خطبه طوفانی امام سجاد در شام/ مروری بر ابعاد سیاسی صحیفه سجادیه/ راز اشکهای امام چهارم چه بود؟/ نهی از به کار بردن صفت بیمار برای امام زین العابدین/ صوت: نوای شورانگیز کریمی، میرداماد و ارضی
حضرت فرمود: یعقوب دوازده پسر داشت و تنها یکی از آنها ناپدید شد، و در فراق او، آنقدر گریه کرد که چشمانش نابینا شد و از شدّت غم و اندوه، کمرش خم شد، با اینکه می دانست او زنده است، ولی من مشاهده کردم که پدرم و برادرانم و عموهایم و هفده نفر از خویشانم را در مقابل من کشتند و سر بریدند، پس چگونه نه ممکن است غم و اندوه من به پایان برسد؟!
کد خبر :
305680
حسینیه «فردا»: برای تاریخ شهادت امام سجاد ـ علیه السلام ـ زمان های متعددی ذکر شده که در میان آنها روز 25 محرم نسبت به مابقی محتمل تر است. از این رو لازم است چنین روزی را به اقامه عزا برای شهادت این امام بزرگوار پرداخت و از برکات وجود ایشان بهره برد. در ادامه، با ويژهنامه «فردا» در روز شهادت امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ همراه باشید ...
نهی از به کار بردن صفت بیمار برای امام سجاد
چند بند زیر تذکری از آیت الله فاطمی نیا (در مصاحبه با مشرق) است که به موضوعی درباره امام سجاد علیه السلام اشاره می کند:
ان شاءالله امام زمان كمك كنند كه ذاكرين و غيرذاكرين اين جمله زشت را ترك كنند و نگويند بيمار كربلا.
زماني مداحي مي گفت: بيمار كربلا. به او گفتم: من به تو بگويم مداح بيمار خوشتان مي آيد؟! گفت نه، گفتم پس چرا به امام مي گويي؟ آنچه در روايت آمده اين است كه حضرت در روز عاشورا مريض بودند بيشتر از اين روايات نشان نمي دهد كه بگوييم در شام هم مريض بوده.
تمامي علماي اهل سنت نوشته اند ـ جاي تاسف است كه من شيعه بگويم بيمار كربلا بعداً سني اينطوري بنويسيد ـ وقتي حضرت مي آمدند كنار كعبه در قضيه (فرزدق) كه مردم حتي خليفه، هشام خوناشام را محل نگذاشتند تا استلام حجر بكند، وقتي حضرت آمد آنها كه مي شناختند احترام گذاشتند و آنهايي هم كه نمي شناختند با آن قدرت ولايت بي اختيار به كناري رفتند.
اهل سنت همه ايشان نوشتند و كان من اجمل الناس وجها و اطيبهم ريحاً. وقتي امام سجاد(ع) از خوش بوترين و خوشروترين افراد بود. حال به خاطر دوشب تب [مصلحتی] او را بيمار كربلا بناميم، چقدر ما بايد بي معرفت باشيم كه اين حرف ها را بزنيم.
بيماري حضرت حداكثر روز عاشورا و يا شب عاشورا بوده و بيشتر از آن را ما مدركي نداريم كه بگوييم ايشان مريض بوده، هنگامي كه خيمه ها را مي خواسنتد آتش بزنند ايشان بيمار بودند.
راز گریه های جانسوز امام سجاد (علیه السلام)
امام چهارم، در مدت عمر شریف خویش، رنج و ناراحتی فراوانی را در زندگی متحمل گشت، به گونه ای که شنیدن آنها قلب هر مؤمنی را به درد می آورد، اوج این سختی و ناراحتی، در حادثه کربلای خونین بر قلب پاک و مطهّر حضرت وارد آمد. عمق مصیبت وارده بر ایشان، در حدّی است که بعد از شهادت سالار شهیدان، در طول 34 سال عمر با برکت خود، هر وقت از مصائب آن حادثه دلخراش یاد می کرد، اشک می ریخت. در روایتی آمده که: هرگاه غذایی نزد او می آوردند گریه می کرد، وقتی آبی برای ایشان می آوردند، اشک از دیدگان مبارک آن حضرت سرازیر می شد. 1
در روایتی آمده است که: روزی یکی از غلامان حضرت، به خاطر شدّت گریه ایشان، گفت: آیا وقت آن نرسیده که گریه شما تمام شود؟! حضرت فرمود:وای بر تو! یعقوب دوازده پسر داشت و تنها یکی از آنها ناپدید شد، و در فراق او، آنقدر گریه کرد که چشمانش نابینا شد و از شدّت غم و اندوه، کمرش خم شد، با اینکه می دانست او زنده است، ولی من مشاهده کردم که پدرم و برادرانم و عموهایم و هفده نفر از خویشانم را در مقابل من کشتند و سر بریدند، پس چگونه نه ممکن است غم و اندوه من به پایان برسد؟! 2
نکته قابل توجه در این باره آن است که: این اشکهای سوزان علاوه بر اینکه ریشه عاطفی داشته و برخاسته از قلب سوخته زین العابدین است، عاملی بسیار کارآمد و مؤثر در تحکیم اهداف حسینی و متزلزل ساختن کاخ ستمگری دستگاه بنی امیه است. زیرا این اشکهای سوزناک، در حقیقت اعلام برائتی است از جبهه ی باطل و طبلی طنین انداز است که بر حمایت از جبهه ی حق نواخته میشود.
