میکنید ساخت مجموعههایی که زمانی آثار شاخص تلویزیون یا سینما محسوب میشده میتواند بار دیگر مخاطب زیادی داشته باشد؟
من برای مرور خاطرات گذشته محدودیتی نمیبینم، اما نکته این است که در حال حاضر ما با دو مخاطب روبهرو هستیم، یک گروه مخاطبی است که در گذشته این مجموعه را دیدهاند و از آن خاطره دارند و احتمالاً برخی از آنها الان پدر و مادر شدهاند و گروه دوم که مخاطب هدف ما است کودکان امروز هستند. بنابراین ساز و کار مجموعه باید به گونهای باشد که هر دوی این گروه را در بر بگیرد و این کار را به مراتب سختتر میکند. برای همین مدتها روی این طرح کار کردم و طرح را به یک طرح داستانی تبدیل کردم که در دلش بخشهایی باشد که یادآور همان بخشهایی استودیویی باشد و به نوعی حس نوستالژی گذشته را در بر بگیرد، اما از یک منطق هم پیروی کند. مثلاً وارد خانه آقای حکایتی میشویم و زیرزمین خانه او که میتواند فضای خوبی برای همان فضای استودیویی باشد و ارتباط او را با همسایگانش، کودکان و اطرافیانش ببنیم.
یعنی برنامهای بشود که پدر و مادرها هم کنار بچهها آن را ببینند؟
اینکه در صحبتهایم به این موضوع اشاره کردم که ساخته شدن چنین مجموعهای باید دو گروه را در بر بگیرد و این کار را سختتر میکند به این دلیل است که پدر و مادرها دوست دارند با بچههایشان این مجموعه را نگاه کنند و بچهها را از تنهایی مفرطی که به مرور دچارش میشوند رها کنیم. بالاخره تلویزیون در اختیار بچهها هست و گرفتاریهای پدر و مادرها نمیگذارد همراه بچهها باشند. در این صورت بچهها ممکن است چندین ساعت به تنهایی مشغول بازی یا دیدن فیلم شوند. پیچیدگیهای زندگی امروز باعث این اتفاق شده است. بچهها در طول روز فقط چند ساعت میتوانند در فضای آموزشی باشند و باز به خانه بر میگردند و خانه جایی است که آنها باید احساس امنیت و آسایش بکنند. فکر میکنم با یکسری برنامهها ازجنس «زیر گنبود کبود» حس دوباره کنار هم بودن به خانوادهها بر میگردد.
شما زمانی کار کودک را آغاز کردید که سهم بیشتری از آثار تلویزیون به این گروه سنی اختصاص داده میشد. مثلاً تلویزیون تئاترهای کودکی که در شهر اجرا میشد را پوشش تصویری میداد یا کارهایی از این دست و بعد که خود شما تهیه کنندگی «زیر گنبد کبود» را به عهده گرفتید، زمانی بود که بسیاری از آثار شاخص حوزه کودک در آن زمان از تلویزیون پخش میشد و هنوز هم جز آثار ماندگار تلویزیون محسوب میشود. فکر میکنید دلیل اصلی ماندگار این برنامهها چیست؟
طرح مجموعه «زیر گنبد کبود» به دلیل تازه و نو بودن و اینکه مشابهتی با برنامه دیگری نداشت ماندگار شد. این برنامه در اثر فکر و کار مداوم به وجود آمد و در فضای آرامش، صمیمی و صادقانه طراحی و ساخته شد و مسیر قصهپردازی و پردازش قصه در زمینه نمایش مرحله به مرحله پخته شد. هم جریانی از زندگی در آن بود و هم شکل تکاملی یک موضوع به یک طرح کامل را در بر میگرفت. همه لحظههای این مجموعه نو بود. موسیقی، شعر، قصهها همه چیز برای بچهها تازگی داشت، اگر از قصههای کهن استفاده میشد، آنها بازسازی شده بودند و شیوه اجرایی جدید بود یا اگر در برنامه قصهها را میفروختیم، پول نمیگرفتیم. بنابراین همه چیز بهطور طبیعی و با صداقت شکل گرفت. این دلیل تأثیرگذاریش به گمان من همین موضوعات بود.
