رمز پيروزي انقلاب
يكي از ابعاد نمادين زندگي اجتماعي، نوع لباس، كلام و رفتارهاي عيني است. امام خميني(ره) در مقايسه با شاه، از ابعاد نمادين همساني با اكثريت جامعه برخوردار بود. در تصاوير منتشره از امام(ره) در سال 57، با لباسي ساده بر زيراندازي نشسته و با مردم سخن ميگفت. امام بارها در سخنرانيها و بيانيههايش، خود و علما را خدمتگزار ملت معرفي ميكرد و تفرعني در رفتار و كلام او ديده نميشد. امام(ره) در عين حال از صلابت شخصيت و چهرهاي نافذ برخوردار بود. صلابت امام(ره) در تصميم قاطعانه براي بركناري سلطنت و عدم سازش با حكومت كاملا مشهود بود. امام خميني به درستي توانست از تواناييهاي موجود خود براي ايجاد مشروعيت استفاده كند و با تسلط بر وعظ و خطابه، سخنان ايشان آنچنان براي عموم مردم زيبا و دلنشين بود كه بيهيچ منتي آن را ميپذيرفتند. در مقابل، شاه در انظار عمومي با صلابتي شكننده و متفرعنانه ظاهر ميشد. او به تجملات و زرق و برق افزوني نياز داشت تا در سايه نمادهاي شاهنشاهي به مانند يك قديس جلوه كند. حكومت پهلوي به زبان مردم سخن نميگفت و از آنجا كه زبان و قدرت همزاد يكديگرند، اگر قدرت حاكم به زبان مردم سخن نگويد لاجرم ماندگار نميماند. بارها ميشد كه شاه در ديدارهايش با هويدا و بسياري از مسئولان سياسي به زبان مادري سخن نميگفت و به سنتهاي اسلامي بياعتنا بود. به عكس در نقطه مقابل اين رفتارها، زبان مخالفان متشكل از باورها و سنتهاي اسلامي - ايراني بود. زبان آتشين و عاطفهگراي شريعتي زمينههاي شكلگيري مبارزه نمادين را با رژيم شكل ميداد و زبان ساده و بيآلايش امام خميني، تقابل با حكومت شاه را بيش از پيش نمادين ميساخت. اين زبان براي مردم قابل فهم بود و احساس بودن و وحدت را با اين زبان بهتر درك ميكردند. به واقع اين امام خميني(ره) بود كه به درستي فاصله ميان زبان حكومت و زبان مردم را فهميد و ميفرمودند: «من زبان مردم را ميفهمم و نهادهاي جامعه را ميشناسم. با زبان مردم صحبت ميكنم و از نهان آنها سخن ميگويم» (امامخميني(ره) 1378 ج 5: 269). به همين دليل در بحبوحه انقلاب، امامخميني و علي شريعتي از محبوبيت فراواني نزد مردم برخوردار بودند. نگاهي مختصر به شعارهاي مطرح در ايام انقلاب نشان ميدهد كه فراوانترين ديوار نوشتهها در تاييد امام خميني(ره) و فراوانترين شعار «درود بر خميني» بود. بهطور كلي سادگي كلام، ارتباط متواضعانه با مردم، مرجعيت ديني و ارتباط با نيروهاي انقلابي و توده مردم سبب ميشد كه امام(ره) از تمامي سرمايههاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و نمادين لازم براي انجام كنش اجتماعي موثر در ميدان سياسي ايران برخوردار گردد. امام(ره) با بهرهگيري از اين سرمايهها، قدرتي خارقالعاده را در اختيار گرفت كه به تعبير «پير بورديو» قدرت نمادين نام دارد. قدرتي كه با چشم ديده نميشود و درك آن به اين سادگي ميسر نيست. همين قدرت بود كه كارايي تمامي جنگ افزارهاي رژيم پهلوي را در مبارزه با مردم از ميان برد و سخن امام خميني(ره) را مانند كلام قديسان بر قلوب مردم تاثيرگذار ساخت. بنابراين عناصر زباني و ميدان سياسي مذهبي سبب شد كه ميان بازار سرمايههاي فرهنگي و نمادين روشنفكران و روحانيان با رژيم شاه نبردي جدي در گيرد و با كاربست عملي نمادهاي اسلامي و سنتي از سوي مخالفان در مقابل شبكه نمادهاي غربگرايانه و باستانگرايانه رژيم، همه چيز در ايران رنگ و بوي انقلابي به خود بگيرد. در نتيجه، به سبب تخريب شبكه نمادين گروههاي اجتماعي فرودست توسط رژيم پهلوي، نمادهاي رقيب با اقبال گسترده تودهها مواجه شد و كارايي نمادهاي پهلوي را از ميان برد. شكلگيري گروههاي فرودست در ميدان سياسي ايران با اجرايي شدن اصلاحات ارضي، توسعه صنعتي و گسترش شهرنشيني شتاب بيشتري گرفت. احساس تحقير و تفاوت اين گروهها با گروههاي فرادست در نوع لباس، چهره، مصرف و تنوع وسايل تفريحي بهوضوح قابل مشاهده بود. اين تفاوتها به شكل نمادين تحت عنوان فاصله ميان شمال و جنوب در تهران كاملا احساس ميشد. بر اساس اين تمايز و فاصله، چهره و زبان امام خميني(ره) جذابيت بيشتري براي گروههاي فرودست ايجاد ميكرد و ايشان نيز بارها در سخنان خود بر تكريم مستضعفان و پابرهنگان صحه ميگذاشت و آنها را پشتيبان اسلام و انقلاب ميدانست(ر.ك. به: امام خميني(ره) 1378 ج 6: 272 و 159.) در مجموع امام(ره) با نبوغ ويژهاي كه داشتند از نفوذ مذهب شيعه در ميان مردم بهخوبي مطلع بود و با بهكارگيري عناصر ديني و انقلابي، مشروعيت و اساس رژيم را با چالش مواجه ساخت. امام(ره) با زبان مردم در ميدان سياسي ايران آشنا بود و با زبان ساده و بيتكلف با آنان ارتباط برقرار ميكردو همين رمز پيروزي انقلاب اسلامي ايران شد. منبع: تهران امروز