رفتارشناسی غرب در مذاکرات هستهای
سعدالله زارعی: تیم مذاکره کننده باید آنچه در مذاکرات میگوید یا میشنود و نقد خود بر آن را خیلی شفاف و رسانهای بیان کند تا حریف نتواند از طریق وارونهنمایی بر اوضاع مسلط شده و فضای مذاکرات را آنگونه که میخواهد تنظیم کند. مرور خبرهای مرتبط با مواضع غرب درباره برنامه هستهای ایران به ما میگوید یک توطئه تبلیغاتی از سوی محافل سیاسی اطلاعاتی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان است که به برنامه هستهای هم محدود نمیباشد. تبلیغ این نکته دروغین که ایران نه تنها در بحث هستهای بلکه در همه موضوعات در حال واگذاری امتیازاتی است که تا پیش از این در تصور نمیگنجید به یک محور مشترک رسانههای آمریکایی و اروپایی تبدیل شده است. این موضوع از یک سو از نیاز مبرم غرب واز سوی دیگر از حساسیت مذاکرات جاری هستهای خبر میدهد. غربیها در طول دو دهه گذشته در مواجهه با مسائل مختلف خاورمیانه هیچ دستاوردی که بتوانند آن را همسنگ هزینهای که کردهاند، بخوانند، نداشتهاند. غرب در پرونده لبنان و تضعیف حزب الله به شکست کامل رسیده است. غرب در پرونده فلسطین نتوانسته کار موثری که مشکل رژیم صهیونیستی را کاهش دهد، انجام دهد. غرب در پرونده افغانستان و پاکستان به بن بست کامل رسیده است، ساختارهای گذشته و احزاب وابسته به غرب و افراد شاخص غربگرا در این دو کشور جایگاه خود را از دست دادهاند. در منطقه شبه جزیره عربستان، اوضاع کاملاً به هم ریخته است. یمن و بحرین در شرایط انقلابی قرار گرفتهاند و آمریکاییها قادر به انجام هیچ کاری در این دو کشور دارای اکثریت شیعی نیستند، عربستان در وضعیت «عدم اطمینان» قرار دارد و تقریباً هیچکس تردیدی ندارد که این کشور در آستانه یک انفجار و تحول عمده قرار دارد تا جایی که مرگ پادشاه سالخورده و یکی دو مقام دیگر هم به عنوان ماشههای یک بحران تلقی میشود. وضع آمریکا در شمال آفریقا هم بحرانی است افراد و احزاب شناخته شده وابسته به غرب اعم از عوامل رژیمهایی که سقوط کردهاند و عواملی که به لحاظ فکری به آنان وابستگی دارند، نمیتوانند تاثیری بر تحولات داشته باشند، مواجهه غرب با ایران به جایی رسیده و کاملاًواضح است که ایران هم در ابعاد سیاسی ، هم در ابعاد اقتصادی و هم در ابعاد امنیتی در وضعیت مناسبتر نسبت به بقیه دولتهای خاورمیانه قرار دارد. در این فضا آمریکاییها و اروپاییها هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند و خواه ناخواه باید واقعیت صحنه را میپذیرفتند اما مذاکرات هستهای یک فرصت طلایی را در اختیار غرب قرار داد تا با وارونهنمایی، اوضاع را تحت کنترل خود معرفی نماید. غرب وانمود میکند که ایران عقبنشینی هستهای را پذیرفته و حالا نوبت وادار کردن ایران به عقبنشینی در سایر موارد قدرت خود است. 10 روز پیش، آقای خلیلزاد سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و سفیر در عراق و افغانستان در مقالهای در «نشنال اینترست» نوشت:« پس از توقف کامل هسته ای از سوی ایران، برخی تحریمها باید همچنان باقی بماند تا به تخلفات این کشور در زمینه تروریسم، مداخله در منطقه و حقوق بشر رسیدگی شود.» یک خط دیگر تبلیغی غرب در مواجهه با ایران این است که وانمود کند ایران به درجهای از آسیب رسیده که ناچار به پذیرش مذاکره و امتیاز شده است. از جمله وزیر دفاع آمریکا هفته گذشته گفت:« تحریمهای بینالمللی و تهدیدهای اسرائیل، ایران را پای میز مذاکره آورد.» واشنگتن پست نیز در مقاله هفته گذشته خود وانمود کرد که نقش اصلی در شکلگیری و توافق مذاکرات اسرائیل است. در واقع به بنبست رسیدن ایران یک خط تبلیغی است که ماههای اخیر به ترجیعبند رسانهای و