تهدیدات توافقنامه ژنو
حسین توسلی: توافق ژنو را می توان مقدمه ای برای حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران دانست. پرونده ای که قدرت های غربی با استفاده از ابزارهای رسانه ای و سیاسی،آن را به یک بحران بین المللی تبدیل نمودند تا از این طریق بتوانند از قدرت نرم جمهوری اسلامی جلوگیری کنند. یکی از ریشه های پروژه ایران هراسی در افکار عمومی، برنامه هسته ای ایران است. در واقع غرب برای پیشبرد اهداف خود و همچنین وحشت در میان افکار عمومی جهان، توطئه ایران هراسی را به وجود آورد. بر این اساس با بزرگ نمایی در خصوص فعالیت های هسته ای و مسائل فرهنگی و سیاسی، ایران به عنوان تهدیدی بین المللی معرفی می شود. در چند سال اخیر نیز با دامن زدن بر سر این موضوع که ایران به پای میز مذاکره نمی آید و یا اینکه به دنبال توافق هسته ای نمی باشد، بر شدت تبلیغات خود در این خصوص افزودند. توافق ژنو تا حدودی توانسته است این توطئه غرب را خنثی نماید. با این توافق جمهوری اسلامی ثابت کرد که به دنبال پایان دادن به بحرانی غیر واقعی در عرصه بین المللی می باشد. در این میان کشورهای غربی، به همراه برخی از کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی به دنبال این مسئله هستند که از هر طریقی اجازه ندهند این توافق نامه به سرانجام برسد. به همین دلیل می توان از تهدیداتی علیه توافق نامه ژنو نام برد و آن را در دو بخش « تفسیر های متفاوت از متن توافق نامه» و « تلاش رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای منطقه جهت عدم توافق نهایی» تقسیم نمود. تفسیر های متفاوت از متن توافق نامه توافق نامه ژنو دارای ابهاماتی است که بعدها ممکن است دستاویزی شود برای طرف های مذاکره کننده که بتوانند این توافق را بر هم بزنند. در واقع بندهایی از توافق نامه وجود دارد که می تواند در آینده زمینه را برای بهانه جویی کشورهای غربی باز کند. دو بند اساسی که می تواند اختلافاتی را بین ایران و 1+5 به وجود آورد عباتند از: 1- حق غنی سازی جمهوری اسلامی. 2- دامنه نظارت و بازرسی. غنی سازی اورانیوم به عنوان یکی از خطوط قرمز جمهوری اسلامی مطرح می شود. در سال های گذشته قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، متضمن لزوم تعلیق غنی سازی در ایران بوده است. به همین جهت دستیابی به چنین مسئله ای همواره مد نظر مسئولین نظام بوده است. در همین راستا تیم مذاکره کننده ایرانی تلاش نمود تا در توافق نامه ژنو این حق ایران به رسمیت شناخته شود. متن توافق نامه ژنو در این رابطه این گونه می گوید: « این راهحل جامع ایران را قادر میسازد تحت مفاد مربوطه در معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) و برابر با تعهداتی که این مفاد برای این کشور ایجاب میکند، از حق بهرهبرداری از انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز برخوردار شود. این راهحل جامع، در برگیرنده یک برنامه غنی سازی مورد توافق دوطرف است، که با اِعمال محدودیتها و اقدامات شفافساز به منظور حصول اطمینان از ماهیت صلحآمیز آن، همراه خواهد بود. » طبق این متن، برنامه غنی سازی منوط به توافق طرفین است. در واقع در مراحل بعدی مذاکرات، دو طرفِ مذاکره کننده در این خصوص تصمیم گیری خواهند نمود. بنابراین مسئله ای که در اینجا وجود دارد این احتمال را می دهد که در آینده در خصوص تعریف غنی سازی و حدود آن بین طرفین چالش ایجاد کند. این چالش هم اینک در مصاحبه های هر یک از طرفین با رسانه های خود دیده می شود. آمریکایی ها تفسیری متفاوت از جمهوری اسلامی ایران در رابطه با این بند از توافق نامه