در واقع امام چهارم، با این گریه ها به جهانیان اعلام می دارد که حسین بن علی(علیه السلام) حق است و یزید و عمالش باطل. با این اشکهای پرسوز است که کاخ ستم به آتش کشیده شده و نابود می شود. این ناله ها است که یاد و خاطره کربلای خونین را همیشه در دلها زنده نگه می دارد. کربلایی که نام آن، تیری است دردناک بر قلب جنایتکران عالم که در اثر قساوت قلب و کوری چشم باطن از هر نوع ظلم و ستمی بر مردم بی پناه دنیا دریغ نمی ورزند.
بنابراین می توان گفت: اشکهای مظلومانه امام چهارم، ضامن ماندگاری حادثه جانسوز کربلا است، که ما شیعیان نیز باید در زندگی به آن بزرگوار و سایر امامان عزیزمان (صلوات الله علیهم اجمعین) اقتدا نماییم و همواره آسمان دلمان را به وسیله باران اشکی که بر مظلومیّت حسین بن علی (علیه السلام) می ریزیم، بهاری نموده و به خانه قلب و جان خویش صفا و جلا بخشیم.
پی نوشت ها:
1- جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص836
2- همان، ص837
خطبه طوفانی امام سجاد(علیه السلام) در شام
حساس ترين سخنان امام سجاد (عليه السلام ) كه در طول اقامت در شام ايراد شده است و تحولى عظيم در محيط سياسى شام و بينش مردم نسبت به دستگاه اموى ايجاد كرد و معادلات يزيد را برهم زد و خط مشى او را نسبت به اهل بيت كاملا تغيير داد، خطبه اى است كه آن حضرت در جمع مردم و رجال سياسى و دينى شام ايراد كرد.
از كتاب هاى تاريخى چنين استفاده مى شود كه اين خطبه در مسجد جامع دمشق ايراد شده و از حوادثى كه در كاخ يزيد رخ داده و سخنانى كه در محفل خصوصى تر وى ردو بدل شده جداست .
اين خطبه را بايد اوج موفقيت امام سجاد (عليه السلام ) در رسالت تبليغ عاشورا و تداوم خط شهيدان كربلا دانست . اگر اين خطبه ايراد نشده بود، چه بسا ماهيت نهضت حسينى براى ساليان دراز و يا براى هميشه بر اهل اسلام مخفى مى ماند.
در شام يزيد براى استفاده بيشتر از شهادت حسين بن على (عليه السلام ) و اسارت خاندان وى در جهت تحكيم پايه هاى حكومتش تصميم گرفت تا از سخنوران دربارش در مذمت خاندان على و توجيه فجايعى كه صورت داده بود، بهره جويد. يزيد از خطيب دربار خواست تا بر منبر رود و نقش خويش را در آن جمع حساس ايفا كند. خطيب در بلندى جاى گرفت و زبان به هتّاكى و بى حرمتى به اهل بيت گشود. امام سجاد از گستاخى و زشتگويى خطيب برآشفت و فرمود:
خداوند جايگاهت را آتش دوزخ قرار دهد.
وقتى سخنان خطيب دربار پايان يافت ، امويان خود را فاتح مى ديدند و مسايل راحل شده مى پنداشتند. اما على بن الحسين - تنها مرد جوان قافله اسيران - با اندامى كه آثار رنج و اسارت از آن پيدا بود از جاى برخاست و به يزيد گفت : خطيب شما آن چه خواست به ما نسبت داد و با مردم گفت ، آيا اجازه مى دهى من هم با مردم سخن بگويم ؟
يزيد رضايت نمى داد، اما اطرافيان و حاضران مجلس و يكى از فرزندان خليفه اصرار ورزيدند تا يزيد پيشنهاد على بن الحسين (عليه السلام ) را پذيرد. زيرا در وضع و حال او نمى ديدند كه بتواند سخنى هم پاى سخنور گزيده دربار بگويد!
