علیاکبری در خاک دوپینگ!
در حاليكه اهالي كشتي به ويژه فرنگيكاران از بازگشت دوباره محمد بنا به عرصه ملي راضي و خوشحال بودند، خبر مثبت اعلام شدن تست دوپينگ اميرعلي اكبري، مرد طلايي رقابتهاي جهاني مجارستان شوك بزرگي به جامعه ورزش وارد آورد و يكي از افتخارات تاريخي اين رشته را به كابوسي براي اهالي آن بدل ساخت. ستاره ای که امیدوار بودیم در رویدادهای آینده برای ایران افتخار آفرینی کند زود خاموش شد!
انگار مدال طلاي وزن 96 كيلوگرم رقابتهاي جهاني 2010 مسكو، مدال خوش يمن و مباركي براي اميرعلي اكبري نبود، چراكه فراز و نشيب هاي عجيب و گاها خبرساز اين فرنگي كار جوان و پر اميد،درست بعد از كسب همين مدال آغاز شد. اميرعلي اكبري آذرماه سال 1366 بدنيا آمد و چه حيف كه دقيقا در روز بيستم همين ماه يعني آذر سال 1392 بدترين اتفاق ممكن در دنياي حرفه اي ورزش براي او رقم خورد. علي اكبري كسب مدال و افتخار در رده بزرگسالان را از سال 2009 آغاز كرد. سالي كه در رقابتهاي جهاني هرنينگ دانمارك موفق به كسب مدال برنز وزن 96 كيلوگرم شد و در رقابتهاي قهرماني آسيا در تايلند نيز توانست مدال طلاي قاره كهن را بر گردن آويزد. او كه ديگر جاي خود را در تركيب تيم ملي تثبيت كرده بود در رقابتهاي جهاني 2010 مسكو نيز به ميدان رفت و در حاليكه محمد بنا سرمربيگري تيم ايران را بر عهده داشت توانست نخستين و در حقيقت آخرين مدال طلاي قهرماني جهان را از آن خود كند. اما انگار طالع اين پسر شهرياري كشتي ايران از آن روز به بعد طور ديگري رقم خورد و چرخ روزگار، ديگر به خواست و اراده او نچرخيد. روزهاي سخت و سياه علي اكبري كه به قول خودش بدترين و حزن انگيزترين دوران ورزشي اش بود از آخرين اردوي آماده سازي او در كنار رقيبش بابك قرباني در خانه كشتي رقم خورد. روزهايي كه يك تست درون اردويي دوپينگ و نتيجه مثبتش باعث شد او دو سال از حضور در تمامي ميادين محروم شود و همتاي كرمانشاهي او يعني بابك قرباني هم با حكمي مشابه خانه نشين شود. به هر حال علي اكبري مدتي را در انزوا و سكوت سپري كرد تا اينكه به توصيه برخي از دوستان و مربيان دوباره با آغاز تمرينات شخصي، نداي بازگشت به عرصه ملي سر داد. ندايي كه محمد بنا نيز به آن پاسخي مثبت داد و به ادامه دوران محروميتش او را براي ايجاد انگيزه و آمادگي به اردوي تيم ملي دعوت كرد. فرنگي كار منزوي ديروز به يكباره به فردي پر اميد و با روحيه تبديل شد كه با حضور در اردوي آماده سازي المپيك 2012 لندن نشان داد براي بازگشت و جبران مافات، چيزي كم ندارد. علي اكبري در همان روزها نيز در گفتگو با خبرنگار مهر صراحتا اعلام كرد: " تا سه چهار ماه اول محروميتم اصلا حال و روز خوبی نداشتم و یكی از بدترین روزهای زندگیام را به چشم دیدم، اما به هر شكل خودم را جمع و جور كردم و با یك هدفگذاری مشخص و مشاوره با مربیان، دوباره استارت زدم. در طول مدت محروميتم هم در شهریار و درباشگاههای زادگاهم تمرین كردم تا ضمن ماندن در شرایط مطلوب از كشتی هم دور نشوم. این روال ادامه داشت تا اینكه قبل از المپیك لندن برای كمك به اردونشینان تیم ملی به خانه كشتی آمدم و به عنوان حریف تمرینی در كنار ملیپوشان هستم" او كه بعد از درخشش در رقابتهاي جهاني 2010 مسكو به دليل دوپينگ نتوانست در رقابتهاي جهاني 2011 استانبول و همچنين المپيك 2012 لندن حضور يابد،همچنان حسرت به دل و پشيمان بود، اما اميد به بازگشت و حضور در رقابتهاي جهاني مجارستان او را همچنان سرپا و اميدوار نگه داشت تا اينكه اوايل سال جاري دوران محروميت او به پايان رسيد. هر چند در همان روزها، بي مهري هاي مسئولان وقت وزارت ورزش و فدراسيون كشتي و همچنين پيشنهادات وسوسه انگيز آذربايجاني ها علي اكبري را به يكقدمي تغيير تابعيت و جلاي وطن رساند،اما او دوباره به حضور در كشورش افتخار كرد و رسما با رد پيشنهاد ميليوني