بهرام شاهمحمدلو و آفرین عبیسی در نمایی از مجموعه«گوشه دل تهرون»
زمان ساخت مجموعه «زیر گنبد کبود» چند ساله بودید؟
سال ۶۶ این کار پخش شد و من آن زمان ۳۷ ساله بودم
فکر میکردید سالها بعد از ساخت این مجموعه شما را آقای حکایتی صدا کنند؟
برای من هم عکسالعملهای مردم عجیب بود؛ بسیار عاطفی واحساسی بود. حس میکنم این مجموعه در وجود بچههای آن زمان نشسته است. من از کودکان آن زمان هنوز پاسخ میگیرم و حس میکنم بذری که آن سال پاشیده شد تبدیل به گل و گیاههای خوش زنگ و بو شده است و از این بابت خوشحالم.
اصلاً قرار نبود من نقش آقای حکایتی را بازی کنم. من فقط تهیهکننده مجموعه بودم، اما تست گرفتن از افراد مختلف برای بازی در نقش آقای حکایتی زمان برد و من نگران هزینههای استودیو بودم. در نهایت به من پیشنهاد دادند که خودم نقش آقای حکایتی را بازی کنم. آن کتاب قصه بزرگ هم به این دلیل بود که من متنها را حفظ نبودم و باید از روی نوشته میخواندم. بنابراین متنها را درشت روی کاغذ نوشته بودم و از روی آنها میخواندم.
شما در فیلم «شهر موشها ۲» با گروه همکاری دارید؟
متأسفانه فرصت نشد در فیلم «شهر موشها ۲» حضور داشته باشم ولی خوشحالم که سری دوم این فیلم ساخته میشود.
در طول این سالها از شما خواسته شد به عنوان کسی که سالها در زمینه ساخت آثار کودک تحقیق کردید به ساخت آثار این حوزه مشورت بدهید و به نوعی از تجربههای شما استفاده کنند؟
این نکتهای است که جای تأسف دارد. تلویزیون به دلیل اینکه گرفتار تولید، پخش و آنتن است و باید خوراک مخاطبش را تهیه کند، به این نکته خیلی توجه نداشته است، اما در طول این سالها از من چنین چیزی خواسته نشده و جای تحقیق و پژوهش در حوزه آثار کودک خالی است.
فکر میکنید چرا اغلب آثاری که در حال حاضر برای کودکان ساخته میشود، برای آنها فاقد جذابیت است؟
ارتباط با بچهها به هر بهانهای اگر کلیشه در آن باشد و تصنع در آن دیده شود و چیزی را موکدا از بچهها بخواهیم یاد بگیرند، اشتباه کردهایم. اگر یک چیز زیبا را تحت فشار به بچه منتقل کنیم، تناسب و جذابیتش را از دست میدهد. این تکرارها بچهها را خسته میکند. متأسفانه در حال حاضر بازیهای کامپیوتری بچهها را تنها میکند و جای خالی دوست، پدر و مادر یا همسایه کنارش حس میشود.
ممکن است مجموعه «زیر گنبد کبود» برای شبکه نمایش خانگی تولید شود؟
بله، ممکن است. حتی یه فیلم سینمایی آن هم فکر کردیم.
صحبت ساخته شدن سری دوم «خونه مادربزرگه» هم مطرح است، اگر بار دیگر این مجموعه ساخته شود همکاری میکنید؟
اگر ساخته شود من در خدمتم.
امسال درمجموعه «گوشه دل تهرون» حضور دارید، کمی از حس و حال این مجموعه نمایشی نوروزی بگویید.
از اینکه در یک مجموعه نوروزی کار میکنم ودر یک گروه خوب حضور دارم حس خوبی دارم. من نقش پدر بزرگ این خانواده شاد و شنگول را به عهده دارم. البته قرار نبود من نقش آقا جون یا پدربزرگ را ایفا کنم و قرار بود پسر بزرگ این خانواده باشم، اما دوستان ترجیح دادند که من پدر بزرگ خانواده باشم، اما بعد دیدم کمکم غیر از نوه، صحبت از نتیجه هم شد و پیش خودم فکر کردم من در نقشهایم دارم به سمت پیرپوشی حرکت میکنم.
منبع: خبرآنلاین