يزيد ناگزير اجازه داد. امام سجاد (عليه السلام ) از پلكان منبر بالا رفت . در برابر چشمان مردم قرار گرفت وآنچه تا آن روز بر مردم شام پوشيده مانده بود، افشا شد.
حساس ترين سخنان امام سجاد (عليه السلام ) كه در طول اقامت در شام ايراد شده است و تحولى عظيم در محيط سياسى شام و بينش مردم نسبت به دستگاه اموى ايجاد كرد و معادلات يزيد را برهم زد و خط مشى او را نسبت به اهل بيت كاملا تغيير داد، خطبه اى است كه آن حضرت در جمع مردم و رجال سياسى و دينى شام ايراد كرد.
امام زين العابدين (عليه السلام ) نخست سپاس خداى گفت و خطبه را آغاز كرد.
سخنان آغازين خطبه آن چنان تحول آفرين بود كه اشك چشمان مردم را فرو ريخت و عواطف آنان را بشدت تحت تاءثير قرار داد. در ادامه آن سخنان ، امام فرمود:
اى مردم ! شش نعمت به ما عطا گرديده و هفت فضيلت از سوى خدا به ما داده شده است .
ما از علم ، حلم ، بزرگوارى و بخشش ، فصاحت ، شجاعت و محبوبيت اجتماعى درميان مؤ منان ، برخورداريم . فضيلت ها و شرافت هاى ما عبارتند از اين كه : پيامبر خاتم محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ما خاندان است و على بن ابى طالب - صادق ترين يار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) - جعفر طيار، حمزه - شير شجاع خدا و رسول - و حسن و حسين - دو سبط اين امت - نيز از خاندان ما هستند.
آنان كه مرا مى شناسند، از توضيح بى نيازند ولى آنان كه مرا نمى شناسند گوش فرا دهند تا خويش را به ايشان بشناسانم .
اى مردم ! من فرزند مكه و منايم ،
من فرزند زمزم و صفايم .
من فرزند آنم كه حامل ركن است .
من فرزند بهترين انسانى هستم كه بر كره خاك جامه وجود پوشيده است .
من فرزند برترين موحدى هستم كه برگرد كعبه طواف كرده و گام در مسير صفا و مروه نهاده و حج به جا آورده و خداى را لبيك گفته است . من فرزند آن پيامبرم كه بر مركب آسمانى - براق - سوار گشت و جبرئيل او را به بلند جايگاه هستى - سدرة المنتهى - رسانيد. به قرب خدا رسيد؛ آنجا كه فاصله قاب قوسين و يا كمتر بود!
من فرزند آنم كه فرشتگان آسمان با او نمازگزاردند و به او اقتدا كردند.
من فرزند دريافت كننده وحي ام . فرزند محمد مصطفايم .
من فرزند على مرتضايم . آن كسى كه بر صورت مستكبران نواخت تا ايمان آوردند - در برابر شعار ((لااله الا الله )) و پيام توحيد سر فرود آورند و دست از عناد بردارند .-
من فرزند آن كسى هستم كه پيشاپيش رسول خدا، با دو شمشير و دو نيزه مى جنگيد.
دو هجرت كرد، دو بار با پيامبر بيعت نمود، در بدر و حنين رزمنده بود و حتى يك لحظه - يك چشم برهم زدن - به خداوند كفر ورزيد.
من فرزند صالح ترين مؤ منان ، وارث پيامبران ، نابودگر ملحدان ، پيشواى مسلمان ، نور جهانگران ، زينت عبادت كنندگان ، سرآمد گريه كنندگان - از خوف خدا اشتياق به لقاى حق - شكيباترين شكيبايان ، برترين قيام كنندگان خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ).
من فرزند كسى هستم كه از سوى جبرئيل و ميكائيل مورد تاءييد و يارى بود. - على (عليه السلام ) - حمايتگر از حريم مسلمانان ، كشنده مارقين و ناكثين و قاسطين ((طاغيان صفين و نهروان و جمل ))، ستيزنده با دشمنان لجوج .
