ازدواج مدرن و سنتی تفاوت ندارد
همه چیز امروز شکل و رنگ دیگری به خود گرفته است. اگر در گذشته کمتر دختر و پسری می توانستند همسر آینده خود را انتخاب کنند الان برعکس شده و کمتر دختر و پسری حاضر است ندیده و نشناخته ازدواج کند.
بیشتر پدر و مادرهای ما بدون شناخت زیر یک سقف رفتند و زندگی مشترکشان را شروع کردند. این ازدواجها موفق تر بودند یا ازدواجهایی که الان دختر و پسر خودشان انتخاب می کنند؟آیا افزایش آمار طلاق ارتباطی به تغییر شیوه سبک ازدواج دارد؟ در همین زمینه میزگردی با حضور سمیه لوح موسوی کارشناس مذهبی و مشاور خانواده و دکتر حامد محمدی کنگرانی روان پزشک و مشاور خانواده برگزار کردیم که مشروح آن را می خوانید:
شکل ازدواج از گذشته تاکنون تفاوت بسیاری پیدا کرده است، به طوریکه امروز دیگر دختران و پسران به شیوه سنتی ازدواج نمی کنند و شیوه های مدرن جایگزین آن شده است. اگر یک آسیب شناسی داشته باشیم ازدواج به شیوه مدرن بهتر است یا سنتی؟
لوح موسوی: من این تقسیم بندی و مرزبندی را برای ازدواج نمی پسندم. ازدواج سنتی یا مدرن تفاوت ندارد،به نظر من ازدواج را باید به باخودی و بیخودی تقسیم بندی کرد، چون تفاوتی نمی کند ازدواج مدرن یا سنتی باشد و در هر دو صورت می تواند خوب یا بد باشد. لزومی ندارد حتما ازدواج سنتی موفق باشد همانطور که تمام ازدواجهای مدرن هم با شکست مواجه نمی شوند.اگر ازدواج را یک لوزی در نظر بگیریم مربع درون آن می تواند ازدواج باخودی باشد و هر یک از گوشه ها مسائل بیخود ازدواج هستند.پس باید شرایط ازدواج خوب را مهیا کنیم و اینکه چطور دخترو پسر با هم آشنا می شوند چندان مهم نیست.به قولی زن و مرد باید هم کفو باشند.
محمدی کنگرانی: من هم با خانم دکترموافقم. شیوه ازدواج کردن تفاوتی نمی کند مهم این است که ازدواج درست انجام شود.من نقش عرف و سبک زندگی را در ازدواج مهم می دانم ،جوانان به خاطر شرایط جوانی می خواهند مقابل این عرف بایستند اما قدیمی ها می خواهند در مقابل این عرف بمانند و دفاع کنند. خیلی از مواردی که در گذشته برای ازدواج عرف بوده امروز از بین رفته و اصلا وجود ندارد. متاسفانه روش جنگیدن را پدر و مادر و جوانان اشتباه می کنند،مدرن و سنتی تفاوتی ندارد در هر دو صورت ازدواج می تواند اشتباه باشد. پس اگر جوانان خودشان همسرشان را انتخاب می کنند و با مشکل برخورد می کنند نباید پدر ومادر بگوید خودتان خواستید ما که نگفتیم چون مشکل بزرگتر می شود. برای دوستان و اطرافیان این شرایط یک الگوی منفی می شود و آنها به سمت ازدواج سنتی می روند، درحالیکه ممکن است این ازدواج هم با مشکل مواجه شود. در این شرایط ، جوانان به این نتیجه می رسند که اصلا ازدواج اشتباه است. برای همین الان جامعه ما پر از افراد مجرد 35 ساله است . بعد افراد 18 ساله را به زور تشویق به ازدواج می کنیم وهمه چیز خراب می شود. الان جوانان و پدر و مادرها در یک ملغمه هستند و برای همین زندگی مجردی زیاد شده است، یا اینکه دختر و پسرها با هم در یک خانه زندگی می کنند و بعد اعلام می کنیم که فرهنگ منحط غرب وارد کشور شده است.
اما تا چند سال پیش ازدواجها بیشتر سنتی بود. چرا الان جوانان ما به انتخاب خانواده احترام نمی گذارند و دوست دارند خودشان انتخاب کنند؟این به خاطر تغییر شرایط جامعه و شیوه زندگی است؟ لوح موسوی: این به خاطر بی اعتمادی جوانان به پدر و مادرها ست که فقط در ازدواج نیست.تا همین 50 سال پیش یک شغل مقابل پسر بود و آن هم شغل پدر بود، یک انتخاب برای ازدواج دختر وجود داشت و آن هم اقوام بودند،یعنی محدود بود. اما الان با نزدیک شدن همه چیز به هم و جهانی شدن شرایط فرق کرده است.این موضوع در مورد همه چیز وجود دارد مثلا قلیان کشیدن یک فرهنگ ایرانی است که الان در برخی ایالتهای آمریکا هم زیاد شده است.این ادخال فرهنگها است و ما نمی توانیم جلوی آن را بگیریم.موج بعدی جهان بازار است که در زمان خرید فرهنگ را می گیریم.در این شرایط ما نمی توانیم مقابل آن بایستیم چون له می شویم.البته همه تقصیر هم با جوانان نیست.
محمدی کنگرانی: من همین جا تکلیفم را مشخص کنم که نقش ماهواره و شبکه های اجتماعی را در ازدواج مدرن اینقدر پررنگ نمی بینم، چون شروع ازدواج مدرن مربوط به 20 سال پیش می شود که اصلا ماهواره ای نبود. اگر الان جوانان ما به این راحتی تحت تاثیر ماهواره و شبکه های اجتماعی قرار گرفتند ایراد از ماست.من همیشه کشورهای شرقی مانند چین و کره را مثال می زنم که با حفظ تمدن، فرهنگ و سنت، تکنولوژی را هم گرفتند. شما سوار یک ماشین می شوید ماشین جلویی اگر بد رانندگی کند، همه می گویند یک جوان است که پول بابا را گذاشته در جیبش یایک زن است.اما جلوتر که می رسی می بینید یک فرد میانسال است. پدر و مادر وجوانان انسانند و می توانند اشتباه کنند. این که پدر و مادر بگویند تو در انتخاب اشتباه کردی جوان هم لجباری می کند . من آش را به این شوری که شما می گویید بی احترامی است نمی بینم و بیشتر شبیه لجبازی است که متاسفانه مانند مثل رانندگی اغراق شده است.
پدر ومادرها دوست دارند تمام تصمیمات جوانان را زیر سوال ببرند،جوانان هم برای لجبازی،تصمیات اشتباه می گیرند. من بر روی سبک زندگی تاکید دارم. زندگی خانمی که الان زندگی می کند با خانم 50 سال پیش متفاوت است.خانمی که الان زندگی می کند حق خود می داند که بداند با چه مردی ازدواج می کند و دوست ندارد سر سفره عقد تازه شوهرش راببیند. الان دیگرهیچ زنی این مدل ازدواج را قبول ندارد.البته این موضوع اصلا ربطی به ازدواج سنتی یا مدرن ندارد.در ازدواج سنتی می تواند خواستگاری انجام شود و بعد زن و مرد یکدیگر را بشناسند،اگر خوششان نیامد اصلا اجباری برای ازدواج نباشد چون هر خواستگاری که نباید به ازدواج ختم شود.اگر اینکه ازدواج سنتی یعنی هرچه من می گویم بگو چشم پس ازدواج مدرن هم یعنی جوان هر چه می گوید پدرو مادر بگویند چشم.الان کدام دختر و پسری می توانند بدون اینکه همدیگر را ببیند و بشناسند با هم ازدواج کنند؟ اینکه مشکلات جنسی واعتقادی بعد از ازدواج پیش می آید برای این است که دختر و پسر همدیگر را نمی شناسند.به نظر من حتی در خانواده مذهبی هم دختر و پسر بدون شناخت ازدواج نمی کنند مگر به اجبار.
شما به فاصله بین جوانان و پدرومادر اشاره کردید که سبب بی اعتمادی جوانان به والدینشان و برعکس شده است.به نظر شما برای این فاصله ،جوان مقصر است یا والدین؟
لوح موسوی: پدر و مادر که تربیت کننده هستند نقش فراوانی دارند اگر فرزند با تربیت ما فاصله دارد پس یک جای تربیت ایراد دارد. اگر کسی دختر یا پسری را برای ازدواج انتخاب می کند که با خانواده متفاوت هستند به خاطر این است که از تربیت خانواده فاصله دارد.در اینجا باید مشکل را از پدر و پرسید و تنها جوان مقصر نیست.در واقع جوان آیینه پدر و مادرش است.