آذربايجاني ها در ايران ماند و به تمرين مشغول شد. وي حالا مثل تيري بود كه از چله كمان رها شده كه گويي كسي جلودارش نيست. علي اكبري بيش از هر اردونشنين ديگري تمرين مي كرد و طوري نشان مي داد كه انگار فقط مدال طلاي رقابتهاي جهاني مجارستان و سپس درخشش در المپيك برزيل سيرابش مي كند. نخستين ميدان بعد از محروميت اين فرنگي كار، يونيورسياد دانشجويي كازان روسيه بود كه كادر فني براي احياي روحي و رواني اش به او فرصت دادند تا پس از دوري دوساله از ميدان، پنجه در پنجه حريفان جديدش در وزن 120 كيلوگرم بياندازد. علي اكبري هم انصافا در اين رقابتها نشان داد فعل خواستن را صرف كرده و دو سال دوري از ميدان نه تنها مخرب بلكه براي او بسيار سازنده و آموزنده بوده. او با راهيابي به فينال قهرماني دانشجويان جهان خود را مقابل رضا كايالپ ديد و در حاليكه مي توانست او را شكست دهد مغلوب اين حريف تركيه اي شد و به نايب قهرماني بسنده كرد. وي بعد از آن مسابقات از عملكردش اظهار رضايت كرد و به خبرنگار مهر گفت: " به دليل دو سال دوری از مسابقات آنطور كه باید و شاید آماده نبودم و حتی دلیل باختم در مقابل رضا كایالپ هم همین سردرگمی و گیج بودن من بعد از محروميت بود. در این مسابقات اصلا صدای مربیان و كوچینگ را نمیشنیدم و در حقيقت با 50 درصد آمادگی كنونی و با ناداوری نتیجه را به رضا كایالپ یا همان گربه سیاه سنگین وزنهای ایران واگذار كردم. البته با حضور در این مسابقات فهمیدم كجای دنیای سنگین وزنهای جهان هستم كه خوشبختانه در نخستین میدان در وزن 120 كیلوگرم هم به تجربیات خوبی رسیدم." نكته قابل توجه اينكه اميرعلي اكبري بعد از اين مسابقات از سوي ماموران وادا مورد تست دوپينگ قرار گرفت و بعد از مدتي با نتيجه منفي اين تست مشخص شد او يك ورزشكار پاك و ششدانگ است. فرنگي كار جوان كشورمان دوباره با روحيه اي مضاعف به اردوي تيم ملي بازگشت تا شايد بتواند با كسب دوبنده تيم ملي به رقابتهاي جهاني مجارستان اعزام شود. انصافا هم روزهاي سخت و طاقت فرسايي را در خانه كشتي به تمرين و آماده سازي گذراند و در نهايت به هدفش يعني كسب دوبنده تيم ملي رسيد. البته تمامي كارشناسان و صاحبنظران او را آماده ترين و پرشانس ترين ملي پوش كاروان كشتي ايران ناميدند، چرا كه وي از نظر روحي و جسمي چيزي براي كسب افتخار و جبران سالهاي از دست رفته نداشت. به هر ترتيب او همچون نگيني با آتيه ر رقابتهاي جهاني مجارستان درخشيد و يكي پس از ديگر با شكست حريفان نامدار و آماده خود توانست نخستين مدال سنگين وزن تاريخ كشتي فرنگي ايران را بنام خود ثبت كند. اما انگار اتفاقي كه نبايد مي افتاد، درست در همين روزهاي طلايي بوقوع پيوست و تراژدي اميرعلي اكبري و محروميت مادام العمرش در همين روزها كليد خورد. افتخاري بزرگي كه عمر كوتاهي داشت و فدراسيون جهاني كشتي با توجه به مثبت اعلام شدن نتيجه تست A و B دوپينگ علي اكبري، خط قرمزي روي نام وي كشيد. بدين ترتيب پرونده كشتي او نيز با صدور حكم محروميت مادام العمرش از سوي فيلا و كميته جهاني مبارزه با دوپينگ خيلي زود بسته شد و علي اكبري خواسته يا ناخواسته قرباني پديده شومي شد كه فدراسيون كشتي بارها در اين خصوص به تمامي مربيان و ملي پوشان هشدار داده بود. تيم ملي كشتي فرنگي ايران هم با ابطال قهرماني علي اكبري و كسر 10 امتياز با ارزش از عنوان تيمي چهارمي رقابتهاي جهاني 2013 به عنوان هشتمي تنزل يافت تا كشتي ايران هم به شكلي ديگر از اين جريان متضرر شود. آنچه مسلم است اميرعلي اكبري به دليل ندانم كاري يا هر دليل ديگري گرفتار چنين سرانجامي شده، اما او حق زندگي دارد و بايد همچنان به كار و تلاش بپردازد. مطمئنا پايان دنياي قهرماني براي او به معناي پايان زندگي روزمره و معمولي نيست و علي اكبري جوان بايد همچنان در بين همشهريان و هموطنانش، سالها گذران عمر كند.