- على (عليه السلام ) پرافتخارترين مرد از ميان تمامى قريش ، اولين كسى به خدا و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) پاسخ مثبت گفت و ايمان آورد. پيشتاز پيشتازان راه دين ، شكننده متجاوزان ، نابود كننده مشركان ، تيرى از تيرهاى خدا بر منافقان ، زبان گوياى حكمت نيايشگران ، ياور دين خدا، ولى سرپرست امر الهى - حافظ و مجرى قوانين پروردگار...
آرى او جدم ((على بن ابى طالب )) است .
سپس امام چنين ادامه داد:
من فرزند فاطمه زهرايم .
من فرزند سرور زنان عالمم .
اى يزيد اين ((محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ))) كه هم اكنون نامش را مؤ ذن بر زبان آورد و به پيامبرى او گواهى داد، آيا جد توست يا جد من است !
اگر بگويى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) جد توست دروغ گفته اى و كفر ورزيده اى !
و اگر باور دارى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) جد من است پس چرا و به چه جرمى خاندان او را كشتى !
امام همچنان به معرفى خويش ادامه داد، تا آن جا كه صداى مردم به گريه بلند شد، و يزيد از تاءثير سخنان امام (عليه السلام ) در قلب مردم سخت بيمناك گرديد.
هراس يزيد از اين بود كه مردم در همان محفل عليه او بشورند! از اين رو براى قطع كردن سخنان امام سجاد (عليه السلام ) به مؤذن دستور داد اذان بگويد!مؤذن از جاى برخاست و با صدايى كه به همه مى رسيد گفت :
الله اكبر، الله اكبر.
امام (عليه السلام ) در ادامه سخنان پيشين خود و براى همنوايى با نداى اذان فرمود:
آرى هيچ چيز بزرگتر و ارجمندتر از خدا نيست .
مؤذن گفت : اشهد ان لا اله الا الله .
امام فرمود:
تمامى وجودم - پوست و خون و گوشتم - به يگانگى خدا شهادت مى دهند.
مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ).
امام كه هنوز بر بالاى منبر قرار داشت در اين هنگام چهره اش را از مردم به سوى يزيد برگرداند و فرمود:
اى يزيد اين ((محمد (صلى الله عليه و آله و سلم))) كه هم اكنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پيامبرى او گواهى داد، آيا جد توست يا جد من است !
اگر بگويى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) جد توست دروغ گفته اى و كفر ورزيده اى !
و اگر باور دارى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) جد من است پس چرا و به چه جرمى خاندان او را كشتى !
امام سجاد (عليه السلام ) تا بدين جا رسالت خويش را به شايستگى ايفا كرد و آن مجلس با وضعى آشفته و نگران كننده براى يزيد پايان يافت.
ابعاد سیاسی صحیفه سجادیه
از آنجا که در زمان امام چهارم شرائط اختناق آمیزی حکمفرما بود، امام بسیاری از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بیان می کرد. مجموع دعاهای امام سجاد به نام "صحیفه سجادیه " معروف است که پس از قرآن مجید و نهج البلاغه بزرگترین گنجینه گرانبهای حقایق و معارف الهی به شمار می رود به طوری که از ادوار پیشین از طرف دانشمندان برجسته ما " أخت القرآن " ، " انجیل اهل بیت علیهم السلام " و " زبور آل محمد صلی الله علیه و آله " لقب گرفته است.
صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیشگاه وی نیست بلکه دریای بیکرانی از علوم و معارف اسلامی است که طی آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پاره ای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا مطرح شده است.
در سال 1353 ه. ق مرجع فقید مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی قدس سره نسخه ای از صحیفه سجادیه را برای علامه معاصر مؤلف تفسیر طنطاوی به قاهره فرستاد. وی پس از تشکر از دریافت این هدیه گرانبها و ستایش فراوان از آن در پاسخ چنین نوشت: «این از بدبختی ماست که تاکنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن می نگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایینتر می یابم. »
امام سجاد در ضمن دعاهای خود در چندین مورد مباحث سیاسی بویژه مسئله امامت و رهبری جامعه اسلامی را مطرح کرده است که ذیلا نمونه هایی از آنها را می آوریم:
1. مبارزه با کارگزاران ظالم
امام سجاد در دعای بیستم (دعای مکارم الأخلاق) چنین می گوید: «خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بر آن که بر من ستم کند دستی (نیرویی) و بر آنکه با من ستیزه جوید زبانی (برهانی) و بر کسی که با من دشمنی و عناد ورزد پیروزی عطا کن و در برابر آن کس که نسبت به من به حیله گری و بداندیشی بپردازد راه و تدبیر و در برابر آن که بر من فشار و آزار رساند نیرو ده و در برابر عیبجویانی که بر من عیبجویی و دشنام گویی کنند قدرت تکذیب و در برابر خطر تهدید دشمنان به من امنیت عنایت فرما...»
چه کسانی جز کارگزاران عبدالملک نظیر حاکم مدینه بودند که امام مورد ستم ستیزه جویی عناد بداندیشی فشار، آزار و تهدید آنان قرار داشت؟ بنابراین در واقع این دعای امام شکوائیه ای در برابر زورگویی های حکومت وقت بوده و از این نظر بار سیاسی داشته است.
2. نفی مشروعیت حکومت بنی امیه
در دعایی که امام روز عید قربان و روز جمعه می خوانده چنین آمده است: «خدایا این مقام (خلافت و رهبری امت اسلامی که اقامه نماز در روز عید قربان و روز جمعه و ایراد خطبه از شئون آن است) مخصوص جانشینان برگزیدگان تو، و این پایگاهها از آن اُمنای تو است که آنان را در رتبه والایی قرار داده ای ولی ستمگران (همچون خلفای ستمگر اموی) آن را به زور غصب و تصاحب کرده اند ... تا آنجا که برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور گشته اند در حالی که می بینند احکام تو تغییر یافته کتاب تو از صحنه عمل دور افتاده فرائض و واجباتت دستخوش تحریف گشته و سنت پیامبرت متروک گشته است. خدایا دشمنان بندگان
برگزیده ات از اولین و آخرین و همچنین اتباع و پیروانشان و همه کسانی را که به کارهای آنان راضی هستند لعنت کن و از رحمت خود دور ساز... »
در این دعا امام با صراحت از مسئله امامت و رهبری امت که اختصاص به خاندان پیامبر دارد و غصب شدن آن توسط ستمگران یاد می کند و بدین ترتیب مشروعیت حکومت بنی امیه را نفی می کند.
3. معرفی رهبران الهی به مردم
امام زین العابدین در دعای عرفه اش می فرماید: «پروردگارا درود فرست به پاکترین افراد خاندان پیامبر که آنان را برای رهبری امت و اجرای اوامر خود برگزیده ای و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دینت جانشینان خود در زمین و حجتهای خویش بر بندگانت قرار داده ای و به خواست خود آنان را از هر گونه پلیدی یکباره پاک کرده ای و آنان را وسیله ارتباط با خود و راه بهشت خویش قرار داده ای... خدایا تو در هر زمان دین خود را به وسیله امامی تأیید فرموده ای که او را برای بندگانت رهبر و پرچممدار و در گیتی مشعل هدایت قرار داده ای پس از آنکه او را با ارتباط غیبی با خود مرتبط ساخته ای و او
را وسیله خشنودی خود قرار داده ای و پیروی از او را واجب کرده ای و از نافرمانی او بیم داده ای و به اطاعت از امر او و پذیرش نهی او دستور داده ای و مقرر داشته ای که هیچ کس از او سبقت نگیرد و هیچ کس از پیروی او پس نماند...»
حضرت در این دعا نیز از نقش و موقعیت ویژه رهبران الهی و امامان از خاندان نبوت و امتیازهای آنان سخن می گوید. (برگرفته از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 274 تا 277)
عصاره سیاست در اسلام همین است که امام معصوم باید به عنوان زمامدار به حق در رأس حکومت قرار بگیرد. و همه دستورات جامعه اسلامی از زبان او بیان شود و به فرمان او باشد. بنابراین یکی از مضامین مهم سیاسی دینی صحیفه طرح مسأله امامت است.
این همان مفهوم عبارت بزرگان دینی چون آیت الله مدرس (قدس سره) است که می فرمایند: سیاست ما عین دیانت ماست. پس اسلام ناب محمدی نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت نیست همانگونه که امامان شیعه این گونه بودند و علت اصلی شهادتشان نیز همین بوده است. ما نیز اگر بخواهیم از آنان الگو بگیریم و راهشان را ادامه دهیم باید در جامعه اسلامی حضور پر رنگی داشته باشیم و از مسائلی که در اطرافمان می گذرد به سادگی نگذریم و خود را مسئول سلامت اجتماع بدانیم. و الا اگر اجتماع فاسد شد دودش در چشم ما هم خواهد رفت.
نوای سیدمهدی میرداماد
نوای منصور ارضی
نوای محمود کریمی