چشم انداز خاورمیانه در سال 2014
منطقه نفتخیز خاور میانه در حالی سال 2013 را پشت سر گذاشت که سنگینی آشوب و جنگ بیش از هر زمان دیگری در گوشه و کنار آن احساس میشد. آیا در سال 2014 در خاورمیانه شاهد تداوم منازعات و خشونتها خواهیم بود؟
به گزارش پترونت، تحولات سوریه در حالی تحت عنوان «جنگ داخلی» به تیتر دائمی رسانهها تبدیل شده است که نقش پنهان و آشکار دولتهای عربی در آن کمتر از گروههای داخلی نیست. در نهایت، بحران سوریه باعث شد تا ناامنی به لبنان نیز- که دورهای از امنیت نسبی را پشت سر میگذاشت- سرایت کند. عراق که خود در ناامنی شدید به سر میبرد با هجوم گروههایی که علیه دولت بشار اسد میجنگیدند به صحنه رویارویی دولت مالکی و گروههای تروریستی نزدیک به القاعده در استان الانبار تبدیل شد و این جنگ در حال حاضر نیز ادامه دارد.
استان سنینشین الانبار که در غرب عراق و در همسایگی سوریه قرار دارد به محل تاخت و تاز گروههایی نظیر داعش تبدیل شده بود که این گروه با ورود دولت مرکزی به جنگ، متحمل خسارتهای سنگینی شد. در منطقه خاورمیانه، یمن نیز روزهای پر آشوبی را سپری میکند و قبایل مختلف، نبردهای خونینی را با ارتش این کشور تجربه کردهاند. شمال آفریقا را که به محاسبات خود اضافه کنیم، فضا برای آیندهای امن در این قسمت از جهان، تیرهتر میشود. لیبی در واقع سال اعتصاب و اعتراض را پشت سر گذاشت و تولید نفت این کشور در اکثر ماههای سال از یک میلیون و 600 هزار بشکه در روز در زمان معمر قذافی به حدود 200 هزار بشکه در روز رسید. در کنار این کشور، مصر نیز سال کودتا، آشوب و بهنوعی فلاکت اقتصادی را پشت سر گذاشت بدون اینکه امیدی به بهتر شدن اوضاع وجود داشته باشد. در این میان، ترکیه در حالی وارد سال 2013 شد که ردای امپراتوری عثمانی را برتن کرده بود و سودای تغییر رژیم سیاسی سوریه را در سر میپروراند و در حالی از آن خارج شد که دولت این کشور به دلیل فساد مالی و رویارویی با قوه قضائیه تا مرز فروپاشی نیز پیش رفت. جالب اینجاست که ترکیه و در رأس آن اردوغان در حالی آمریکا را به تلاش برای سرنگونی دولت متهم میکند که این دو، سال 2013 را با اتحاد در مورد بحران سوریه آغاز کرده بودند. عربستان که از تحریمهای نفتی ایران بیشترین نفع را برده بود در سال 2013 عملاً دستکشها را از دست بیرون آورد و تفنگ بزرگ را علیه سوریه نشانه گرفت. عربستان که در این سال نتوانست آمریکا را به حمله به سوریه راضی کند، خود دست به کار شد و با دلارهای نفتیاش از افراطیترین گروههای تروریستی، حمایت نظامی و مالی کرد. اینکه این گروهها همانهایی بودند که چشمانداز «جنگ علیه تروریسم»، نابودی آنها عنوان شده بود، مطلبی بود که حیرت کمتر رسانهای را در غرب موجب شد. نهایت کار عربستان در این سال به جایی رسید که پس از عملیات انتحاری در ولگاگراد در جنوب روسیه، پوتین اعلام کرد که نام عربستان باید در لیست کشورهای تروریستی قرار گیرد. ایران اما در اواسط سال 2013 انتخابات ریاست جمهوری خود را برگزار کرد و رئیسجمهور منتخب در 100 روز آغاز به کار خود و با دستیابی به توافق اولیه هستهای در ژنو، اعلام کرد که ترکها در ساختار تحریم آغاز شده است. مذاکرات هستهای ایران و کشورهای گروه 1+5 عربستان و رژیم اسرائیل را بیش از هر کشور دیگری به تکاپو انداخت تا از نزدیکی به هرگونه توافق ممانعت به عمل آورند. در پایان سال 2013 امیدواریها نسبت به کاهش و حذف تحریمهای نفتی در ایران افزایش یافت. حذف این تحریمها از یک سو میتواند کمک بزرگی به حل مشکلات اقتصادی ایران کند و از سوی دیگر، کشورهایی نظیر عربستان که به خاطر خروج ایران از بازارها منتفع شدهاند را تحت تأثیر