چرا بادامچيان از عدم همراهي مردم گلايهمند است؟/ ساختار ملوك الطوايفي اصولگرايان/ آيا هدايت افكار عمومي دستوري است؟
اصولگرايان امروز به گروههاي مختلفي تقسيم شده اند كه به صورت ملوك اطوايفي عمل مي كنند و تنها براي مقابله با رقيب در يك برهه خاص مانند انتخابات با يكديگر متحد مي شود كه البته در بسياري از موارد نيز اين اتحاد چندان مستحكم نيست و برخي از گروههاي سياسي ( مانند آنچه كه جبهه پايداري در زمان انتخابات رياست جمهوري انجام داد) با تحليل هاي غلط موجب گسست در درون اين جريان سياسي مي شوند.
کد خبر :
309374
سرويس سياسي «فردا»؛ حالت انفعالي كه اصولگرايان پس از انتخابات سال 92 به خود گرفته اند، سبب شده است كه تغييراتي ناخواسته در درون اين جريان ايجاد شود كه بيشتر حاصل طولاني شدن اين روند انفعالي است نه به معناي شكل گيري تحولات ساختاري. تحليلگران سياسي همواره بيان مي كنند كه جريان اصولگرايي داراي بدنه اجتماعي قوي است و مردم با توجه به ريشههاي اعتقادي اين جريان گرايش خاصي به آن دارند اما عدم تحرك جدي و پوياي سازمانها و احزاب اين جريان سبب شده است كه اين رخوت و سرخوردگي تا حدودي به بدنه اجتماعي نيز نفوذ پيدا كند. اخيرا در ساختار يكي از تشكلهاي اصولگرايي تغييراتي ايجاد شد كه اين تغيير و تحولات بيش از آنكه برنامهريزي شده باشد بيشتر حاصل عدم تحرك، كارايي و سرخوردگي مسئولان اين تشكل بود. موضوعي كه اسدالله بادامچيان، نایب رئیس اول جبهه پیروان به طور تلويحي به آن اشاره مي كند و از عدم تاثيرگذاري چنين تشكلهايي بر راي و نظر مردم سخن مي گويد. بادامچيان در بخشي از سخنان خود كه در حاشيه مراسم چهلم مرحوم عسگر اولادي ابراز ميكند، در پاسخ به اين سئوال كه برنامه اين تشكل سياسي در خصوص آينده اصولگرايان و ديدار
احتمالي با ناطق نوري چيست؟ مي گويد: « ما با همه دیدار داریم و با آقای ناطق نیز بیش از 50 سال است که رفیق هستیم. چرا دیدار نکنیم؟ ما رفت و آمد داشته و صحبت میکنیم.» از اين لحاظ، بادامچيان به نوعي بيان مي كند كه اصولگرايان برنامه خاصي در اين راستا ندارند و هنوز در مرحله تحليل فضاي سياسي موجود هستند. اما به نظر ميرسد كه اصولگرايان و تشكلهاي سياسي چون جبهه پيروان با اينكه در تحليلها بسيار كند پيش ميروند اما غالبا نميتوانند نگرش درستي نسبت به فضاي سياسي و نياز بدنه اجتماعي به دست بياورند و همين موضوع سبب عدم موفقيت چنين تشكلهايي در فضاي سياسي كشور
ميشود. بادامچيان در اين زمينه مسالهاي را مطرح ميكند كه بسيار قابل تامل است. وي در پاسخ سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا کشوری که توانایی موشکی، هستهای و فضایی دارد نمیتواند مشکل گرانی را حل کند، اظهار داشت: «وقتی ما میگوییم به کسی رأی بدهید میروند به شخص دیگری رأی میدهند؛ مثلا ما گفتیم به آقای ناطق رأی دهید،به خاتمی رأی دادند. گفتیم به آقای هاشمی رأی دهید رفتند به آقای احمدینژاد رأی دادند، گفتیم به آقای ولایتی رأی دهید رفتند به روحانی رأی دادند.» اين سخنان گرچه به نوعي گلايه نسبت به عدم همراهي مردم با اين جريان تعبير مي شود اما در اصل به عنوان يك
