خطر رسوخ اپورتونيسم در سیاست ورزی/ چرا یک لیبرال خواستار افزايش قدرت قوه مجریه است؟
اشاره سخنان آخر حجت الاسلام اكرمي هشداري نسبت به چنين مواضعي است كه پيش از اين نيز برخي از آگاهان نزديك به دولت نسبت به رسوخ پديده اپورتونيسم در ساختار آن هشدار داده بودند. در اين زمينه تاكيد شده است كه « حمايت از دولت منتخب پس از پايان انتخابات و رقابت ها و كمك به آن، امري پسنديده بلكه ضروري است اما صحبت اينجا در خصوص اپورتونيسم (فرصت طلبي در مفهومي منفي يا همان ابن الوقتي) ريشه داري است كه سال هاست در اين كشور، باعث ناكارآمدي نظام هاي اداري و مديريتي كشور مي شود
کد خبر :
310456
سرويس سياسي «فردا»؛امیر حمزهنژاد: تئوري پردازي در ايران همواره بر سنت ناميموني استوار بوده كه همين مساله سبب ايجاد معضلاتي در ساختار سياسي كشور شده است. بنابراين سنت نامبارك، هر دولتي كه روي كار آمده براي تسهيل و راحتي كار خود اقدام به ايجاد ساختارهاي خودپسندانه كرده است. اينچنين رويكردهاي غلطي در ساختار سياسي دولتها دو مشكل اساسي را بوجود آورده، يك اينكه به دليل مقطعي بودن اين تغيير و تحولات هزينههاي مادي و زماني بسياري در جهت تغيير ساختار بر روي دوش دولت ها گذارده و از سوي ديگر متاسفانه اينگونه راحتطلبيها سبب بوجود آمدن معضلاتي شده كه در دراز
مدت گريبان كشور را گرفته است.
نكته اساسي در اين روند به تغيير روزانه مواضع گروههاي مختلف سياسي و عدم ثبات اعتقادي در برخي از اين گروهها باز مي گردد. درواقع در اين زمينه گروههايي كه وابسته به دولت هاي پيشين بوده اند با روي كار آمدن دولت تازه براي آنكه جايگاه تاثيرگذاري در مقابل دولت داشته باشد دست به تئوري پردازي براي ايجاد ساختار مطلوب خود زدند و به طور عكس با قرار گرفتن در جايگاه مقابل اين نگرشها را به زباله دان تاريخ سپرده و آشيانه ديگري با توجه به اهداف خود بنا نهادهاند. البته اين مساله ريشه
در طرز فكر و عمق و بنيان انديشه چنين افرادي دارد. درواقع اين موضوع به معناي يك نوع خودخواهي سياسي تلقي مي شود كه سايه اپورتونيسم و فرصت طلبي سياسي را به دنبال دارد. اين نوع گروههاي سياسي نشان دادهاند كه هيچ اعتقاد خاصي به هيچ مسلك و مرامي ندارند و تنها براي رسيدن به اهداف شخصي و كسب منافع خود اظهار نظر ميكنند. اگر نگاهي به سابقه سياسي و نوع نگرش اين افراد در ادوار مختلف بيندازيم به وضوح گردش سياسي و اعتقادي را به خوبي در افعال و گفتار آنها مشاهده مي كنيم. از اين منظر ميتوان سخنان تازه تئوري پرداز دولت اصلاحات، سعيد حجاريان را مورد بررسي قرار داد. در همين
زمينه حجاريان با اشاره به طرح برخي موضوعات در مجلس برخلاف روند حرکت دولت، گفت: «معتقدم حتي اگر قرار باشد قانون اساسي عوض شود، بايد شرايطي فراهم شود تا مانند بسياري از کشورها، دولت بتواند مجلس را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار کند تا مردم مجدداً راي دهند و سيستمي هماهنگ پديد آورند.» مشاور سيدمحمد خاتمي در دولت اصلاحات با اشاره به اينکه «ريلگذاري و سمتگيري دولت صحيح است»، با تاكيد بر همين موضوع مي افزايد: «دولت بايد شرايط سازماندهي جامعه مدني را فراهم کند و موانع را از ميان بردارد.» حال بايد پرسيد كه آيا اگر دولت حسن روحاني در صدر كار قوه مجريه نبود
