سود و زیان ایران از بحران اوکراین
بحران اوکراین میتواند دو تاثیر کاملا متضاد بر سیاست خارجی ایران داشته باشد؛ در صورت باقی ماندن در حد کنونی میتواند مسئله هستهای را از اولویت و فشار غرب خارج کند و در صورت عملی شدن تهدیدات، برنامه اتمی ایران میتواند به سوژه مورد معامله تبدیل شود.
کد خبر :
329163
فارس: 3 ماه درگیری داخلی در اوکراین در نهایت به تنش بینالمللی میان روسیه و غرب منجر شده است. دعوا نیز بر سر منافع استراتژیک و ژئوپلیتیک هر یک از طرفهاست. روسها در این دعوا در پی دفاع از منافع خود در جمهوری خودمختار کریمه هستند؛ شبه جزیرهای که حدود 60% جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. روسیه پیشاپیش سربازانی را در کریمه، در محل یک پایگاه نظامی در سواستوپول مستقر کرده است. از منظر نظامی، بندر سواستوپول برای روسیه از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا مرکز فرماندهی ناوگان روسیه در دریای سیاه بوده و هدایت عملیات دریایی روسیه در مدیترانه را بر عهده دارد. این پایگاه تا تاریخ 2042 در اجاره روسیه بوده و ناوگان استقرار یافته در آن از 380 کشتی جنگی، 170 فروند هواپیما و 25 هزار نیرو تشکیل شده است. برای روسیه روی کار آمدن دولتی که حامی غرب باشد، طبعا نگرانیهایی به همراه خواهد داشت. همین واقعیتها منجر به آن میشود که عقبنشینی روسیه از این موقعیت ژئوپلیتیک تقریبا ناممکن باشد زیرا معنای عقبنشینی روسیه از دست دادن موقعیتی است که روسیه برای آن سرمایهگذاری استراتژیک مهمی داشته است. البته اوکراین برای غرب نیز از اهمیت
ویژهای برخوردار است. باید گفت اوکراین مهمترین کشور اروپای شرقی در ابعاد جغرافیای سیاسی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. اوکراین از جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است؛ تا آنجا که با عدم نفوذ اتحادیه اروپا در این کشور، این کشور نه تنها میتواند سدی بزرگ در برابر برنامههای درازمدت اتحادیه در زمینه گسترش به سمت شرق باشد، بلکه این مسئله ممکن است نقش و نفوذ روسیه را در مسائل اروپای شرقی پررنگتر کند. به لحاظ اقتصادی نیز این کشور محل ترانزیت 80 درصد گاز طبیعی و 75 درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است. ویژگیهایی از این دست، اوکراین را به کشوری ذاتاً بینالمللی تبدیل کرده است. از همین رو، اوکراین را باید محل تلاقی منافع قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای نظیر روسیه، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا نامید. اما فراتر از آنچه در چارچوب تنش میان روسیه و غرب رخ میدهد، شرایط میتواند به گونهای پیش رود که سیاست خارجی ایران هم اثرات آن را احساس کند. البته اثرپذیری ایران از این اوضاع شرایط خاص خود را دارد. اگر بحران اخیر اوکراین در حد تهدیدات لفظی دو طرف باقی
بماند، میتواند منافعی برای ایران داشته باشد. اما اگر تهدیدات عملی شوند، بیثباتی به همراه خواهد داشت که چنین شرایطی برای هیچ کشوری منافع به دنبال نخواهد داشت. در صورت وقوع سناریوی اول یعنی محدود شدن تنشها به درگیریهای لفظی و تهدیدات کلامی، اختلاف و فاصله میان روسیه با آمریکا و کشورهای اروپایی گسترش مییابد. گسترش دامنه این اختلافات نیز میتواند در راستای منافع هستهای ایران باشد چراکه اعضای غربی تاثیرگذار در بحران اوکراین، عضو گروه 1+5 نیز هستند و با افزوده شدن بر میزان اختلافات این کشورها، اولا امکان هر گونه معامله بر ضد ایران از میان میرود و در ثانی، ایران میتواند با طرفداری از یک گروه، گروه دیگر را تضعیف کند و در این میان، با بالا آوردن کف مطالبات خود و تنزل سقف مطالبات حریف، طرف غربی را تحت فشار قرار دهد. اما اگر تهدیدات نظامی به وقوع جنگ میان روسیه و اوکراین و به تبع آن برخی کشورهای اروپایی منجر شود، دیگر معادلات به نفع ایران نخواهد بود چراکه امکان دارد دو طرف درگیر، با بالا رفتن هزینهها، برای پایان دادن به تنشها و جلوگیری از بیثباتی و ناامنی بیشتر به امتیازگیری و معامله بر سر حوزههای مورد
اختلاف خود روی آورند که در این صورت، سوریه و ایران ممکن است در صدر دستور کار آنها قرار گیرند. در مسئله سوریه، از آنجایی که روسیه و غرب به ویژه آمریکا مدتهاست درباره نحوه حل بحران این کشور خاورمیانهای به اختلاف خوردهاند و هیچ یک حاضر نیست به نفع سوریها گامی از منافع و خواستههای خود عقب نشیند، امکان دارد، برای پایان دادن به بحران به وجود آمده، به امتیازگیری در مسئله سوریه روی آورند. مسئله هستهای ایران دیگر موضوعی است که میتواند به سوژه معامله احتمالی میان روسیه از یک سو و آمریکا و سه کشور اروپایی از سوی دیگر تبدیل شود به ویژه اینکه در این حوزه، روسها همواره به عنوان سدی در مقابل برخی اقدامات افراطی آمریکاییها عمل کردهاند. اما ممکن است بحران اوکراین شرایطی را فراهم کند که روسیه برای مشروعیت بین المللی بخشیدن به حضور خود در شبه جزیره کریمه از مواضع خود در قبال ایران کوتاه بیاید و موضعگیریهای خود در قبال برنامه هستهای ایران را با مواضع سایر اعضا همراستاتر سازد. بر این اساس، موضع ایران در خصوص بحران اوکراین باید حل و فصل سیاسی موضوع باشد که البته چنین هم هست. یافتن راهحل سیاسی برای یک مساله
ژئوپلتیک، عموما آنقدر زمانبر هست که ایران از منافع ناشی از آن در مذاکرات هستهای و معادلات منطقهای بهره ببرد.