آسيب و مشكل اساسي در جريان اصولگرايي مطرح است. چرا بدنه اجتماعي، تشكلهاي سياسي را در انتخابات همراهي نمي كند؟ اين سئوالي است كه اگر براي پاسخ بدان به انتخابات 24 خرداد رجوع كنيم بيش از هر چيز درمييابيم كه تفرقه و چند دستگي در اين جريان سبب سردرگمي مردم در انتخابات رياست جمهوري شده است. اما اين همه ماجرا نيست، زيرا مساله اصلي در اين زمينه عدم تاثيرگذاري چنين تشكلهايي در قانع ساختن مردم براي همراهي با آنهاست. اينكه در هر دوران مردم خلاف نظر چنين تشكل هايي عمل كردهاند، نشان دهنده عدم تحليل درست اين جريانها از نيازها و شرايط سياسي زمانه خود و از طرف ديگر
سرمايه گذاري بر روي افرادي است كه مقبوليت كافي در نزد مردم ندارند. متاسفانه اين يك آسيب جدي است كه به باور تشكلهاي سياسي بدل شده است اما آن را نقيصهاي از جانب خود نميدانند. اين سخن بادامچيان كه حدود چندين سال است چنين تشكلهايي در ميان مردم مقبوليت ندارند، پيش از اين از زبان امير محبيان، تحليلگر سياسي اصولگرا بيان شده بود. وي در تحليل علت عدم موفقيت اصولگرايان در انتخابات يازدهم در اين باره مي گويد:« نزديك 16 سال است كه كانديداي اصولگرايان شكست مي خورند. من معتقد هستم که ملت در اکثریت هستند و اصولگرایان و اصلاحطلبان نیروهای سیاسیاند که هرچقدر نظر
مردم را تامین کنند، در نزد مردم مورد پذیرش قرار میگیرند.» درواقع اين موضوع يك قاعده سياسي است كه در ساختارهاي رقابتي احزاب و جريانهاي سياسي بايد براي كسب راي و رضايتمندي مردم با هم رقابت كنند. از اين جهت اصولگرايان نبايد انتظار داشته باشند كه مردم بدون در نظر گرفتن عملكرد آنان و همچنين نياز امروز و آيندهشان دست به انتخاب فرد مورد نظر خود بزنند. واقعيت اين است كه اصولگرايان با توجه به اينكه سمتها و ميزهاي مختلفي را اشغال كردهاند، چندان در اين زمينه احساس كمبود نميكنند و از اين نظر پويايي و تحرك سياسي كافي خود را از دست داده اند. اصولگرايان بايد
توجه داشته باشند كه هدايت افكار عمومي كه به عنوان يك فن ارتباطي در فضاي سياسي مطرح است، به صورت دستوري امكان پذير نيست و عدم تحرك و پويايي اين جريانات سياسي در دراز مدت سبب از دست دادن بدنه اجتماعي آنان مي شود. اينجاست كه با حركات انفعالي و شتابزده تبليغاتي نمي توان انتظار داشت كه در شرايط انتخابات راي و نظر مردم را نسبت به كانديداي مورد نظر اين جريانات عوض و آنان را همراه ساخت. اصولگرايان امروز به گروههاي مختلفي تقسيم شده اند كه به صورت ملوك اطوايفي عمل مي كنند و تنها براي مقابله با رقيب در يك برهه خاص مانند انتخابات با يكديگر متحد مي شود كه البته در بسياري
از موارد نيز اين اتحاد چندان مستحكم نيست و برخي از گروههاي سياسي ( مانند آنچه كه جبهه پايداري در زمان انتخابات رياست جمهوري انجام داد) با تحليل هاي غلط موجب گسست در درون اين جريان سياسي مي شوند. عدم برنامه ريزي منطقي، تحلل غير واقع بينانه و كند، فقدان كاردسازي و شخصيتپروري و از همه مهمتر چند دستگي و ساختار قبيلهاي و ملوك الطوايفي اين جريان سبب شده است كه جريان اصولگرايي نتواند به جايگاه واقعي خود با توجه به آرمان ها و اهدافي كه دارد، دست يابد.