فقر؛عامل‌ترک‌تحصيل‌كودكان

کد خبر : 322860
سرویس اجتماعی « فردا »:

«فقر، محروميت و كار» اين 3مورد متهمان اصلي بازماندن نزديك به 40هزار كودك در كشور از تحصيل هستند. كودكان كار در رديف اول بازماندگان از تحصيل قرار دارند. محمد نفريه معاون اجتماعي سازمان بهزيستي اعلام كرد: «براي جذب كودكاني كه محفلي و باندي هستند يا خانواده‌هايي دارند كه از آنها سوء‌استفاده مي‌كنند، هنوز دچار مشكل هستيم زيرا هنگامي كه آنها را جمع‌آوري مي‌كنيم، خانواده‌هايشان با حكم قاضي آنها را از ما مي‌گيرند. از سال گذشته علاوه بر مكان‌هاي نگهداري بلندمدت و ميان مدت، مراكزي به‌صورت روزانه دائر كرديم تا بتوانيم چند ساعت در روز كودكان كار و خيابان را جذب كنيم. در اين مراكز برنامه‌هاي فرهنگي، آموزشي، مددكاري و بهداشتي براي آنها درنظر گرفته‌ايم و از اين طريق به درون خانواده آنها نيز وارد مي‌شويم.» به گزارش تهران امروز، البته تنها فقر عامل جلوگيري از تحصيل اين كودكان هم نيست. طبق اعلام سازمان بهزيستي بسياري از كودكان كار حتي خانواده‌هاي فقيري ندارند و از طبقه متوسط هستند و حتي برخي از خانواده‌هاي كودكان خانه و ماشين هم دارند اما تحصيل نمي‌كنند. طبق آخرين تحقيقات سازمان بهزيستي 30 درصد از كودكان كار و خيابان در كل كشور و 70 درصد از اين كودكان در شهرهاي بزرگ از خانواده‌هاي فقير نيستند. چه تعداد كودك محروم از تحصيل‌اند اما اظهارات معاون اجتماعي سازمان بهزيستي با واكنش برخي فعالان حوزه كودكان همراه شده است. حميد رضا واشقاني فراهاني در پاسخ به اين اظهارات مي‌گويد: ارائه اين آمار‌ها هدفي جز منحرف كردن رسانه‌ها و افكار عمومي جامعه ندارد. اگر آقاي نفريه از پشت ميز خود بلند شود و به ميان اين كودكان بيايد متوجه اشتباه اظهارات خود مي‌شود ايشان گفته‌اند كه بيشتر اين بچه‌ها به طبقات متوسط تعلق دارند در حالي‌كه بايد ديد تعريف ايشان از طبقه چيست و خط فقر واقعي را چه ميزان مي‌داند. اين فعال حوزه كودكان ادامه مي‌دهد: بسياري از اين كودكان حتي براي تامين هزينه‌هاي تحصيل خود ناچارند تابستان‌ها و حتي بعد از ساعات مدرسه كار كنند و تعدادي هم به علت تامين معاش خود و خانواده از چرخه تحصيل بازمانده‌اند. واشقي‌فراهاني در ادامه توضيح مي‌دهد: به اين مسئله نيز بايد توجه داشت كه بيشتر كودكان كار درخيابان كار نمي‌كنند و بسياري از آنها در كارگاه‌ها و كوره پز خانه‌ها به جمع‌آوري زباله مشغول هستند. آيا خريد نكردن از كودكان كار معضل اين افراد را نيز حل مي‌كند؟ آيا اين كودكان نيز عضو باند هستند؟ بسياري از خانواده‌هاي اين كودكان از كار كودك خود راضي نيستند، اماهنگامي كه يك كارگر ۴۵۰ هزار تومان حقوق مي‌گيرد به جز آنكه كودك خود را نيز وارد چرخه كار كند چگونه مي‌تواند معاش خانواده راتامين كند اين مسئله يك دو دوتا چهارتاي ساده است كه هر دانشجوي مددكاري يا علوم اجتماعي نيز مي‌تواند آن را درك كند. ۳۹ هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصيل در كل كشور در اين ميان اما، اظهارات معاون