دو فیلم با یک بلیت/ وقتی مشخص است مردم چه می‌خواهند

هر دو فیلم‌هایی ارزان و بدون پیچ و خم و هزینه‌های سرسام‌آور دکور و بازی‌گری و فیلم‌برداری و... به‌دور از تبلیغات عجیب و غریب و فضاسازی‌های خبری و در نهایت بی‌ادعایی و حاشیه‌گریزی. مهم‌تر و فارغ از این ویژگی‌های فنی و محتوایی،‌ پیام و کارکرد این فیلم‌هاست که می‌بایست مورد توجه قرار بگیرد: یکی راوی سال‌های مقاومت و تداوم آن در زندگی روزمره است و دیگری نگران از فساد و تبعیض اقتصادی.

کد خبر : 325278

فرشاد مهدی پور: این‌که افکار عمومی چیست و کجاست و به چه می‌اندیشد، از غامض‌ترین پرسش‌هایی است که همه نظریه‌های سیاسی و جامعه‌شناختی و ارتباطی را درگیر خود کرده است و معمولا برای آن پاسخ روشنی هم در میان نیست؛ اما نظرخواهی‌ها یکی از مهم‌ترین نمودها، برای ارزیابی خواست و اراده و طرز تلقیِ فضای عمومی است، صرف‌نظر از ایراداتی که هم‌واره به تعمیم‌پذیریِ آن‌ها وارد شده و می‌شود. در ایرانِ امروز نیز تقریبا نظرسنجی‌ها کارساز و بسیار قابل تامل شده‌‌اند و محمل مناسبی برای اخذ تصمیم‌های سترگ و اساسی به‌شمار می‌روند و اگر در حوزه سیاست و ایامی نظیر انتخابات و برگزاری راهپیمایی‌های مهم، پیام‌های آن‌ها علنی و صریح است، در فرهنگ و جامعه، این گرایش‌ها، پیچیده‌تر و دیریاب‌تر به نظر می‌رسد.

نمونه جالب‌توجه اخیر در این زمینه، فیلم‌های برتر سی و دومین جشنواره فیلم فجر است که به انتخاب تماشاگران تهرانی، برگزیده شده‌اند؛ در این‌جا چهار ویژگی را می‌شود مشاهده کرد:‌ اول آن‌که این دوره از جشن‌واره فیلم فجر، یکی از سیاسی‌ترین ادوار آن بود، هم به اعتبار دولتِ تازه که می‌خواست مداوما تغییرات را به رُخ همگان بکشاند و این مساله در افتتاحیه و اختتامیه بسیار به چشم می‌آمد؛ دوم اظهارنظرهای آشکارا سیاسی کارگردانان و بازی‌گران مطرح که ابایی از بیان عقاید خود در مراسم مختلف مرتبط با جشن‌واره و میزگردهای خبری آن نداشتند؛ سوم فیلم‌های مختلفی که یا در متنِ اصلی روایت‌گر روی‌دادهای سیاسی بودند و یا پُر از نیش و کنایه‌های سیاسی؛ و چهارم آن‌که سی‌مرغ نگاه مردمی که از سوی «تهرانی»‌ها برگزیده شد و گرداننده آن نیز «خانه سینما» بود، معرف میل و رغبت و گرایش همان طبقه متوسط تهرانیِ سینمارویی است که برخی تصورات خاصی درباره‌اش داشته و دارند.

حالا «شیار 143» و «خط ویژه»،‌ منتخب نگاه تماشاگران شده‌اند؛‌ یکی روایت‌گر زندگی حزن‌انگیز و پُرافتخار مادر شهیدی جاویدالاثر و دیگری کشمکش جوانانی گرفتار در یک اختلاس سازمان‌یافته. هر دو فیلم‌هایی ارزان و بدون پیچ و خم و هزینه‌های سرسام‌آور دکور و بازی‌گری و فیلم‌برداری و... به‌دور از تبلیغات عجیب و غریب و فضاسازی‌های خبری و در نهایت بی‌ادعایی و حاشیه‌گریزی. مهم‌تر و فارغ از این ویژگی‌های فنی و محتوایی،‌ پیام و کارکرد این فیلم‌هاست که می‌بایست مورد توجه قرار بگیرد: یکی راوی سال‌های مقاومت و تداوم آن در زندگی روزمره است و دیگری نگران از فساد و تبعیض اقتصادی.

مردم تهران (یعنی آن‌هایی که به سینما رفته‌اند و کارت انتخاب را در پایان نمایش فیلم، در صندوق‌های مشخص‌شده ریخته‌اند)، دو فیلمی را برگزیده‌اند که برخلاف افسانه‌سازی جماعتی خاص و منورالفکر، گرایش‌های واقعی ایرانی‌ها را نشان می‌دهد؛ در لحظه این رای‌گیری، هیچ مداخله‌گری بر رای رای‌دهنده موثر نبوده و او در تاریک-روشن راه‌روی خروجی سینما، فقط «انتخاب»‌اش را اعلام کرده است و علاوه بر آن به توهمات یک دانشجوی اخراجی مثلا ستاره‌دار یا سیاه‌نمایی‌های بی‌انتها از زندگی در شهر رای نداده، بلکه آثاری را برگزیده که از سابقه تاریخی ملت در حماسه‌سازی پشتیبانی می‌کند و خواستار مبارزه با رشوه و توطئه‌های اقتصادی اقلیت زیاده‌خواه است.

این اولین و بدیهی‌ترین پیامی است که می‌شود از این انتخاب هوش‌مندانه گرفت و براساس آن به همه منادیان سیاست و اقتصاد و فرهنگ هشدار داد که خط‌مشی‌ها و برنامه‌های خود را در طریقی پایه‌ریزی کنند که هم عزت ملی را تداوم بخشد و هم عدالت‌ اجتماعی را تضمین کند.

منبع: جهاد فکری طلوع
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: