این فیلم «چ» نبود، «خ» بود!
نمیدانم فیلم «چ» حاتمیکیا را دیدهاید یا نه، معجزهای است برای خودش. بعد سالها احساس کردم چیزی بهنام «سینمای انقلاب» و «سینمای دفاعمقدس» بهمعنای واقعی آن هنوز زنده است و نفس میکشد و مهندسانی چیرهدست در آستین دارد. شاید بسیاری از آنها که این فیلم را دیدهاند با من همعقیده باشند که این فیلم نه فیلم چمران و نه فیلم ابراهیم حاتمیکیا، که درواقع فیلم حضرت روحالله بود، بهترین تصویر از نقش شگفتانگیز رهبری این بزرگمرد در نجات این سرزمین. درواقع این فیلم نه «چ» که نامش باید «خ» بود! بگذریم. سر نقل محسنات این اثر شکوهمند را ندارم. خواستم به این بهانه حاشیهای بزنم بر سخنان اخیر و سرشار از سوز و گذار کارگردان آن که گفته است: «جشنواره (فیلم) فجر، سالیان سال است از انقلاب فاصله گرفته ... پیشنهادی میکنم نام «فجر انقلاب» را از عنوان این جشنواره بردارند... وقتی دغدغههای جشنوارههای خارجی با ما مماس شود باید به خودمان شک کنیم! «باری ابراهیم سهوا گفته است؛ جشنواره فجر سالیان سال است از انقلاب فاصله گرفته و ... مرادش جشنواره فیلم فجر بوده و اما بهگمان من خداوند حقیقتی را بر زبان او جاری کرده، چراکه این حقیقت تلخ منحصر به جشنواره فیلم نیست. با کمال تاسف در عموم رشتهها، جشنواره فجر سالهاست سیری قهقرایی را طی میکند. ربطی هم به خط و ربط سیاسی دولتها و مدیران و دستاندرکارانش ندارد. البته دارد، اما این ندارد را از آن رو میگویم که در هشتسال گذشته که مدعیترین اصولگرایان عرصه فرهنگ و هنر بخشهای مختلف این جشنواره را مدیریت میکردند، همین آش و همین کاسه بود. در همین جشنواره فیلم فجر گذشته، مدیر محترم سینمایی وقت آمد و گلایه کرد که چرا آثار انقلابی جایشان خالیست؟! انگار نه انگار که دارد خودش را محاکمه میکند؟ انگار نه انگار که خودش آن بودجههای چاق و چله را به آن فیلمهای فاخر! داده است. خدا پشت و پناه «مهندس بنیانیان» رئیس سابق حوزه هنری باشد. او از حوزه مهندسی و مدیریت اداری ناگهان افتاده بود وسط یک مشت هنرمند و شاعر و نویسنده و ... هی از این و آن هم هشدار شنیده بود که مدیریت این جماعت آسان نیست و باید راه بیایی و ... اما عاقبت یکبار که در یکی از محافل ادبي حوزه در تالار انديشه حاضر بود و ميديد شاعر و قصه نويس و ... ميرود پشت تريبون و حرفهاي نيشدار مي زند و حتي به خود حوزه مي توپند و بعد هم پاكتهايشان را ميگيرند و مي روند و .. تاب نياورد، رفت بالا و با همان لهجه اصفهاني معروفش گفت: قرار نيس ما اينجا پول و بودجه بديم تا بيان به خودمون فحش بدن! كاش اگر بودجههاي فرهنگي صرف توليد محصولات فرهنگي در ترويج و دفاع از انقلاب نميشود؛ صرف آثاري در خراشيدن چهره نظام و انقلاب هم نميشد. كاش لااقل در تمام عرصههاي فرهنگي از سينما تا نمايش و موسيقي و شعر و داستان و ... همه نظير الان آزاد باشند هر چه ميخواهند به آمال و ارزش هاي اين مردم كه پايش خون دادهاند بتازند، اما لااقل با پول خودشان. با بودجه و حاميان بخش خصوصي، نه با رديف بودجهها و اعتباراتي كه براي فعاليتهاي فرهنگي و ترويج ارزش هاي انقلاب تصويب و در نظر گرفته مي شود! كاش به نام و بهانه فجر انقلاب نبود! منبع: تهران امروز