دارند. جان کری در مصاحبه مطبوعاتی خود در خصوص غنی سازی اورانیوم می گوید: « گام اول نمیگوید که ایران حق غنی سازی دارد. در این سند هیچ حق غنی سازی نیامده؛ این حق در ان پی تی هم نیامده و این توافقنامه هم این را نمیگوید.» در مقابل وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بر حق غنی سازی اورانیوم بر اساس توافق نامه تاکید می کند. «غنی سازی در خاک ایران صورت می گیرد و متوقف نمی شود. ضمن آنکه بر اساس ماده 4 ان پی تی، این حق عنوان شده است.» مشاهده می شود این تفاسیر متفاوت از متن توافقنامه در خصوص حق غنی سازی می تواند دور بعدی مذاکرات را تحت شعاع قرار دهد. بند دیگری از توافق نامه که ابهام انگیز است، مربوط به نظارت و بازرسی از برنامه هسته ای ایران است. طبق اساسنامه آژانس، دو نوع نظارت و بازرسی وجود دارد. نوع اول « بازرسی عادی » که بر اساس آن،دولت های عضو آژانس محل هایی را معرفی می کنند و بازرسان آژانس از این مکان ها، بازرسی و نظارت به عمل می آورند. پس از حضور در محل، شیوه های حسابرسی دولت ها برای تعیین میزان مواد هسته ای موجود در انبارها یا راکتورها بررسی می شود و در محل نگهداری مواد هسته ای و استقرار تأسیسات و تجهیزات حضور می یابند و اطلاعات ارائه شده از سوی دولت ها را مورد بررسی قرار می دهند. نوع دوم «بازرسی ویژه» می باشد. در مواردی که آژانس، بازرسی از تأسیسات یا مواد هسته ای دولت عضو را ضروری بداند، چنانچه شورای حکام آژانس، بازرسی ویژه را تصویب کند، این بازرسی انجام خواهد شد. در مواردی که دولتی قصد صدور مواد هسته ای خود را داشته باشد، باید تا دو هفته پیش از ارسال مواد، مراتب را به آگاهی آژانس برساند. در این صورت اگر آژانس، بازرسی از محموله را ضروری تشخیص دهد، از دولت عضو خواهد خواست که امکانات لازم برای بازرسی از محموله را فراهم آورد. به نظر می رسد آنچه که مورد انتظار غرب است، فراتر از این دو نوع بازرسی می باشد. طبق توافقنامه ژنو «اقدامات شفاف ساز و با نظارت بیشتر مورد توافق، به طور کامل به اجراء درآید». توضیح مشخصی در این رابطه داده نشده است. اینکه آیا مراد از نظارت، همان اجرا شدن پروتکل الحاقی است؟ اگر اینطور باشد مسئله پیچیده می شود چرا که ممکن است اطلاعات محرمانه کشور در اختیار بازرسان آژانس قرار گیرد و زمینه برای سوء استفاده کردن از این اطلاعات فراهم شود. بنابراین نظارت و بازرسی باید صرفا محدود به تاسیسات هسته ای باشد و نباید به گونه ای باشد که تهدید کننده امنیت ملی شود. تلاش رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای منطقه جهت عدم توافق نهایی رژیم صهیونیستی از جمله مهمترین مخالفان موجودیت جمهوری اسلامی در منطقه است. طبیعی است که این رژیم خواهان افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران است و با هرگونه توافقی که هدفش کاهش فشارها باشد، به مخالفت می پردازد. مهمترین نگرانی رژیم صهیونیستی در این زمینه این می باشد که با حل شدن پرونده هسته ای، استقبال جامعه جهانی از جمهوری اسلامی افزایش یابد و بر اعتبار جهانی ایران بیافزاید. این عامل می تواند بر متحدان اسرائیل در غرب تاثیر گذارد. با حل شدن پرونده هسته ای، ممکن است که متحدان غربی این رژیم، با افزایش فشار های خود، خواهان تلطیف سیاست های اسرائیل در قبال جمهوری اسلامی ایران شوند. از سوی دیگر با افزایش اعتبار جهانی جمهوری اسلامی، راه حل دموکراتیک ایران در خصوص مسئله فلسطین به گوش جهانیان می رسد و این مسئله می تواند به عنوان تهدیدی علیه موجودیت این رژیم باشد. قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا، این کشور را در موقعیت ممتازی قرار داده است. این موقعیت سبب شده تا برخی از کشورهای منطقه از گسترش مولفه های انقلاب اسلامی در کشورهای خود احساس خطر نمایند. در این میان نقش عربستان به دلیل رقابت سنتی که با ایران دارد، برجسته تر است. تقابل عربستان و جمهوری اسلامی، تقابلی ایدئولوژی و فکری می باشد. این عامل باعث شده است تا موضع گیری این دو کشور در خصوص مسائل منطقه، در تضاد با هم قرار گیرد. بحران سوریه، صلح اعراب و اسراییل، انقلاب مردم بحرین و یمن، مسایل مربوط به افغانستان و عراق، نمونه هایی از تقابل فکری و سیاسی عربستان با جمهوری اسلامی ایران است. این تقابل فکری زمینه ساز رقابتی سیاسی میان این دو کشور شده است. عربستان به عنوان متحد آمریکا در منطقه، خواهان افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران است. از همین رو عقب نشینی آمریکا از حمله به سوریه و شکل گیری توافقنامه ژنو، سبب دلخوری متحد قدیمی آمریکا در منطقه، یعنی عربستان شده است. عربستان به دو دلیل « اقتصادی و سیاسی » از شکل گیری توافق ژنو راضی به نظر نمی رسد. از نظر اقتصادی تحریم های نفتی علیه جمهوری اسلامی ایران به سود کشورهای منطقه، به خصوص عربستان بوده است. تحریم های نفتی علیه ایران باعث شد تا میزان تولید و فروش نفت عربستان افزایش یابد. این کشور در جنگ تحمیلی نیز با افزایش تولید نفت خود،سبب کاهش قیمت جهانی نفت شد که هدف آن، ضربه زدن به اقتصاد جمهوری اسلامی در طول جنگ بود. با شروع تحریم های نفتی علیه جمهوری اسلامی، عربستان ماموریتی جدید از سوی آمریکایی ها برای جبران نفت ایران در بازارهای جهانی یافت. در نیمه ی اول سال جاری، عربستان میزان فروش نفت خود به 4 خریدار اصلی نفت در آسیا را تا 15 درصد و8/3 میلیون بشکه در روز افزایش داد. افزایش میزان فروش نفت، درآمدهای ارزی عربستان را افزایش داده است. جدا از مباحث اقتصادی، مهمترین عاملی که ناخرسندی عربستان از توافقنامه ژنو را به دنبال داشته است، « تبعات سیاسی » این توافقنامه برای عربستان است. نگرانی اصلی عربستان آن است که نفوذ فرهنگی جمهوری اسلامی افزایش یابد. با لغو تحریم ها، تا حدودی مشکلات اقتصادی ایران حل خواهد شد و این می تواند تاثیرات مثبتی بر گسترش سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی داشته باشد. در سطح منطقهای، عربستان نسبت به افزایش نقش ایران در افغانستان، لبنان، فلسطین و به ویژه عراق نگران است. تحولات چند سال اخیر به ویژه بیداری اسلامی در منطقه، موجب افزایش نفوذ جمهوری اسلامی و نقش شیعیان در تحولات منطقه شده که این اسباب نگرانی پادشاه سعودی در مورد کاهش نقش و نفوذ خود در منطقه را فراهم آورده است. با کاهش فشارهای اقتصادی بر ایران، اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه بیش از گذشته تثبیت شده و عربستان که به دنبال توازن قوا در منطقه است، بیش از پیش ناکام می ماند. از سوی دیگر با حل پرونده هسته ای، تبلیغات سعودی ها و غربی در خصوص هراس از برنامه هسته ای ایران، ناکام می ماند و ایران می تواند با گسترش روابط خود با دیگر کشورهای عربی در منطقه غرب آسیا و کشورهای حاشیه خلیج فارس، نفوذ خود را در جبهه عربی گسترش داده و از این طریق معادلات منطقه ای، نظیر بحران سوریه را به نفع خود تغییر دهد. همچنین با بهبود روابط میان ایران و کشورهای منطقه، عربستان در همراهی دولت های منطقه در جهت سیاست های ضد ایرانی ناکام خواهد ماند. بنابراین طبیعی است که این کشور از توافق ژنو استقبال نکند و تلاش خود را جهت به نتیجه نرسیدن توافق نامه به کار گیرد. منبع: فارس