نگاهي ديگر به حادثه خيابان جمهوري
کد خبر :
319974
مرتضی طلایی: حادثه تلخ خيابان جمهوري و جان باختن 2 نفر از بانوان تلاشگر تهراني در آن حادثه، فارغ از كليه حرفها و اقداماتي كه تا به حال صورت گرفته موجبات تاسف و تالم خاطر هر شهروند مسئولي را فراهم ميكند؛ چه عضو شوراي شهر باشيم يا شهروندي عادي، تاثيري در اندوه نميكند، فقط وقتي كه مسئوليت اجتماعي به شما واگذار ميشود آن هم از سوي مردمي كه به تو اعتماد ميكنند، عمق نگراني، تاسف و تالم بيشتر ميشود. بنده به عنوان عضو شوراي اسلامي شهر تهران، ابتدا ميبايست تاسف و تالم عميق خود را از وقوع این حادثه به محضر خانواده اين دو بزرگوار عرض كنم و البته ذكر اين موضوع
كه به واسطه مسئوليت اجتماعي نهاده شده بردوش بنده، از لحظه وقوع حادثه تا به امروز، لحظهاي بدون پيگيري و توجه ويژه به اين حادثه سپري نكردهام و اميدوارم به زودي و براساس اقدامات صورت گرفته، آگاهي موثري براي اقناع افكار عمومي و از طرفي مشخص نمودن علتها و معرفي مسببين و مقصرين اصلي حادثه از طرف شوراي اسلامي شهر تهران و ديگر مراجع ذيصلاح، گزارشي تقديم شود. اما نكته ديگري كه در اين خصوص هدف تنظيم اين يادداشت است، پرداختن به حادثه جمهوري نيست بلكه، بازكردن پنجرهاي است ديگر به سوي دروازه عشق به خدمت ميان اين قشر تلاشگر، ساعي، شجاع آتشنشان كه بارها و بارها
در كنار شما يا در ميدان ديد شهروندان خدمات بزرگي را به انجام رسانيده است. آتشنشانان شهرمان طي يكسال اخير جان بيش از 1200نفر از شهروندان تهراني را در سوانح متعددي نجات دادهاند و بيش از نجاتيافتگان جان باختند و مصدوم شدهاند تا مبادا غم بر چشمان من و شما زبانه كشد. زبانههاي آتش و دود را با نفسها و اشكهاي خود و خانوادههايشان شستند و كودكانشان را مدت هاست چشم به راه گذاشتهاند. كودكي از فرزندان يكي از شهداي آتشنشان را ميشناسم كه وقتي صداي آژير ميشنود، ميدود كنار پنجره و ميگويد بابا آمد و اين تكرار سينوسي زندگي وي شده و كابوس مادري كه
نميداند چگونه بايد فرزندان خود را در اين كشاكش سخت اقتصادي بزرگ كند و امروز با نگاه سنگين عدهاي روبه رو ميشود كه به او طعنههاي تلخ ميزنند. بنده خواستم در اين مجال كوتاه يادآور شوم، گرچه برخي از مشاغل جنسشان خطاپذيري ندارد و ميتواند منجر به وقوع اتفاقات تلخ جبرانناپذيري شود، اما اخلاق حرفهاي به ما ميگويد كه «بد نگوييم به مهتاب اگر تب داريم»، قلب من به درد آمد وقتي از طريق برخي رسانهها، مطالبي را ميخواندم كه گويا آتشنشانان قصور ميكنند و جان مردم برايشان محترم نيست؛ به درد آمد وقتي ديدم كه جان مردم بهانهاي ميشود براي تسويه حسابهاي
سياسي و غرض ورزي؛ به درد آمد وقتي كه بدون هيچ اطلاعات تخصصي، تحليلهايي را خواندم كه زنجير از اخلاق بريده بود و به توهين و افترا و استعفا كشيده شده بود. به دردآمد زماني كه تمامي زحمات مديريت جهادي شهر تهران طي سالهاي اخير را در فضاي عوامفريبي برخي رسانهها، بدون هيچ پشتوانه از نخبگان زيرسوال ميبرد...؛ اما نهايتا چند سوال مهم دارم، شهروندان عزيز، مسئولان كشوري و محلي، رسانههاي ارزشمند و سازمانهاي مردم نهاد؛ آيا وقت آن نرسيده است كه انصاف را در تمامي امور جاري كنيم؟ آيا وقت آن نرسيده است كه به جاي تشكيل كميته پشت كميته
براي بررسي هر واقعهاي، به تحقق سيستم مديريت شهري واحد بپردازيم؟ آيا وقت آن نرسيده كه در كنار رسيدگي به امورات شهروندان، به تشكيل كميتهاي براي رسيدگي و تشويق و پاداش آتشنشانان و ديگر خدمتگزاران شهر بپردازيم، كه حين انجام وظيفه خود براي مردم و شهرش جان خود را از دست ميدهد، عنوان مقدس شهيد را بنهيم و به خانوادههاي آنان رسيدگي شده و مورد تجليل قرار گيرند؟ آيا وقت آن نرسيده كه در ميادين و نامگذاري خيابانهاي شهرمان و نصب تنديس و مجسمههاي شهر، از اين قهرمانان ملي بهره بگيريم و فرهنگ ايثار، گذشت و شجاعت
را زنده و ملموس به فرزندان خود بياموزيم و در كتابهاي درسي از آنان نام ببريم؟ آيا اينها كميتهاي نميخواهد؟ كميتهاي كه در اين سالها هيچ وقت تشكيل نشد و كودكان آتشنشانان شهيد، هنوز آرامش را در صداي آژيري كه به ما اضطراب ميدهد جستوجو ميكنند. در پايان كلام نيز خواهشي از اصحاب رسانه و متوليان امور دارم، خواهشي كه حاصل سالها تجربه در لباس مقدس پاسداري و انتظام و سپس افتخار خدمتگزاري به شهروندان تهراني در شوراي شهر است و آن اين است، كه از امروز تا پايان، هر لحظه از زندگي مان فراموش نكنيم كه حادثه ممكن است
براي هر كسي رخ دهد، شايد بهتر است به جاي پرداختن به حواشي، به بازنگري در نظام امداد و نجات، آموزشهاي سازماني، انتخاب مديران توانمندتر در اين حوزه، در كنار ضرورت ارتقاي سطح توانمندي امدادي در ميان شهروندان، اجبار جدي به رعايت قوانين اطفا و امداد در ساختمانهاي مسكوني، خدماتي و توليدي و... در كنار تحقق سيستم مديريت واحد شهري بپردازيم و اقدامات پيشگيرانه را مقدم بر هرگونه مقابله بدانيم.