بنابراین به نظر شما الان شرایط به گونه ای شده که فرزندان برای این حضور پدرو مادر را می خواهند که خرج ازدواج را بدهد؟
لوح موسوی : بله،متاسفانه اینطوری شده است .من در مشاوره ها هم دیدم که گاهی به خاطر این زیربار ازدواج سنتی می روند که خرج عروسی را پدرو مادربدهند یا دختر برای انتخاب والدینش را قبول می کند که جهیزیه خوبی ببرد. این بردگی اقتصادی است.
اما الان در ازدواجهای مدرن اینترنتی دخترو پسر همدیگر را نمی شناسند.
محمدی کنگرانی: 20 سال پیش هم دخترانی بودند که با عکس کسانی ازدواج می کردند که به ژاپن رفته بودند،این ازدواج ها بیخودی است. در کشورهای غربی اگر بگویید از طریق فیس بوک و اینترنت با هم ازدواج کردیم، مسخره می کنند. غربی ها فیس بوک را درست کردند و از آن برای شروع آشنایی استفاده می کنند، اما برای ازدواج تلاش می کنند تا بارها و بارها یکدیگر را از نزدیک ببینند و بشناسند واین شیوه ازدواج را قبول ندارند.
لوح موسوی: پس همانطور که من گفتم این بی اعتمادی جوانان به پدرو مادر و برعکس وجود دارد. دخترو پسر در ازدواج غربی هم می توانند بودن اینکه همدیگر را ببینند از روی تصویر ازدواج می کنند.همین ازدواجهایی که از طریق اینترنت و فیس بوک انجام می شود را هم شما دیدید.
اما این ازدواج مدرن است نه غربی؟
لوح موسوی: غربیها این شیوه آشنایی را برای دوستی و ازدواج قبول ندارند. آنها همیشه دورانی برای نامزدی دارند و بعد تصمیم به ازدواج می گیرند و این تصمیم هم مربوط به خودشان است و اصلا ارتباطی به خانواده ندارد.
دلیل این تفاوت فرهنگی چیست؟ چرا غربیها به این شیوه ازدواج نمی کنند اما در جامعه ما وجود دارد؟
لوح موسوی: آشنایی دختر و پسر در غرب هم همینطور از طریق عکس و اینترنت شروع می شود اما یک دوره را برای آشنایی و دوستی می گذارند ما این دوره را حذف می کنیم .به نظرمن پدر و مادر و فرزندها بازی زندگی را در دو تیم مقابل هم انجام می دهند اما در 50 سال قبل اینگونه نبود.الان در این 10 شدت یافته است و گاهی به خاطر لجبازی ازدواج جاهلانه انجام می شود. ما مثل غربیها آشنایی را شروع می کنیم اما چون دفترچه راهنما حذف شده نحوه ادامه را بلد نیستیم.
محمدی کنگرانی: من معتقدم این شبکه های اجتماعی مانند وی چت،تانگو و لاین هیچ تفاوتی با صف نانوایی، جلسه روضه و مجلس خواستگاری ندارند. همه این ها می توانند راه های آشنایی دختر و پسر باشند اما مهم روند شناخت آن ها از یکدیگر پس از این آشنایی اولیه است .همانطور که گفتم هیچ ایرادی ندارد یک ازدواج با خواستگاری شروع شود اما بعد از آن مهم است که باید آموزش داد.همان کودک 6 ساله که امروز پادشاه خانه است و هر چه می گوید پدر و مادر انجام می دهند در آینده برای ازدواج هم همین کار را با والدینش می کند و آنها باید قبول کنند.ما دست پرورده پدرو مادری هستیم که ما را تربیت کردند و آموزش دادند.قانونمندی را باید به فرزندانمان آموزش دهیم.در همه جای دنیا برای اینترنت کودکان پسورد و کنترل می گذارند اما وقتی از کودکی کنترل نمی شود، در بزرگسالی هم امکان کنترل نیست و دولت مجبور به فیلتر و تنظیم مقررات است که فقط صورت مسئله را پاک می کنند. متاسفانه در خانواده های ما هنوز برای دوران نامزدی و عقد تفاوت قائل نیستند و هر کس مطابق رسم خودشان با این موضوع برخورد می کند .
