در آرزوی ستارههای اقتصادی
کد خبر :
329268
سرویس اقتصادی « فردا »:
بهمن ماه امسال شاهد برگزاری همایش سالانه IMI-100 بودیم؛ همایشی که درآن هر ساله صد شرکت بزرگ و برتر کشور معرفی میشوند. نگاهی به این لیست، نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق این شرکتها، خصوصی به معنای واقعی نیستند. این در حالی است که 8 سال از ابلاغ سیاستهای اصل 44 توسط مقام معظم رهبری میگذرد. آیا پس از 8 سال که اراده نظام بدان تعلق گرفته است که از اقتصاد دولتی به سمت اقتصادی که در آن بخش خصوصی نقشی مهم و اساسی دارد حرکت کند، توانستهایم سهم مهمی از اقتصاد را در دست بخش خصوصی قرار دهیم؟
نگاهی به برنامهریزیهای بیست ساله گذشته دولت چین که هنوز عنوان کمونیست را یدک میکشد(!) نشان میدهد که برنامهریزیهای دولت بر پرورش قهرمانان ملی (national heroes) بوده است. یعنی دولت وظیفه خود را این قرارداده است که با تقویت بخش خصوصی، شرکتهای میلیارد دلاری بپروراند. همچنین شاهد آن هستیم که کشور تایوان با تولید ناخالص داخلی نزدیک به کشور ما، 6 شرکت بزرگ را در میان 500 شرکت بزرگ جهان دارد.
به یاد دارم که در آغاز انقلاب، روحیات سوسیالیستی نه تنها در گروهکهای افراطی بلکه حتی در بچه مسلمانهای ناب نیز نفوذ داشت. نگاه مجددی به کتب دکتر شریعتی (که نگارنده خود در سالهای اولیه انقلاب جزو شیفتگانش بوده است) عمق رسوخ نظریات سوسیالیستی ولی با تمسک به برخی از آیات قرآن و شماری از فرازهای نهجالبلاغه را نشان میدهد. خوانندگانی که در سن 50 سال به بالا هستند به یاد میآورند که در آن روزها هر سرمایهداری را زالویی میدانستیم که خون محرومین را به شیشه کرده است. تصور همگانی این بود که برای جلوگیری از تجمع ثروت، باید کسبوکارهای عمده توسط دولت اداره شود و این امر نه تنها در قانون اساسی اول بلکه در قانون اساسی بازنگری شده سال 68 نیز به وضوح به چشم میخورد.
سالها گذشت تا به این تجربه برسیم که دولت بنگاهدار خوبی نیست و تصدیگری دولتی جز ضعف در بهرهوری به دنبال نخواهد داشت و کسب این تجربه، نهایتا زمینه اعلام سیاستهای مترقی اصل 44 را در سال 84 فراهم کرد؛ ولی نکتهای که از آن غفلت شده این است که تغییر یک فرهنگ بیاندازه سخت است و کار میبرد. با اینکه بارها رهبری معظم انقلاب طی چند سال اخیر در سخنرانیهای گوناگون کوشیدهاند ذهنیت بد بودن تولید ثروت و زشت بودن کارخانهدار و کارآفرین را بزدایند، اما همچنان ذهنیت غالب برجامعه و برخی مسوولان در تمامی ردهها (ولو آن را اظهار نکنند) قبح تولیدثروت (حتی از راه حلال) است.
در چنین جامعهای و در چنین فرهنگی حتی اگر بخش خصوصی بزرگ بهوجود آید، باید برای او نگران شد که مبادا آن را از بین ببرند و مبادا بگویند تو این همه پول را از کجا آوردهای؟ فعلا بازداشت باش تا بررسی شود ثروتت مشروع بوده یا نه! من همان روز که آقای الف درخواست خرید فولاد خوزستان را داد، برایش نگران شدم. من همان موقع که تبلیغات وسیع شرکت پ را در فرودگاهها و در تلویزیون دیدم برایش نگران شدم (و هنوز هستم) و من هنوز نمیدانم که آیا جرم اصلی بعضی از آنهایی که فعال اقتصادی بودهاند و دستگیر و محکوم شدند، در واقع بزرگ شدن بیش از اندازه بوده است یا نه؟ بخش خصوصی در کشور ما احساس میکند برای او سقف وجود دارد؛ سقفی به شدت تنگ و مانع رشد. احساس بخش خصوصی این است کهکارهای بزرگ اقتصادی به نام مجموعههای دولتی یا حکومتی سند زده شده است و در آنها راه ندارد.
مگر نه اینکه همین چند روز پیش سیاستهای اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده و در آن حتی از استفاده از بخش خصوصی در امور بزرگی مانند صادرات نفت و گاز صحبت شده است. اما من از شما سوالی میکنم که حتی در کار سادهای مانند توزیع بنزین و گاز برای خودروها بخش خصوصی نقش دارد؟ هر بار میهمان خارجی داشتهام از من پرسیدهاند شما چرا در پمپ بنزینهایتان اینقدر صف دارید؟! خودم حدود 20 کشور دنیا را دیدهام و حتی در یکی از آنها هم ندیدهام که دولت در امر حقیری مانند توزیع بنزین وارد شود. تصورش را بکنید که اگر به جای سوپرمارکتها، توزیع لبنیات و خواربار را دولت به عهده میگرفت چه افتضاحی به بار میآمد!
آری بخش خصوصی در کشور ما بهرغم خواستهها و شعارها و وعدهها به جایگاه بایسته خود نرسیده است؛ درحالیکه رسیدن به اقتصاد بدون نفت، بدون بهوجود آوردن شرکتهای خصوصی بزرگ که بتوانند در سطح جهانی قد علم کنند، ممکن نخواهد بود. لازم است ابتدا همه ما ضرورت پروردن چنین قهرمانان ملی را لمس کنیم. منبع: دنیای اقتصاد