سیاسی غرب تبدیل شدهاند این در حالی است که مقاومت در برابر غرب در کشورهای منطقه با تکیه به ایران صورت میگیرد از این جهت از نظر غرب، برنامه هستهای ایران ، شاه کلید باز تعریف تحولات منطقه بر مبنای پیروزی غرب است. یک نکته دیگر این است که غرب تلاش میکند تا نوعی کاپیتولاسیون هستهای و پروتکل الحاقی را در حال اجرا معرفی کند. سفر آمانو مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی هستهای به ایران و توافق روی بازدید از تاسیسات آب سنگین اراک و معدن گجین بندرعباس به این مسئله دامن زد. غربیها آن را یک دستاورد بیسابقه معرفی کردند و حال آنکه در مورد بیسابقه بودن این نوع بازدیدها گزافهگویی میشود. علاوه بر این گزارش فصلی آژانس بیانگر آن بود که یک اتفاق مهم در سه ماه اخیر به وقوع پیوسته است. این گزارش بیانگر آن بود که سرعت فعالیت هستهای ایران به 5 درصد نسبت به قبل از آن کاهش پیدا کرده است. این خبر نه نوعی درصدد است تا وانمود کند که ایران مرعوب شده و غرب در حال نتیجه گرفتن از اقدامات خود است. در کنار این تبلیغات رسانهای، غرب برای آنکه وانمود کند بر اوضاع مسلط است، دائماً خط و نشان میکشد. مقامات آمریکایی از بالاترین تا پایینترین سطح به میدان آمدهاند. در این میان «جان کری» وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که :« هر چند ایران گامهای مهمی، برداشته است اما در نهایت بیش از 95 درصد تحریمها علیه ایران باقی خواهند ماند. حرف ما آزاد کردن بخش اندکی از درآمد فروش نفت ایران است تا آنها برنامه خود را متوقف کنند و در واقع آن را به عقب برگردانیم.» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گفت: «اگر در مذاکرات به این نتیجه برسیم که ایران قدمهای مشخصی در توقف یا بازگشت از برنامه هستهای خود برمیدارد، میتوانیم شروع کنیم به بررسی حذف محدود، هدفمند و قابل بازگشت تحریمها». در واقع آمریکاییها در حال عملیات برای کسب آبرو در مواجهه با ایران برای حل سایر مشکلات بزرگ خود در منطقه هستند این فضا میتواند آسیبهایی را برای ما به همراه داشته باشد. اما چه باید کرد؟ راه حل ما برای خنثی کردن فعالیت دشمن شامل موارد زیر میشود: 1. تیم مذاکره کننده باید آنچه در مذاکرات میگوید یا میشنود و نقد خود بر آن را خیلی شفاف و رسانهای بیان کند تا حریف نتواند از طریق وارونهنمایی بر اوضاع مسلط شده و فضای مذاکرات را آنگونه که میخواهد تنظیم کند. خویشتنداری ایران تنها ما را از یک فرصت محروم میکند و سبب خویشتنداری متقابل حریف نمیشود. وقتی ریز مطالب مذاکراتی یا اصلیترین موضوعات مطرح بهطور رسمی و هر روزه از سوی طرف مقابل بیان میشود، سیاست مکتوم گذاشتن مباحث از سوی تیم ایرانی نه تنها خردمندانه نیست بلکه بر سوءتفاهم ملی هم میافزاید. 2. هرگونه اقدام داوطلبانه که از سوی حریف به ضعف و هراس ایران یا اشتیاق ایران به توافق تداعی میشود، متوقف گردد. باید معلوم باشد که هیچ اتفاقی در ایران بدون دریافت امتیاز متناسب رخ نمیدهد حتی کاهش سرعت راه اندزای سانتریفیوژها باید با یک امتیاز رسمی و اعلام شده همراه باشد وگرنه حریف با هر اقدام داوطلبانه در انتظار انجام اقدام داوطلبانه ما مینشیند. 3. حتما باید میان متن و حاشیه مذاکرات تعادل برقرار شود. واقعیت این است که غرب به حاشیه مذاکرات بیش از متن مذاکرات احتیاج دارد. حاشیه مذاکرات عمدتاً همان مباحثی است که هر روزه از سوی تیم مذاکره کننده غرب در رسانهها مطرح میشود ما متقابلاً باید روی محور رسانهها کار کنیم و حاشیهها را جدی بگیریم. اگر متنگرا باشیم نمیتوانیم حیثیت ملی را حفظ کنیم و جلوی آسیب وارد شدن به وجهه ایران را بگیریم. منبع: تسنیم