چرا آمريكا مانع حضور ايران در كنفرانس ژنو 2 شد؟/ اوباما پوزه سگ جنگی خود در منطقه را نمی‌بندد

اوباما در موقعت دشواری قرار گرفته است. او نمی‌داند که صلح در سوریه به نفع آمریکا است یا نه. یکی از عناصر کلیدی در داستان سوریه، ایران است و اوباما مانع شرکت ایران در مذاکرات صلح می‌شود. این امری کاملاً آشکار است که مذاکرات صلح سوریه بدون حضور ایران راه به جایی نخواهد برد اما آمریکا می‌خواهد نشان دهد که خودش نقش اصلی را در حل بحران‌ها ایفا می‌کند تا هم چنان خود را به عنوان تأثیرگذارترین کشور جهان معرفی کند.

کد خبر : 315102
سرويس سياسي «فردا»؛ جمهوري اسلامي ايران در كنفرانس ژنو كه با محوريت حل بحران سوريه برگزار مي‌شود، شركت نمي‌كند. اقدام انفعالي بان‌كي‌مون در جهت سياست‌هاي كشورهاي غربي بر اين مساله صحه گذاشت. در عرف بين‌الملل ارسال دعوتنامه و سپس پس گرفتن آن اقدام نامعقولي است و بعد از اين جريان نيز هنوز سازمان ملل پاسخ درستي در مورد اين اقدام نداده است. به هر جهت مساله‌اي كه در اين زمينه مشهود است حضور يكجانبه قدرت‌هاي بزرگ براي بهره برداري از بحران سوريه در كنفرانس ژنو است. «‌شاموس كوك»‌ تحليل‌گر پايگاه اينترنتي «گلوبال ريسرچ» در مورد علت مخالفت اوباما با حضور ايران در كنفرانس ژنو 2 تحليلي ارائه داده است كه نكات قابل توجهي در اين نوشتار مشاهده مي‌شود كه در ادامه شرح آن مي‌آيد.
************************
خرابی بی پایان سراسر سوریه را فرا گرفته است. مرزهای سوریه خونین است. درگیری‌های طایفه ای و مذهبی اکنون بار دیگر در خاور میانه رواج پیدا کرده است. هنگامی که اوباما اعلام کرد که قصد حمله به سوریه را ندارد، امیدها برای بازگشت صلح به سوریه از نو قوت گرفت. توافق هسته ای ایران و آمریکا، باعث شد که برخی کارشناسان از تغییر استراتژی آمریکا در خاورمیانه سخن بگویند. آمریکا نمی‌خواهد خاورمیانه را به چین تقدیم کند. اکنون ماه‌هاست که طرفین درگیر در بحران سوریه درباره مذاکرات ژنو با یکدیگر گفتگو و رایزنی می‌کنند اما به نظر می‌رسد موانع پیش رو در راستای مذاکرات صلح سوریه گسترده تر از چیزی باشد که در نگاه اول به نظر می‌رسد. علی رغم سخنان رسانه‌ها و سیاستمداران باید گفت که توقف کشتار در سوریه آسان است. اگر طرفین پشت پرده بحران سوریه واقعاً بخواهند جلوی کشتار در سوریه را بگیرند، این امر به سرعت اتفاق خواهد افتاد. مذاکرات صلح، حساب دیفرانسیل و انتگرال نیست. این مذاکرات جمع و تفریقی ساده است. کشورهایی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم آتش نزاع در سوریه را شعله‌ور می‌کنند را با گروه های درگیر در سوریه که قدرت دارند، جمع کنید. تنها در این صورت است که مذاکرات می‌تواند به ثبات سیاسی منجر شود. اگر گروه های درگیر در سوریه مذاکرات را تحریم کنند، آن وقت از کشورهای پشت پرده انتظار می‌رود که با قطع حمایت‌ها و کمک‌های مالی و سیاسی خود این گروه‌ها را تحت فشار قرار دهند. اگر کشورهای درگیر واقعاً خواستار صلح در سوریه هستند، این مسیر کاملاً روشن و مشخص است. البته در این مواقع همیشه عامل مجهولی وارد معادله شده و آن را به هم میزند. آیا طرفین مذاکره واقعاً خواستار رسیدن به توافق برای حل بحران هستند یا نه. آیا آن‌ها در مواضع خود صادق هستند یا نه. گویا برخی طرفین درگیری از مذاکرات صرفاً به عنوان پوششی برای رسیدن به اهداف خود در میدان نبرد استفاده می‌کنند و هیچ قصدی برای پایان درگیری‌ها ندارند. اوباما در موقعت دشواری قرار گرفته است. او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که در بحران سوریه طرف چه گروهی را بگیرد. او نمی‌داند که صلح در سوریه به نفع آمریکا است یا نه. یکی از عناصر کلیدی در داستان سوریه، ایران است و اوباما مانع شرکت ایران در مذاکرات صلح می‌شود. این امری کاملاً آشکار است که مذاکرات صلح سوریه بدون حضور ایران راه به جایی نخواهد برد اما آمریکا می‌خواهد نشان دهد که خودش نقش اصلی را در حل بحران‌ها ایفا می‌کند تا هم چنان خود را به عنوان تأثیرگذارترین کشور جهان معرفی کند. اما چرا اوباما مانع حضور ایران در مذاکرات می‌شود؟ علت اصلی این است که آمریکا مذاکراتی کنترل شده می‌خواهد. مذاکراتی محدود و مشروط با نتیجه و پیامدهای مشخص. اما اوباما می‌داند که ایران چنین شرایطی را قبول نخواهد کرد. آمریکا می‌خواهد مذاکرات حول محور دولت موقت باشد و این به معنی کنار رفتن بشار اسد است. اوباما می‌خواهد بر روی میز مذاکره به چیزی دست پیدا کند که در زمین نبرد نتوانسته بدان برسد. مشخص است که پیش شرط‌های این چنینی مانع اصلی در رسیدن به توافقی پایدار برای حل بحران هستند. البته زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که اوباما تصمیم گرفته در سیاست‌های خود تجدید نظر کند. گویا اوباما به این نتیجه رسیده است که پیش شرط کنار رفتن بشار اسد از قدرت پیش شرط معقولی نیست. با این پیش شرط مذاکرات صلح به جایی نخواهد رسید. اوباما پوزه سگ جنگی خود در منطقه یعنی عربستان را نمی‌بندد. عربستان با حمایت آمریکا سیل تجهیزات نظامی و کمک‌های مالی خود را روانه سوریه می‌کند تا آتش نزاع هم چنان شعله‌ور باشد. همین گروه های جهادی و تکفیری حمایت شده توسط عربستان هستند که از شرکت در هر مذاکره ای خود داری می‌کنند. اخیراً سفیر عربستان در بریتانیا سرمقاله ای برای نیویورک تایمز نوشته و در آن صراحتاً اعلام کرده عربستان نیازی به مشارکت آمریکا ندارد و خود به تنهایی جنگ سوریه را اداره خواهد کرد. عربستان سعودی موتور محرکه افراطی گری در خاور میانه است و متهم اصلی جنایت‌های فرقه ای در سوریه. سفیر عربستان با بی شرمی تمام چنین می‌نویسد: تنها راه جلوگیری از افراطی گری در سوریه و مناطق دیگر خاور میانه حمایت‌های مالی و نظامی از گروه های معتدل در منطقه است. البته اگر اوباما بخواهد به این مسئله رسیدگی کند، می‌تواند آن را به بحث عمومی بگذارد، اوباما می‌تواند از وجهه عمومی خود بهره ببرد تا عربستان سعودی، قطر، کویت و سایر کشورهای عربی را به سمت یک توافق صلح سوق دهد؛ و از آنجا که امنیت داخلی و ملی این کشورها به صورت مطلق به ارتش و صنعت تولید سلاح در آمریکا وابسته است، این مسئله چندان دشوار نخواهد بود. فرقه گرایی دینی چیزی جر یک سلاح نیست، سلاحی که از آن استفاده می‌شود تا خاورمیانه را در میانه موجی از خشونت غرق کنند، موتور محرکه جنگ‌های خاورمیانه نه اختلافات مذهبی بلکه سود است، سلطه منطقه ای بر مواد خام، بازارهای تجاری، وام‌های کلان بانکی، خرید و فروش تسلیحات نظامی، محرک اصلی جنگ‌ها این‌ها هستند نه فرقه گرایی. مهم‌ترین و واقعی‌ترین نقشی که اوباما در مسئله سوریه دارد این است: چگونه به بهترین وجه ممکن صلحی را در منطقه ایجاد و مدیریت کند که در عین حال قدرت آمریکا را در منطقه خدشه دار نکند، از دید اوباما این صلح باید به نحوی صورت بندی شود که قدرت هم پیمانان آمریکا از قبیل ترکیه، اسرائیل و عربستان سعودی نیز خدشه دار نشود. کردهای سوریه که منطقه خودمختار خود را تشکیل داده‌اند (هم چون کردهای عراق) از مدت‌ها پیش نادیده گرفته می‌شدند، علت این مسئله این بود که آن‌ها یک تهدید حیاتی برای ترکیه (با جمعیت کرد پرشمار آن) محسوب می‌شوند. نبرد قدرت و منافع در سوریه مهم‌ترین تهدیدها برای ایجاد صلح در سوریه هستند، پیش از این اوباما فرصت‌های زیادی برای ایجاد صلح در سوریه داشت، فرصت‌هایی که از آن‌ها چشم پوشید، سال گذشته زمانی که روسیه و سوریه پیشنهاد صلح را مطرح کردند، جان کری آشکارا به تمسخر آن پرداخت، بنابراین با قطعیت می‌توان گفت او یکی از دلایل وضع فعلی است. هنگامی که سوریه و روسیه در تابستان گذشته بار دیگر خواستار مذاکرات صلح شدند، شورشیان اوباما مذاکره را تحریم کردند و سکوت اوباما اوضاع را پیچیده تر کرد. اوباما مذاکرات صلح را با مطرح کردن پیش شرط‌ها و خواسته‌هایش یک سال به تعویق انداخت (پیش شرط‌هایی چون حذف بشار اسد)، این پیش شرط‌ها باعث شدند شروع مذاکرات صلح به تعویق بیفتد. هم اکنون مذاکرات صلح دوباره بر سر میز هستند، وضعیت سوریه وخیم‌تر از همیشه است و تمامی جهان خواستار صلح است. اقدامات اوباما در ماه های آینده وضعیت او را در تاریخ مشخص خواهند کرد، یا او این بار بدون هیچ اصراری برای پیش شرط‌های صلح وارد مذاکرات صلح خواهد شد و بر متحدانش فشار خواهد آورد تا خونریزی هایشان را متوقف کنند و یا به عنوان نیروی محرکه ای برای کشتار بی معنی و سلاخی مردم بی پناه باقی خواهد ماند و تاریخ از او به عنوان مسبب یک جنگ نام خواهد برد، نه برنده جایزه صلح نوبل.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: