جوانان امروز در اين جريان جايگاه خود را نميدانند و از نظر آنها نيز در اين زمينه استفاده نميشود. از سوي ديگر چهرههاي شاخص اصولگرايي نيز در پشت ميزهاي خود خوش نشسته اند و تماشاگر اتفاقاتي هستند كه چندان نيز در اين جريان خوشايند نيست و بيم آن ميرود كه اين جريان بدنه جوان خود را كه بيصبرانه منتظر ايجاد بارقههاي از اميد و بروز نشاط سياسي است، كم كم از دست دهد.
کد خبر :
306777
سرويس سياسي «فردا»- امیر حمزه نژاد؛ اصولگرايان امروز پس از انتخابات رياست جمهور 92 در سربالايي قرار گرفتند كه حاصل عدم موفقيت آنها در اين انتخابات و از سوي ديگر چند دستگي اين جريان است كه اين موضوع هنوز ادامه دارد. واقعيت اين است كه گفتمان اصولگرايي داراي انشعابات و تفاسير متعددي شده كه همين موضوع موجب سردرگمي بسياري از علاقهمندان به اين طيف سياسي شده است. نگرشهاي متفاوت در اين جريان سبب شده است كه گاه آنقدر دايره اصولگرايي فراخ گرفته شود كه همه در اين جريان جاي بگيرند و از سوي ديگر
برخي از گروههاي سياسي در داخل اين جريان دايره اصولگرايي را آنقدر تنگ ميگيرند كه تنها نزديكان و اعضاي گروههاي مذكور به عنوان اصولگرا شناخته ميشوند! اصولگرايان در اين روند دچار يك نوع چند صدايي شده است كه اگرچه از تعدد سلائق اين تشتت آرا بوجود آمده اما به انشعابهاي جدي بدل شده است كه اين انشعابات چندان تجميع پذير نيستند. در اين ميان گروه پايداري را ميتوان به عنوان يكي از سرمنشاءهاي اصلي جريان منشعب كننده اصولگرايي نام برد. از انتخابات مجلس نهم روند جداسازي اين گروه آغاز شد و در انتخابات يازدهم رياستجمهوري اين پروسه تكميل شد. اين گروه خود را نه
يك گروه و طيف سياسي بلكه به عنوان يك گفتمان معرفي ميكند كه در قالب گفتمان اصولگرايي شكل گرفته و همين موضوع سبب شده است كه اختلافاتي در بدنه اصولگرايي بروز كند؛ چراكه به هر شكل، شكل گيري يك گفتمان در درون گفتمان ديگر و جداسازي آن سب بروز اختلاف و چندصدايي در يك جريان مي شود؛ جرياني كه حاضر به مذاكره نيست . در مقابل از سوي ديگر اصولگرايان ديگر نيز اين جريان را به عنوان يك گروه فرعي و دردسر ساز به حساب می آید که جزمیت و تصلب آن مانع مفاهمه است. با این وصف نتيجه محصل این است كه در ميان خلاء برنامه ريزي براي آينده اصولگرايان، شاهد اخبار و شنيدههايي از جلسات متعدد
سران اصلاح طلب باشيم. اصولگرايي جرياني است كه بر اساس يك گفتمان شكل گرفته و شكلگيري گفتمانهاي مختلف در درون اين گفتمان سبب تفرقه در اين جريان شده است. درواقع برداشتهاي مختلف از گفتمان اصولگرايي در احزاب، گروههاي سياسي و در ميان اشخاص شاخص در اين جريان سبب شده كه اصولگرايان يكپارچگي خود را از دست بدهند. كارشناسان نيز در اين زمينه اشاره دارند كه اصولگرايان بايد براي وحدت به يك تعريف واحد برسند. موضوعي كه مرحوم حبيبالله عسگراولادي نيز بدان تاكيد داشت و بيان ميكرد كه گفتمان اصولگرايي بايد متناسب با شرايط روز بازتوليد شود. گفتمان اصولگرايي امروز به
عنوان يك گفتمان مسلط در جهان اسلام شناخته ميشود و انديشه ژرفي را پشت سر دارد اما آسيبهايي امروز گريبان اين گفتمان را گرفته و از درون آن را دچار مشكل كرده است اما هنوز اراده و عملكردي مناسبي در اين زمينه ديده نشده است. البته گفته ميشود كه در راستاي اين موضوع جلساتي تشكيل شده اما هنوز خبري در اين زمينه در رسانهها انتشار نيافته است. به هر حال قطعا بايد ارائه تعريف جامع و كامل از گفتمان اصولگرايي با مشاركت بزرگان اين جريان انجام گيرد. اما اينكه ضرورت اين موضوع چه زماني احساس خواهد شد و يا طرفين مخالف چه زمان به يك نقطه مشترك ميرسند و خطر دشمن مشترك را براي
اتحاد حس ميكنند، بايد گفت كه هنوز عملكردي در اين زمينه ديده نشده است. شايد جايگاه خاصی كه اصولگرايان در درون آن قرار دارند سبب شده است كه هنوز احساس خطر نكنند و بدون هيچ تزلزل و تهديدي در آينده به عملكرد انفعالي خود ادامه دهند اما به هر جهت ممكن است همين خوشبيني ها سبب شود كه اصولگرايان كمكم سنگرها را به رقيب خود واگذار كنند. انتخابات مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري نزديك است و باید با شرایط فعلی اصولگرایان را شکست خورده دانست. برخي از آگاهان نيز مطرح مي كنند كه ساختار اصولگرايي بايد بازسازي شود. مشكل عام اين ساختار عدم چرخش نخبگان در اين ساختار
و كهنه شدن احزاب و عدم تعامل مناسب آنها با جوانان و دانشجويان است. اين كارشناسان معتقدند اصولگرايان در تعامل و ارتباط با طبقه متوسط شهري دچار مشكل هستند؛ طبقهاي كه بيشترين قشر هنرمند، تحصيلكرده و افراد كارآمد و تاثيرگذار در جامعه را به خود اختصاص ميدهد و همين موضوع سبب مي شود كه اصولگرايي در نزد اين طبقه در حاشيه قرار گيرد. به هر لحاظ عدم شكلگيري جريان بازسازي و انفعال اصولگرايان ممكن است پيامد ناخوشايندي را در آينده براي اين جريان به بار آورد. موضوعي كه اكثر كارشناسان سياسي بدان تاكيد دارند و مطرح ميكنند اين است كه اگر پيشبينيهاي لازم انجام نشود
و به بسياري از سئوالات جامعه در مورد نگرش امروز اصولگرايان در فضاي سياسي كشور پاسخ داده نشود، منشأ آسيبهاي بسياري براي گفتمان اصولگرايي در آينده خواهد شد. اصولگرایان واقعا چه می کنند؟
با نگاهي به روندعملكرد اصولگرايان از 24 خردادماه به اين سو متوجه ميشويم كه اين عملكرد بسيار منفعلانه بوده است؛ موضوعي كه هنوز تداوم دارد و نشان از يك نوع بي حوصلگي و رخوت در جريان اصولگرايي است. واقعيت اين است كه اصولگرايان گام عملي و موثري براي بازتوليد گفتمان اصولگرايي برنداشته اند و دائما در حال تلف كردن وقت هستند.
متاسفانه اين روند كسل كننده بسياري از فعالان سياسي جوان اين جريان را دچار سرخوردگي كرده است. جوانان امروز در اين جريان جايگاه خود را نميدانند و از نظر آنها نيز در اين زمينه استفاده نميشود. از سوي ديگر چهرههاي شاخص اصولگرايي نيز در پشت ميزهاي خود خوش نشسته اند و تماشاگر اتفاقاتي هستند كه چندان نيز در اين جريان خوشايند نيست و بيم آن ميرود كه اين جريان بدنه جوان خود را كه بيصبرانه منتظر ايجاد بارقههاي از اميد و بروز نشاط سياسي است، كم كم از دست دهد.
مساله اصلي اينجاست گویی هیچ اتفاقی نیافتاده و اساسا کسی مقصر وضعیت فعلی اصولگرایان نیست. یرخی طوری وانمود می کنند که گویا همه چیر مرتب بوده ،هست و خواهد بود و اساسا در پروسه انتخابات گذشته چه در مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری اتفاقی نیفتاده است و برخی موریانه وار ریشه اصولگرایان نجویده اند . کسانی که مسبب وضع موجود اصولگرایان هستند امروز ژست های گفتمانی می گیرند و کماکان همه را جز خود مقصر می دانند و تکلیف هم معین می کنند و شگفت آور اینکه کسانی که با قدرت طلبی متوهمانه شکست را بر خود و همگان تحمیل کردند در پاسخ به چرایی عملکردشان خود را بی اعتنا به قدرت
نشان می دهند و برای گریز از خوانش کارنامه سیاسی شان دیگران را به عبور از مباحث انتخابات نصحیت می کنند تا دوباره همان داستانها از نو تکرار شود!!
همه اين موارد نشان مي دهد كه جريان اصولگرايي در يك دوره گذار قرار دارد و براي عبور از آن بايد برنامه ريزي و بازيابي درستي صورت گيرد. اما تا به امروز اصولگرايان با موتور خاموش در اين مسير قرار گرفته اند و هنوز گام عملي در اين زمينه برنداشته اند.اگر فکر عاجلی نشود باید اداره کشور را تا سالیان متمادی به دست لیبرالهایی سپرد که اقتصاد نفتی و فساد اداری را در این مملکت بنیان نهادند و به یمن عملکرد فاجعه بار دولت گذشته، امروز فاتحانه برای تصرف سنگرهای قدرت نقشه می کشند.