معیار انتخاب پرستویی در فیلم میرکریمی
میرکریمی در پایان با اشاره به اینکه شخصیت پرویز پرستویی را با توجه به پیشینه او در حاج کاظم آژانس شیشه ای انتخاب کرده است در پاسخ به سئوالی درباره اینکه یونس از قانون فرار می کند و نوزاد را پنهانی از بیمارستان بیرون می برد گفت: نمی توان به این اقدام اشکال قانونی گرفت زمانی که مادر در قید حیات است با یونس یعنی کسی که به او پناه برده درد و دل می کند و فرزندش را به او می سپارد بنابراین به این قسمت از فیلم باید فراتر از قانون نگاه کرد.
مهر: میرکریمی در نشست نقد فیلم خود از اینکه شخصیت یونس را با توجه به حاج کاظم آژانس شیشه ای انتخاب کرده و همچنین از اینکه قهرمان این فیلم برای کمک به دیگری سکوت می کند و از پیشینه او سئوالی نمی پرسد سخن گفت و توضیح داد که خودش هم سعی کرده که در ساختار این فیلم سکوت را پیشه خود سازد. ابراهیم فیاض جامعه شناس در نشست نقد و بررسی فیلم امروز که با حضور سیدرضا میرکریمی کارگردان این فیلم و نصرالله تابش روزنامه نگار امروز یکشنبه 27 بهمن ماه ه در حوزه هنری برگزار شد با اشاره به فیلمهای میرکریمی گفت: المانها و نمادها در آثار میرکریمی معنای زیادی دارند حکمت و سکوتی که در این فیلم دیدیم بسیار معنا داشت و نشان می دهد که سکوت در جامعه امروز که فاصله های اجتماعی در آن زیاد شده باعث سوءظن هم می شود. وی ادامه داد: میرکریمی فیلمهایش را با احساس می سازد و آنها را خلق می کند و در بسیاری از اوقات این خلق کردنها عمدی و آگاهانه نیست شاید اگر در یک کشور خارجی بودیم فیلمهای میرکریمی به یک کلاس درس تبدیل می شد. اما متاسفانه این فیلمها همانطور در جشنواره فیلم فجر امسال هم دیدیم در ایران دیده نمی شود. استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در این فیلم سیاه نمایی وجود نداشت بیان کرد: سینمای فعلی به نوعی مواد مخدر تبدیل شده یعنی این سینما توجیح کرد مثل مواد مخدر که فضای جدید را توجیح می کند و ما یا باید تسلیم این سینما شویم و یا باید آن را در کل ترک کنیم. نصرالله تابش مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه فیلم نگاه در ادامه این نشست گفت: من جزء دوستداران سینمای میرکریمی هستم و فکر می کنم وی تلاش می کند تا دغدغه های مذهبی و دینی اش را در فیلم ها نشان دهد. استنباط کلی من از این فیلم این بود که قهرمان این فیلم از گذشته خود زخمی بر تن دارد و فریادهایی را در گذشته اش زده است و حالا سکوت پیشه کرده اینها کسی هستند که صلاحیت دارند در شرایطی که ما با آسیبهای متعددی روبرو هستیم دوباره بار اصلاح آینده را به دوش بکشند. با این حال ما در این فیلم بیشتر به نقد فرم و ساختار می پردازیم تا نقد فلسفی و عقیده. قصد ما این است که بگوییم هنرمند تا چه حد توانسته حرف خود را بیان کند. میرکریمی کارگردان فیلم نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه فیلمسازی به خاطر فیلمسازی اهمیت چندانی ندارد اظهار کرد: اگر رشد من و کشف کردن در فیلمسازی برایم اتفاق نیفتد این کار را دنبال نخواهم کرد بعد از فیلم "یه حبه قند" که فیلمی فرم گراست و به لحاظ فنی از سبک خاصی پیروی می کند و همچنین فیلمی پرشخصیت است من تمایل داشتم به سمت چنین کاری با دغدغه ی فیلم "امروز" بروم . این کارگردان ادامه داد: اسیر توقع مخاطب شدن یا فیلم ساختن برای مخاطب به معنای تعلم خاطر به خواست مخاطب ممکن است مانع مسیر هنری باشد. بنابر این هنرمند باید تا حدی خودخواه باشد معمولا وقتی شما چند کار موفق انجام می دهید آخرین فیلم شما فضایی را ایجاد می کند که انگار مخاطب برای تماشای دو باره این فضا بلیط می خرد. و مشتاق فیلمی است که خود می خواهد در سینما ببیند. این خواسته مانع از بحث اندیشه ای سینما می شود. برای خود من کنده شدن از فیلمهای قبلی سخت بود. به این معنا که من طرحهای زیادی نوشتم و آنها را کنار گذاشتم. اما در این فیلم به دنبال قهرمان بودم. کارگردان فیلم "امروز" با اشاره به قهرمان مورد نظر خود در فیلم عنوان کرد: من به دنبال همان قهرمانهای دهه 60 بودم و می دانستم که در سوی دیگر این قهرمان خواهی جریان روشنفکری قرار دارد که معتقد است دوره قهرمانها سپری شده و می گوید همه چیز از جامعه در فضای کلی شروع می شود نه از خود فرد. یا اینکه ما محکوم به گناه کردن هستیم و قربانی فضایی هستیم یا قربانی شرایطی هستیم که در آن قرار داریم. میرکریمی درباره فیلم خود توضیح داد: من در فیلم امروز دنبال راه چاره ای در دل اجتماع می گردم چیزی که کاربردی باشد و بتواند از رنج آدمهای اطراف خودش کم کند هم اکنون در اخبار روزنامه ها و سایتها نوعی عصبیت وجود دارد که جلوی آرامش را گرفته است. من دوست داشتم کمی از عصبیت اجتماع دور شوم و برای دور شدن از آن نیاز داشتم که برای ساخت این فیلم از قضاوت دیگران دور باشم. در واقع خود من نیز نیاز داشتم تا حدی شبیه یونس کاراکتر این فیلم باشم. کارگردان فیلم "یه حبه قند" خاطر نشان کرد: آنچه که امروز در جامعه دیده می شوداین است که در میان تمام این نق زدن ها همه بدنبال یک مقصر می گردند و کسی سهم خود را در مشکلات به رسمیت نمی شناسد. در بسیاری از فیلم ها نقش انسان و کرامت انسانی نادیده می شود و حرف من در این فیلم اهمیت برای این نقش بود. برای رسیدن به این نقطه اولین چیزی که لازم بود این بود که شتاب در قضاوت را کنار بگذاریم و همچنین بیرون کشیدن شجره آدمها و دانستن شناسنامه و هویت آنها برای اینکه بدانیم آیا مجاز به کمک به افراد هستیم یا خیر باید حذف شود. وی ادامه داد: روزی که ما تصمیم گرفتیم دو شخصیت خاص یعنی کسی که بی نیاز از قضاوت دیگران است و برعکس شخصیتی که به این قضاوت توجه دارد و نگران آبروی خود است در یک ماشین زندگی شان به یکدیگر وصل شود این ضرورت پیش می آید که درباره طبقه و پیشینه زندگی آنها صحبت کنیم اما ما خواستیم این پیشینه را حذف کنیم و گفتیم کمک کردن باید بدون این پرسش که چیزی از زندگی فرد بدانیم انجام شود. این مسئله کمی کار درام داستان را مشکل می کرد و من می دانستم که برخوردهایی با فیلم می شود البته ممکن است لکنت هایی هم در کار ما وجود داشته باشد با این حال خود من این لکنت ها را پیدا نکردم. کارگردان خیلی دور خیلی نزدیک در مورد فضای سیاه نمایی که در سینمای فعلی یافت می شود گفت: سیاه نمایی به خراب بودن لوکیشن و سخت بودن فضا نیست بلکه به نوع نگاه کردن آدمها در قصه مربوط می شود. زمانی که شما فیلمی را با فضایی تلخ نگاه کنید اما در انتهای این فیلم احساس کنید که می توانید چیزی را تغییر دهید آن فیلم سیاه