اجتماعي سازمان بهزيستي را محمد ديمه‌ور معاون آموزش ابتدايي وزير آموزش و پرورش هم تاييد مي‌كند و مي‌گويد كه بعد از ثبت‌نام دانش‌آموزان با سازمان ثبت احوال تطبيق اسمي‌كردند و بر همين اساس در كل كشور فقط 39 هزار دانش‌آموز از تحصيل بازمانده‌اند. به گفته محمد ديمه‌ور، دانش‌آموزان استثنايي كه آموزش‌ناپذير هستند نيز در اين 39 هزار شمارش شده‌اند. همچنين دانش‌آموزاني هستند كه خانواده‌هايشان اجازه تحصيل را به آنها نمي‌دهند. اين خانواده‌ها به دليل تعصبات فرهنگي يا مشكلات معيشتي كودكان خود را از تحصيل محروم مي‌كنند. دليل ديگر بازماندن آنها از چرخه آموزشي كمبود امكانات است كه در آن منطقه پوشش تحصيلي وجود ندارد. بخش ديگري هم كساني هستند كه در تحصيل ناكام مانده‌اند و از اين چرخه خارج مي‌شوند. از آذرماه تاكنون 4 هزار نفر از اين ۳۹ هزار نفر به چرخه آموزش بازگشته‌اند كه اين بازگشت به تحصيل با تشويق، كمك اقتصادي و فرهنگي به خانواده‌ها شكل گرفته است. كودك بازمانده از تحصيل زجرآور است جليل جعفري بنه با اشاره به اينكه زشت‌ترين كار در يك جامعه اسلامي ديدن كودكان كار در خيابان‌هاست، به تهران امروز مي‌گويد: در جوامع غيراسلامي مشاهده اين مسائل حساسيت زيادي ندارد اما در جامعه اسلامي كه هم منابع زيادي دارد و هم اسلامي است ديدن اين بچه‌هاي كمتر از 10-12 سال كه در خيابان‌ها كار مي‌كنند واقعا زجر آور است. بايد فكري در اين مورد كرد. متاسفانه يك عده‌اي سودجو پشت سر اين كودكان كار هستند كه بايد شناسايي شوند. متولي داشته باشند و آنها و شياداني كه از آنها سوءاستفاده مي‌كنند را شناسايي كنند و حتما مجازات بشوند. زيرا بدترين سوءاستفاده‌ها را از اين كودكان مي‌كنند. آنها با حداقل امكانات و دستمزدي كه به اين كودكان مي‌دهند بيشترين استفاده را از آنها مي‌برند. رئيس فراكسيون رفاه و تامين اجتماعي مجلس در ادامه مي‌افزايد: دولت بايد اين كودكان را شناسايي كند و كساني كه سرپرست خانواده ندارند را مورد سرپرستي خود قرار دهدو آموزش و غذاي آنها را كاملا تامين كند. اگر اين كودكان خانواده دارند بايد با آنها تماس بگيرند و بپرسند كه چه چيزهايي نياز دارند و خانواده را تامين كنند تا كودكان را به باند‌ها و شيادان نسپارند كه از آنها كار بكشند. تعداد زيادي از اين كودكان يا بدسرپرست هستند يا بي‌سرپرست و به دليل مشكلات اقتصادي كار مي‌كنند. بعضي از اين خانواده‌ها نيازمند نيستند. فقط كودكان خود را به اين باندها مي‌سپارند. او در پاسخ به سوال خبرنگار تهران امروز مبني بر اينكه چرا خانواده‌هايي كه به حقوق ناچيز كودك خود نيازي ندارند، او را به اين باندها مي‌سپارند؟ مي‌گويد: به نظر من معدود خانواده‌هايي هستندكه براي منابع بيشتر اين كودكان خود را به خيابان‌ها مي‌فرستند تا كار كنند. اين كمال بي‌رحمي است. جعفري بنه با بيان اينكه گاهي سرپرست خانواده معتاد است يا توانايي كار ندارد، تاكيد مي‌كند: بايد اين كودكان شناسايي و طبقه‌بندي شوند. سيستم‌هاي دولتي بايد اينها را تحت پوشش خود قرار دهند تا ساماندهي شوند. اينگونه كه كودكان كار در خيابان‌ها هستند زيبنده كشوري مثل جمهوري اسلامي نيست. دولت موظف است كه اين كودكان را به چرخه آموزشي بازگرداند و آنها را توانمند كند تا اين نيروها را تبديل به نيروهاي كارآمد در آينده جامعه كند. نبايد دولت را به تنهايي مقصر دانست جواد هروي نايب‌رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات نيز در اين رابطه مي‌گويد: بازماندن برخي از تحصيل واقعيتي است كه تنها مختص جامعه ما نيست و در كشورهاي پيشرفته هم وجود دارد. يكي از مهم‌ترين دلايل آن مسائل اجتماعي و فشارهاي بر خانواده‌ها، اختلاف طبقاتي است. اما تعداد كودكان كار و خيابان كمي است و اصولا كساني كه بازيچه‌ دست يك گروه و باند هستند تا درآمدي را براي يك شخص يا گروهي ايجاد كنند. اينها غالب‌هاي خاصي هستند و همه جا‌گير نيست. چون در شهرهاي كوچك و روستاها وجود ندارند چون قابل شناسايي است و اين مقوله اخلاقي را نمي‌پسندند. به گفته نايب رئيس اول كميسيون آموزش و تحقيقات معمولا خانواده‌هايي هستند كه گرفتاري‌هاي مالي و مشكلات اجتماعي دارند، به همين سبب مي‌خواهند كه كودكان دور از آنها باشند يا منشأ درآمد. به دليل اينكه فكر اساسي براي پيشرفت آنها نمي‌كنند يا برنامه‌اي براي آينده كودكان تنظيم نكرده‌اند، اين كودكان به هر كاري مجبور مي‌شوند. اين كودكان را در مشاغل مشخص نمي‌بينيم بلكه در مشاغل كاذب هستند. مشكل اساسي ما شغل‌هاي كاذب براي كودكان سن پايين است. هروي در پاسخ به اين سوال كه وظيفه دولت نيست كه كودكان كار را شناسايي كنند و آنها را به چرخه آموزشي برگردانند. ضمن آنكه مي‌گويند آدرس اين كودكان را دارند، از طريق آن مي‌تواند به اين باندهاي دست پيدا كنند، مي‌گويد: كار دولت هست اما نه در فرايندي با اين وسعت. اگر قرار به اين باشد كه دولت را مسبب بدانيم كه كوتاهي كرده طبيعتا خيلي از دستگاه‌هاي ديگر را هم بايد مقصر بدانيم. نهادهاي مذهبي و آموزشي بايد خود را برخلاف ماموريتي كه برايشان مشخص شده ببينند. در وهله اول بايد يك برنامه‌ريزي سنجيده و كارشناسانه براي نسل نو و آينده داشته باشيم كه نه تنها در مجاري قانوني بلكه در عمل هم به درس مشغول شوند. قانون‌اساسي وقتي مي‌گويد تحصيل بايد رايگان باشد به اين معنا نيست كه دولت مي‌تواند آنها را به زور وادار به تحصيل كند. بايد همكاري بين خانواده و دولت وجود داشته باشد. رابطه يكطرفه و يكجانبه راهگشا در اين قضيه نيست. نمي‌توانيم خانواده‌ها را وادار كنيم كه چه برنامه‌ريزي‌اي براي فرزندان‌شان داشته باشند. نقش خانواده انكار ناشدني است. در جوامع غربي يا كشورهاي ديگر دولت براي خانواده‌ها برنامه‌ريزي مي‌كند به اين دليل است كه آنها اينقدر در اين مقوله برنامه‌ريزي‌هاي سنجيده كرده‌اند و اعتبارات لازم را در نظر گرفته‌اند كه فرزند را بعد از 18 سالگي تحت تامين اجتماعي خود قرار مي‌دهند اما ما هنوز در اين زمينه اين فرصت را نكرديم كه به اين مقطع برسيم. منبع: تهران امروز

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: