همه ائمه رئوفند، ولی رأفت امام رضا حسی است/ بالاترین مژده به شیعیان در کلام امام هشتم
این مطلب که سم حضرت با انگور داده شده است را بنده باور نمیکنم. سندهای قویتری که هیچ تردیدی در آنها پیدا نمیشود را از طریق شیخ مفید (رضوان الله علیه) پیدا کردم که حضرت را با آب انار مسموم کردند. انگور را شما رد کنید و نگویید. خدایا جسارت به کجا میرسد؟ آدم به امام زمانش زهر و سم بدهد.
کد خبر :
313586
حسینیه «فردا»: در آستانه سالروز شهادت امام رضا علیه السلام، بخشی از روضههای استاد فاطمینیا در عزای امام هشتم را فراهم آوردهایم. بخش نخست که به کیفیت شهادت اشاره میکند، مربوط به مجلس عزاداری است که روز گذشته در تهران برگزار شده و بخش دوم نیز از کتاب روضههای ایشان درج شده است.
مأمون ملعون به یکی از غلامانش سپرد که ناخنهایش را تا مدتی نگیرد. وقتی ناخنهای غلام پس از مدتی بلند شد، او چیزی برایش آورد که شبیه به تمر هندی بود. وقتی تمر هندی را به دستتان بمالید، دستتان تیره رنگ میشود. ضمناً اگر کسی بخواهد انار را بشکافد و دانه دانه کند، کف دست تیره رنگ میشود. این غلام از این زهری که شبیه تمر هندی بود به دستهایش مالید و آمد آب انار بگیرد. ابتدا انار را فشار میدهد تا آبش جمع شود و ناخنهایش هم داخل انار برود. کف دستش هم تیره است و کسی شک نمیکند.
این ملعون پلید آمد و به تصنع صدا کرد و گفت چرا به ما سر نمیزنی؟ چرا آب انار به ما نمیدهی؟ خدایا جسارت به کجا میرسد؟ آدم به امام زمانش زهر و سم بدهد. اگر ما امام زمان را ببنیم، جانمان را فدایش میکنیم؛ خدایا این حالات را از ما نگیرد. حالا امام زمان نشسته کنار دستش و او دارد در آب انار سم میریزد.
(...)
دعبل خزاعی شاعر بسیار برومند و مقتدری است. قصیده طولانی سروده بود در مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام). عجیب است من دیدم که حتی سنیهای متعصب هم این قصیده را دوست دارند. یاقوت حموی سنی بسیار متعصبی است ولی در مورد این قصیده مینویسد که «فهذه القصيدة مِن أسنَی المدائح» میفرماید: این قصیده از بالاترین قصیدههاست. معروف است این قصیده به عنوان قصیده «مدارس آیات» معروف است و گاهی میگویند «تائیه دعبل». شرحهای زیادی برایش نوشته شده است و علما خیلی به آن توجه کردند.
دعبل، خدمتِ حضرت امام رضا علیه السلام آمد که قصیده خود را عرض کند. میگوید: یابن رسول الله! اجازه میدهید من این قصیده را مطرح کنم که اول شما آن را بشنوید؟
یادتان باشد عزیزان، خواهران، برادران، این نکته را به خاطر بسپارید که در مورد اهل بیت هرچه عزاداری بشود، صاحب عزاداری وجود نازنین صدیقه طاهره (علیها السلام) است؛ چون مادر است. فلذا دعبل تمام قصیده خود را حضرت خطاب کرد. تا دهانش را باز کرد و اسم مخاطب قصیده را آورد، صدای ناله حضرت رضا (علیه السلام) هم بلند شد.
أفاطم لو خلت الحسین مجدّلا / و قد مات عطشاناً بشطِّ فُرات
دختر پیغمر! کربلا نبودی. کربلا حسینت را با لب تشنه شهید کردند.
بیت بعدیاش خیلی تند است. از امام زمان (علیه السلام) باید شرمنده شوم. گفت:
اذا لَلَطمتَ الخدَّ فاطِمُ عِندَه / و اجریت دمع العین فی الوَجنات
دختر پیغمر! اگر کربلا بودی سیلی به صورت خود میزدی و اشک از دیدگان جاری میساختی.
قصیده را ادامه داد تا رسید به یک نام که صدای ناله حضرت رضا (علیه السلام) باز بلند شد. چی گفت؟
وَ قَبرٌ بِبَغداد لِنَفسٍ زَکیَّةٍ
دختر پیغمبر! یکی از نور دیدههای تو در بغداد است و آن هم باب الحوائج موسی بن جعفر (علیهما السلام) است.
جان ما به قربانت ای آقا! خدایا قسمت کن بریم عرض ادب بکنیم. این باب الحوائج را زیارت بکنیم.
حضرت وقتی کمی آرام شد، مطلبی فرمود که غیر از اینکه این مرثیه و مصیبت است، شیعیان عزیز دقت بفرمایید که در عین حال معجزه هم هست. چون علم امامت است. فرمود: دعبل! آیا دو بیت بر ابیات تو الحاق نکنم؟ عرض کرد: بله! یابن رسول الله! فرمود: بعد از این مادرمان بگو: «و قبرُ بطوسٍ یا لَها لمُصیبَةٍ» خانم! یکی از نور دیدههای شما در خراسان است. عرض کرد: یابن رسول الله! من در خراسان از شما عزیزان کسی را نمیشناسم. فرمود: چرا دعبل! آن هم منِ غریبم.
آی برادرها و خواهرها! حضرت یک مژدهای اینجا داد. این مژده را بشنوید. تنها تو تا نکته را تذکر میدهم. یکی این است که این مژده بسیار مهم را حضرت با حرف تنبیه شروع کرد؛ «الا» حرف تنبیه است و در مطالب مهم گفته میشود. نکته دوم اینکه شرط این مژده، پاکیزگی است؛ تقوا است. به دردِ عاق والدین، بی نماز، کاهل نماز، مال مردم خور و اینها نمیخورد. شرطش پاکیزگی است. شما خودتان الحمدلله اهل فضیلت هستید. میدانید که میفرماید: «إنّما یَتَقَبَّلُ الله مِنَ المُتَّقین»؛ فقط خدا از پرهیزکاران میپذیرد. البته ما هرچه هم ملاحظه کنیم، باز دریایِ گناهیم.
حالا این مژده را عنایت کنید. بزرگترین مژده است. من مژدهای از این بزرگتر تا حالا در مطالعاتم که طولانی هم بوده چیزی نیافتم. فرمود: دعبل! به شیعیانم بگو: «فَمَن زارَنی بی غُربَتی کانَ مَعی یَومَ القِیامَة فی دَرَجاتی»؛ به اینها بگو که هرکس ما را در این غربت زیارت کند من در قیامت او را تنها نمیگذارم. به چه زبانی خدا را شکر کنیم؟!
قبر امام هشتم سلطان دین رضا / از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
یک یادگار از آقای طباطبایی برایتان بگویم. این هم یادگار باشد. روح مقدسش میشنود. آقای طباطبایی فرمودند: همه ائمه ـ یادتان باشد ضایع نکنید ـ همه ائمه رئوفند، ولی رأفت امام رضا (علیه السلام) حسی است. وارد حرم که میشوی میبینی آقا رئوف است.