نمایی نبوده است اما اگر مخاطب بعد از پایان فیلم احساس کند که تسلیم شرایط فعلی است و حق انتخاب و تغییر ندارد حتی اگر فضای فیلم شیک و مرتب باشد باز هم آن فیلم سیاه نمایی کرده است. میرکریمی در ادامه به عصبیت حاکم بر جامعه اشاره و بیان کرد: ما در فیلم در میان شخصیت ها از منشی گرفته تا دکتر حاکمیت نوعی عصبیت را می بینیم این عصبیت در میان تماشاگران حرفه ای و منتقدان سینما نیز وجود دارد بعضی انتظار داشتند که شخصیت یونس وقتی به سراغ ساک خود می رود از درون آن اسلحه درآورد و زمانی که می بیند یونس با ساک به سراغ نوزاد می رود فکر می کنند که از اهمیت کار او کاسته شده است. در ادامه این نشست تابش با اشاره به نقاط ضعف فیلم "امروز" بیان کرد: نکته ای که باعث می شود بعضی با این فیلم ارتباط برقرار نکنند بوجود آمدن پرسش هایی است که مخاطب با آن مواجه می شود. وقتی برای اولین بار ما با قهرمان فیلم روبرو می شویم پرسش هایی درباره پیشینه و گذشته او برای مخاطب ایجاد می شود اگر به جای پرویز پرستویی که نقش حاج کاظم در فیلم آژانس شیشه ای را برای ذهن مخاطب تداعی می کند شخص دیگری بازی می کرد معنایی در این فیلم شکل نمی گرفت. در واقع معنای فیلم را مخاطب با استفاده از شخصیت حاج کاظم آژانس شیشه ای می فهمد. مثل فیلم رستاخیز که تنها مخاطب شیعی آن را می فهمد در واقع ارجاع به مسائل فرامتنی اگر فرامتن جزء فرهنگ عمومی نباشد تبدیل به یک ابهام می شود و ارتباط برقرار کردن با آن مشکل است. سردبیر ماهنامه فیلم نگار گفت: سینماگر در فیلم "امروز" نباید برای نشان دادن دلایل سکوت قهرمان فیلم خودش هم ساکت می شد. سینماگر می توانست اطلاعات بیشتری را در اختیار مخاطب بگذارد. میرکریمی در واکنش سخنان تابش اظهار کرد: با این حال مهمانان خارجی که فیلم امروز را دیده بودند آن را دوست داشتند و با این که حاج کاظم آژانس شیشه ای را نمی شناختند شخصیت یونس را کاملا درک کرده بودند. وی همچنین درپاسخ به انتقادها از خنثی بودن شخصیت یونس که هیچ سئوالی از زنی که سوار ماشین شده است نمی پرسد تصریح کرد: تمام حرف ما این است که باید به این زن کمک کرد و هر نوع سئوالی درباره پیشینه او بی مورد است. مهم این است که هر کسی به اندازه توان خود انسان باشد و آنچنانکه در فیلم گفته شد هر کسی به اندازه منقار خود آب بیاورد و آتشی که در جامعه روشن می شود خاموش کند. تابش در ادامه این نشست با اظهار امیدواری از اینکه میرکریمی سینمای قهرمان پرور خود را ادامه دهد گفت: فیلمی که قهرمان نداشته باشد دچار ذلت می شود هم اکنون فیلمها از طبقه متوسطی پر شده اند که اسیر شرایط موجود هستند و آدمها در این فیلمها تغییر نمی کنند مگر اینکه شرایط آنها عوض شود که این نگاه برخاسته از تفکر دینی نیست. میرکریمی در پایان با اشاره به اینکه شخصیت پرویز پرستویی را با توجه به پیشینه او در حاج کاظم آژانس شیشه ای انتخاب کرده است در پاسخ به سئوالی درباره اینکه یونس از قانون فرار می کند و نوزاد را پنهانی از بیمارستان بیرون می برد گفت: نمی توان به این اقدام اشکال قانونی گرفت زمانی که مادر در قید حیات است با یونس یعنی کسی که به او پناه برده درد و دل می کند و فرزندش را به او می سپارد بنابراین به این قسمت از فیلم باید فراتر از قانون نگاه کرد.