مثلا خانواده ها عقد می کنند تا دو طرف یکدیگر را بشناسند اما بعد که به مشکل بر می خورند چون عقد هستند و آبروریزی می شود ناچار ازدواج می کنند و مشکلات بیشتر می شود.اگر والدین تعلیم و تربیت کودکشان را به عهده بگیرند کمتر مشکل پیش می آید.در کجای دنیا یک بچه 10 ساله سریالهای مربوط به بزرگسالان را تماشا می کند؟ اگر سریالهای ترکیه ای بدآموزی دارند، پس همه مردم ترکیه با دیدن این سریالها منحرف شده اند و در آمریکا هزاران شبکه ی ماهواره ای پر از خشونت و روابط جنسی وجود دارند، اما کودکان به هیج وجه اجازه ندارند آن ها را نگاه کنندبچه ما که اینترنت و ماهواره نخریده ما خریدیم و بعد می گوییم که جامعه خراب است.
این دفترچه راهنما را چه کسی باید بدهد؟
محمدی کنگرانی: این دفترچه راهنما را الان هرخانواده خودش می نویسد. باید جوانان ما نحوه آموزش و استفاده از شبکه های اجتماعی را بدانند.باید آموزش بدهیم که اینترنت دهکده جهانی است و اگر شما مطلبی در فیس بوک بگذارید دو میلیارد نفر می بینند.مثل قدیم نیست که اگر در چهاردیواری خودتان داد بزنید کسی متوجه نمی شود.پدر و مادرها،رسانه ها باید این آموزش را بدهند. خانواده ها فرزند را از بچگی دهها کلاس ثبت نام می کنند اما وقتی می گوییم مراقب استفاده از اینترنت و ماهواره باشید می گویند عقده ای می شوند ما خودمان گذشته تلخی داشتیم. خانواده های ما قانونمندی را به کودکان نمی آموزند. همین می شود که دختر و پسر با چند نفر به طور همزمان دوست می شوند.کجای دنیا اینطور است؟ وقتی یک هنرپیشه آمریکایی با دختری دوست است اگر یک پیامکی به دختر دیگر بفرستد، تمام رسانه ها آبروی او را می برند و او را متهم به خیانت می کنند.اما ما این فرهنگها را نمی آموزیم.
لوح موسوی: پدر و مادر،اما الان فرزندان شیوه زندگی مادر و پدرشان را قبول ندارند.یک دختر قبول نمی کند مانند مادرش زندگی کند . در گذشته اگر مرد بر سر همسرش فریاد می زد،هیچ اتفاقی نمی افتاد و زنان صبور بودند. اما دختران ما اصلا زندگی او را قبول ندارند.دختران امروزی فکر می کنند مادرشان قربانی هستند و نمی خواهند خودشان هم اینگونه باشند، گاهی حتی می خواهند انتقام مادرشان را هم بگیرند.تربیت در بازده زمانی گسترده جواب می دهد متاسفانه چون تربیت کردن سخت است گاهی آن را حذف می کنند مثلا ماهواره و اینترنت را چون خطرناک است از خانه حذف می کنند به جای اینکه به فرزندشان آموزش بدهند.الان باید گسست فرهنگی بین مادر و فرزندان را باید کم کرد.کشورهایی مانند ژاپن،صورت مسئله را پاک نمی کنند و فرهنگ سازی می کنند یعنی بدیها را حذف می کنند و خوبیها را بومی می کنند.
محمدی کنگرانی: دو ماه پیش من اتفاقی یک برنامه رادیویی را گوش می کردم.چند تا کارشناس در مورد ازدواج و طلاق صحبت می کرند که یکی از آنها خواست تا همه در یک جمله دلیل افزایش طلاق را بگویید؟همه گفتند در یک جمله نمی شود اما او گفت لطفا در یک جمله بگویید اگر نمی توانید من می گویم" چون خانمها گذشتشان کم شده است." متاسفانه این طرز فکر کارشناس ما است که به مردم آموزش می دهد.
به موضوع شناحت در دوران نامزدی اشاره شد.چقدر در دوران نامزدی می توان همدیگر را شناخت و آیا این شنات کامل است؟
لوح موسوی: شرایط نامزدی عرف است نه فقهی. اما در این دوران باید گام به گام پیش ر فت تا احتمال ضرر کمتر شود.من به مراجعانم می گویم که با هم بیرون بروید وحتی نحوه غذا خودرن همدیگر را هم ببینید.باید آگاهی با شناخت باشد.برای دوره نامزدی نمی توان زمان داد چون بر اساس افراد متفاوت است و بر اساس بهره هوش عاطفی فرق می کند.این هوش عاطفی به تحصیلات هم ربط ندارد وباید در آموزش و پروش آموزش داده شود.الان عنوان می شود که در آموزش عالی لیسانس شوهرداری بگذارند اما من خالفم ،چون دختر از 13 تا 18 سالگی زنانگی و مادر بودن را می آموزد چون بعد از آن دیر می شود اما دختر ما در این سن فرمول فیزیک حفظ می کند. متاسفانه آموزش ما با پرورش همراه نیست.دختران از دید احساسات به موضوع نگاه می کنند.در یک جلسه زوج درمانی من متوجه شدم که دلیل ازوداج دختر رنگ کردن مو بود که پدر و مادر اجازه نمی دانند در دوران مجردی این کار را بکند.
گاهی هم مشکلات در دوران نامزدی دیده می شود اما دخترو پسر تصور می کنند بعدا درست شود؟
محمدی کنگرانی: به نظرمن زندگی 4 جزء مهم دارد که عاطفه و محبت،فکر و منطق ،مسائل اقتصادی و مسائل جنسی است. یعنی مثل یک میز چهار پایه دارد.هیچ گونه منع فقهی و شرعی وجود ندارد که دخترو پسر قبل از عقد به شناخت یکدیگر برسند.اما من به مراجعه کنندگانم توصیه می کنم که در این دوران واقعا خودتان باشید تا همدیگر را بشناسید.تا آخر عمر همه چیز همینطور می ماند و تصور نکنید که بعدا درست می شود.دختر و پسرباید شناخت جنسی هم از یکدیگر داشته باشند اما چون خانواده می ترسند که در دوران نامزدی مشکلی پیش بیاید ، برای همین این دوران را کوتاه می کنند.من نمی دانم برای این مشکل چه کارباید کرد.با صحبت کردن نمی توان این مشکل را حل کرد بایدیک راه حل درست ارائه کرد.
من هم با خانم دکتر موافقم در دوره ای که باید دختر و پسر آموزش ببینند در مدرسه درسهایی می خوانند که هیچ فایده ای ندارد.acting out یا کنش نمایی یعنی هر چیزی که احساس می کنم را بدون کنترل یا تبدیل آن به احساس مطلوب،بلافاصله بیرون بریزم.پرخاشگری و بی محلی جزو آن است.در فضای مجازی هم همین است،ما از جای دیگر ناراحت هستیم اما ناراحتی را در این فضا منتشر می کنیم.در شبکه اجتماعی همه نظرات را می بینند وقتی در یک روستا اینترت هست، باید آموزش داد تا درست استفاده کنند . باید آموزش بدهیم که خشم خود را فرو خوریم.حضرت علی به اینکه خشم خود را می خورده معروف بود.اما الان فراموش شده است.مکانیزم کنترل خشم را باید آموزش بدهیم.به نظر ما ورزش و نوع دوستی این خشم را کنترل می کند.شما در فیس بوک صفحاتی را می بینید که با اسم واقعی چه چیزهای زشتی را می نویسند چون آموزش ندیدند و نمی دانند چه اتفاقی می افتد.باید صدا و سیما این آموزشها را بدهد.
لوح موسوی: دوران نامزدی نباید آکواریومی باشد.بعدا وجود ندارد، اگر در دوران نامزدی دخترو پسر به مشکل برخوردند باید فرد به فرد درمان کنند، اگر نه وارد زندگی مشترک نشوند. بعد از ازدواج و بچه دار شدن هیچ مشکلی حل نمی شود. در مورد فیس بوک هم اکثرا نمی دانند که اطلاعات در اختیار همه قرار می گیرد.نمی دانند چیزی به نام امنیت وجود دارد. در نتجیه دولت فیلتر می کند چون بی دردسرتر است.
شما به خانواده اشاره می کنید اما نقش سایر نهادهای آموزشی مانند صدا و سیما و آموزش و پرورش چه می شود؟
لوح موسوی: برای یک مادر خیلی سخت است که یک سیستم جدید را بیاموزد و خودش را به روز کند، چون فرصت ندارد پس آن را رها می کند . در حالیکه به نظر من یک مادر یا پدر باید با گوشیهای جدید آشنا باشند و تنها مصرف کننده نباشند. مادر و پدرها باید فاصله خودشان را با کودکشان کم کنند. اما در این میان صدا و سیما و مدرسه هم باید کمک کنند. متاسفانه آموزش و پرورش ما به روز نیست و کتابهای درسی ما متناسب با شیوه زندگی نیستند. این کتابها در تهران نوشته می شوند اما برای کل کشور تدریس می شود. متاسفانه سریالهای ما هم بیشتر آموزش ذلت دارند.ما و فرزندمان ماهواره را با یک فیلتر در ذهن می بینیم اما به برنامه های تلویزیون خودمان اعتماد کامل داریم ورها می بینیم ،درحالیکه خیلی از برنامه ها مناسب کودکان نیست. این سریالها باید دیروقت شروع شوند نه در زمانیکه خانواده در کنارهم جمع شدند و مثلا زمان شام خوردن است.
محمدی کنگرانی: متاسفانه در مورد نهادهای آموزشی یک حالت شتر، گاو پلنگ وجود دارد .از یک طرف به دختران تحصیلکرده می بالیم اما زمینه کار برای آنها وجود ندارد.خانمی که دکتری می گیرد توقعش از همسر آینده افزایش پیدا می کند.من همیشه می گویم پدرو مادرها کلی نذر و نیاز می کنند تا فرزندشان، کاردانی فلان شهر دورافتاده قبول شود، اما بعداً خواستگارهای دکتر و مهندس را به این دلیل که پول ندارند، رد می کنند. تکلیف را باید مشخص کرد درس خواندن خوب است یا پولدار بودن؟
اما خانواده هایی هم هستند که مادر همزمان با دخترش درس خوانده و دانشگاه رفته اما الان همین دختر با ازدواج کردن مشکل دارد چون مادرش چیزی به او نیاموخته.به نظر شما چرا با وجود اینکه فاصله مادرو دختر کم است اما باز هم مشکل وجود دارد؟
لوح موسوی: نباید یک مادر برای اینکه دخترش را تربیت کند مانند او دختر شود.او باید مادری کند.اگر دختر یا پسری می خواهد مهمانی برود که خوب نیست نباید مادر همراه او برود و این رفاقت اشتباه است. نباید نقش مادری را از دست بدهیم.مادر بودن تکیه گاه بودن است.شاید این دختر پشتیبان خود را گم کرده است. ما می خواهیم به روز شویم و همراه فرزندمان باشیم اما با کارهای اشتباه او را همراهی می کنیم. مادر و پدر باید تربیت کودکشان را به عهده بگیرند.البته نباید پدرو مادر سلطه گر باشند. محمدی کنگرانی:
مشکل این است که مادر و دختر با هم صمیمی هستند و دختر مشکلاتش را برای مادر تعریف کرده مادر هم مثلاً گفته دخترم همه پسرها نامرد هستند ،الان دختر 30 ساله شده و نمی تواند ازدواج کند. هر کس در آموزش یک وظیفه به عهده دارد اما خانواده نمی خواهد مسئولیت تربیترا به عهده بگیرند.همه ماهواره را مقصر می دانند اما پدرو مادر این ماهواره را به خانه آوردند.صمیمیت تنها با کودک کافی نیست و حتما بابد همراه با علم باشد.ممکن است والدین علم را نداشته باشند که مدرسه و متخصصان باید کمک کنند.اما نقش رسانه های خودمان هم پررنگ است که چیزی برای آموزش ندارد.مثلا همین سریال آوای باران هیچ آموزشی ندارد جز صبر و گذشت.اما آموزش نمی دهد که برای حل مشکل چه کار کنید.ما موارد زیادی دیدیم که دختر امروزی بوده و گوشی اپل و تبلت دارد،بعد پدر می آید که با او صحبت کنیم می بینیم یک کارگرساده است که با وام این وسایل را خریده است.این پدر چه چیزی را می خواهد در زمینه استفاده از این وسایل و اینترنت به دخترش آموزش بدهد. منبع: خبرآنلاین