تئاتر در شبكه نمايش خانگي؛ آري يا خير؟
مجيد گياهچي
کد خبر :
304852
مجيد گياهچي- كارگردان تئاتر: ايده تبديل تئاتر به ديويدي براي بالا بردن تعداد مخاطبان نمايش ايدهاي جديد و منحصر به كشور ما نيست. در بسياري از شبكههاي معتبر و پربيننده دنيا همچون شبكه Arte، نمايشهايي كه روي صحنه ميروند به
صورت تلويزيوني پخش ميشوند. درمورد اين مدل پخش نمايشها نيز دو نوع نگرش وجود دارد: برخي معتقدند كه همه آنچيزي كه روي صحنه اجرا ميشود بايد عينا و با همان شكل و حالت و ميزانسن به تصوير كشيده شوند تا ماهيت و روح هنري اثر به صورت كامل به مخاطب انتقال يابد. گروهي
ديگر اما بر اين باورند كه براي اينكه اين نمايشها براي پخش از تلويزيون آماده شوند، بايد با توجه به مديوم موردنظر تغييراتي در آنها اعمال شود و براين اساس تغييراتي در ميزانسن و نورپردازي انجام ميشود. اين دسته اعتقاد دارند كه با چنين تغييراتي نمايشها جذابتر ميشوند. البته من اكنون قصد ندارم به مزيتها و عيوب هركدام از اين دو روش بپردازم. در كشورمان نيز مديران مركز هنرهاي نمايشي از بدو گسترش ويدئو اقدام به ضبط نمايشها، ابتدا با يك دوربين و سپس با سه دوربين كردند. البته ضبط اين تصاوير آرشيوي بود و براي موارد خاص از آنها نگهداري و استفاده ميشد نه براي
اجراي عموم. طرح تبديل نمايشها به ديويدي از دوران ماقبل دولت دهم مطرح شد. در آن روزها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مركزي را تاسيس كرد تا نمايشهايي كه قابليت توزيع عمومي دارند ضبط شده و بهتدريج در شبكه محصولات فرهنگي خانگي كشور توزيع شود. تعداد 20 تا 30 نمايش نيز تصويربرداري شد كه در بين آنها تعدادي نمايش كودك نيز ديده ميشد. اما همچون دورههاي گذشته، اين طرح نيز به صورت نيمهكاره و ناتمام به حال خود رها شد، در حالي كه مركز موردنظر همچنان به فعاليت خود ادامه ميداد. اما درمورد اين مسئله كه آيا طرح توزيع نمايش در شبكههاي خانگي موفقيتآميز بوده يا به
شكست انجاميده است بايد بگويم حقيقت اين است كه با آنچه ما در اين عرصه تجربه كرديم نميتوان بهصورت قطعي در اين مورد ابراز نظر و قضاوت كرد. آنچه تجربه كردهايم نميتواند نشان دهد كه اين طرح موفق شده يا شكستخورده است چراكه اساسا اين طرح با پشتوانه قوي و علمي انجام نشد. مثلا اگر توافقاتي در سطح كلان با تلويزيون انجام ميشد، بخش مهمي از هزينههاي لازم براي اجراي يك نمايش تامين ميشد. در آن صورت تلويزيون يك بار نمايش را به صورت عمومي پخش ميكرد و بعد از آن نمايش ميتوانست به شبكه نمايش خانگي نيز وارد شود. در اين صورت قطعا چنين پروژهاي با موفقيت روبهرو
ميشد. اما وقتي توافقي انجام نميشود و اصولا تلويزيون هم تمايلي براي عرضه چنين آثاري ندارد و ترجيح ميدهد آنتن خود را با برنامههاي نازلتر پر كند، چارهاي نيست كه نمايشها مستقيما در شبكه نمايش خانگي عرضه شوند. اين عرضه شايد براي نمايشهاي كودك يا طنز سود مالي داشته باشد اما حقيقت اين است كه نمايشهاي جدي و هنري نميتوانند از اين راه سودي به دست بياورند تا براي توليد و اجراي كارهاي بعدي از سود حاصل شده استفاده كنند.