و خصوصا در دوره قبل مشاور خاتمي چنين اظهار نظري ميكرد. آيا وي در زمان مجلس ششم نيز چنين اعتقادي داشت؟ همين موضوع مصداق بارز اپورتونيسم در ساختار سياسي ايران و بخصوص در ميان جريان موسوم به ليبرالها در ايران است كه بايد گفت اينان ليبراليسم را نيز با توجه به منافع خود برگزيدهاند؛ چراكه پيش از اين به خوبي ديده مي شود كه چنين مسلكي نداشتند. البته واکنش نهاد ریاستجمهوری به اظهارات حجاریان منطقي و در خور توجه است. حجتالاسلام سیدرضا اکرمی نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری در گفتوگو با يكي از خبرگزاريها با اشاره به
اظهارات حجاریان درباره انحلال مجلس توسط دولت، مي گويد: «آقای حجاریان از روی بیکاری این حرفها را میزند چرا که این اظهارات خلاف قانون اساسی است.طبق قانون اساسی هیچ نهادی نمیتواند مجلس را منحل کند و اینکه بگویند، قانون اساسی باید اصلاح شود حرف درستی نیست.» اکرمی با بیان اینکه اظهارات اخیر حجاریان نشان میدهد که وی خیلی بیکارتر از گذشته شده است، تاکید کرد: «حرفهای حجاریان درباره انحلال مجلس، گرچه به روابط مجلس و دولت لطمهای نمیزند اما به نفع دولت آقای روحانی نیست.» اشاره سخنان آخر حجت الاسلام كرمي هشداري نسبت به چنين مواضعي است كه پيش از اين نيز
برخي از آگاهان نزديك به دولت نسبت به رسوخ پديده اپورتونيسم در ساختار آن هشدار داده بودند. در اين زمينه تاكيد شده كه « حمايت از دولت منتخب پس از پايان انتخابات و رقابت ها و كمك به آن، امري پسنديده بلكه ضروري است اما صحبت اينجا در خصوص اپورتونيسم (فرصت طلبي در مفهومي منفي يا همان ابن الوقتي) ريشه داري است كه سال هاست در اين كشور، باعث ناكارآمدي نظام هاي اداري و مديريتي كشور مي شود؛ اپورتونيسمي كه موريانه وار، پايه هاي اقتدار نخبگان سياسي را از درون خورده، آسيب پذيرشان ساخته و با وزش بادهاي مخالف و احساس كوچكترين خطري، آن ها را تنها مي گذارند تا در برابر
كوچكترين حركتي، فرو ريخته و از هم بپاشند. خطر اپورتونيسم كه محصول بي نظمي و تحولات سريع و غيرقابل پيش بيني است، براي روحاني زماني بيشتر اهميت مي يابد كه به ياد بياوريم، «اپورتونيست ها به دليل فقدان توانمندي براي انسجام بخشي و سازمان دهي، به كارآيي، نظم و انسجام روي خوشي نشان نداده، حيات سياسي و اجتماعي خود را در بحران ها مي جويند.» درواقع كارشناسان سياسي اين موضوع را بيشتر از دولتهاي قبل براي دولت يازدهم آسيبزا مي دانند زيرا با توجه به رويكرد اين دولت و همچنين حمايت دو دولت پيشين اصلاحات و كارگزاران از رئيس جمهور عدد افرادي كه براي رسيدن به جايگاه خاصي و
تاثيرگذاري در دولت تلاش ميكنند، بيشتر شده است كه به نظر ميرسد با توجه به اين اظهارات حجاريان بايد نسبت به آن توجه جدي صورت گيرد.