قرار خواهد دهد. نگرانی عربستان از حل مسئله هستهای ایران دقیقاً در چنین بستری قابلتحلیل است. تأثیر منازعات ژئوپلتیک خاورمیانه بر بازار جهانی نفت منازعات جاری در خاورمیانه که در قلب و مرکز آنها بحران سوریه قرار دارد، به هیچ وجه نمیتواند در قالب عناوینی نظیر «جنگ داخلی» توضیح داده شود. اهمیت و نقش کشورهای عربی، ترکیه، کشورهای غربی، روسیه و چین در این بحران تا آن اندازه جدی است که این بحران دقیقاً شکل یک منازعهی ژئوپلتیک تمامعیار را پیدا کرده است. کشورهایی نظیر قطر و عربستان سعودی از سال 2011 تاکنون میلیاردها دلار برای سرنگونی حکومت بشار اسد هزینه کردهاند و روسیه و چین نیز بهصورت تمامقد تاکنون جلوی تجاوز نظامی به این کشور را گرفتهاند. بیش از 35 درصد نفت دنیا در منطقه خاورمیانه تولید می شود و تداوم ناآرامیهای خاورمیانه میتواند عرضه جهانی نفت را کاهش داده و قیمتها را همچنان بالا نگه دارد. در ماه اوت سال 2013 که احتمال حمله آمریکا به سوریه جدی شد، قیمت نفت یک جهش عمده را تجربه کرد و قیمت نفت برنت به بیش از 117 دلار به ازای هر بشکه رسید. این ماه دقیقاً همان ماهی بود که عربستان سعی کرد با افزایش تولید خود، رکوردی دیگر در تولید نفت را به ثبت برساند تا هم از مواهب افزایش صادرات سود ببرد و هم با پایین کشیدن قیمتها، جامعه جهانی را به حمله به سوریه ترغیب نماید.
در واقع، استدلال سعودیها این بود که حمله به سوریه، باعث افزایش قیمتها نخواهد شد؛ این در حالی است که اکثر کارشناسان پیشبینی میکردند که در نتیجه حمله محدود به سوریه قیمتها به 130 دلار به ازای هر بشکه و در نتیجه گسترش ناآرامیهای سوریه به سایر کشورها، احتمال رسیدن قیمتها به 150 یا حتی 200 دلار به ازای هر بشکه نیز وجود دارد. در نهایت، یکی از عواملی که از این حمله ممانعت کرد، ترس آمریکا از عواقب اقتصادی حمله به سوریه بود؛ چرا که افزایش تنشهای ژئوپلتیک در خاورمیانه میتوانست با افزایش خیرهکننده بهای نفت، چشمانداز رشد اقتصادی را در کشورهای غربی و متحدان آمریکا- که همگی واردکننده نفت هستند- به شدت تیره و تار کند. خاورمیانه اکنون در حالی وارد سال 2014 شده است که تنشهای سوریه به عراق و لبنان نیز کشیده شده است. لیبی که به سبب نفت باکیفیت خود اهمیت زیادی در بازار جهانی نفت دارد، هیچ چشمانداز امیدوارکنندهای پیشرو ندارد. جمیع این عوامل نشان میدهد که تنشهای ژئوپلتیک همچنان در سال 2014 عاملی مؤثر در بالا ماندن و یا حتی افزایش قیمت نفت خواهد بود. در دل این منطقهی ناآرام، اما ایران قرار گرفته است. سهم بازار ایران در دو سال گذشته به دلیل تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا کاهش یافته است. در واقع، تحت فشار آمریکا بسیاری از کشورهای واردکننده نفت، چشم خود را بر روی نفت ایران بستهاند و همزمان با تحریم ایران خود را نیز تحریم کردهاند. کاهش صادرات نفت ایران، در کاهش عرضه جهانی نفت و بالا بودن قیمتها تأثیر داشته است. این بدان معناست که کشورهای واردکننده با کاهش واردات نفت خود از ایران عملاً به افزایش قیمتها و ضربه زدن به اقتصاد خود کمک کردهاند. کاهش یا حذف تحریمهای نفتی ایران میتواند برای بسیاری از این کشورها خبر خوبی باشد. در واقع، کشورهایی که به شدت به واردات نفت متکی هستند در سال 2014 تنها میتوانند یک خبر خوب از منطقه خاور میانه بشنوند و آن بازگشت مجدد نفت ایران به بازارهای جهانی است. با رویکرد جدید عربستان در قبال حمایت از گروههای تروریستی و ناامن کردن عراق و سوریه، بعید است در کوتاهمدت منازعات ژئوپلتیک خاورمیانه کاهش یابد و لذا بازگشت نفت ایران، شاید تنها خبر خوب در سال 2014 باشد.