وداع باعزاداری درمحضر رهبری بابغض و اشک
چه زود گذشت و چه سخت است گفتن از آخرین شب عاشوراییان با رهبر فرزانهشان. شب آخر همیشه شب نتیجه است، وقتی که باید توشه آخر را اندوخت و برای حساب و کتاب آماده شد و چه سخت بود وداع با عزاداری در محضر رهبر انقلاب و به ناچار با بغض در گلو و اشک در چشم رفتند همه عاشقان.
کد خبر :
302105
فارس: پنجمین شب از مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام، شب گذشته (جمعه) در حسینیه امام خمینی(ره)، با حضور حضرت آیتالله العظمی خامنهای برگزار شد. چه زود گذشت و چه سخت است از گفتن آخرین شب عاشوراییان با رهبر فرزانه شان. شب آخر همیشه شب نتیجه است، وقتی که باید توشه آخر را اندوخت و برای حساب و کتاب آماده شد. حساب و کتابی که عشق حسین در آن ملجا و پناهگاه است. آری امشب آخرین شب مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان با حضور عاشقان حسینی در محضر مقام معظم رهبری بود. شبی که مانند برق گذشت و در آخر، آرزویی ماند برای حضور در عزاداری سال آینده. این که خدای متعال توفیقی دهد که عاشقان حسینی بار دیگر در حسینیه گردهم آیند و عزای حسین را با شور و حال وصف نشدنی دیگری برپا کنند. باشد تا حاجت عزاداران شهید دشت کربلا روا شود. حسینیه امام خمینی (ره) همیشه مهمانان خاص خود را دارد، حتی اگر شال و کلاه کنی و از چند ساعت قبل از آغاز مراسم پشت گیت های خیابان فلسطین ساعتها منتظر بایستی تا شاید تکه جایی در این مجلس عزای حسین نصیبت شود. امشب علاوه بر حسینیه امام خمینی و زینبیهها، پارکینگ طبقاتی هم پر شده بود و به نظر
میرسید آنهایی که روزهای گذشته شاید نیامده و یا دیرتر آمده بودند، امروز خود را زودتر به بیت رهبری رساندند تا از قافله شب آخر عقب نمانند. بماند این که باید عده ای را با قسم و آیه مجاب کرد که فضای داخلی حسینیه جا ندارد و باید به سراغ پارکینگ بروند، نمونه اش دانشجویان اعضای انجمن اسلامی استان البرز که پرچمهای «سلامالله علیها یا زهرا» را همراه خود داشتند. چقدر سخت بود برایشان اما در هر حال دانشجو بودند و قشر فرهیخته جامعه. علی رغم میل باطنی شان پذیرفتند آنچه را که صلاح بود. آری اینان تنها بخشی از هزاران عاشقی بودند که شور و شوقی وصف نشدنی داشتند تا آقا را ببینند، اما وقتی به آنها گفته شد که حسینیه پر شده است، بغض گلویشان را گرفت و اشک در چشمانشان حلقه زد و به طرف پارکینگ حرکت کردند. دانشجویان وقتی که در پارکینگ نشسته بودند، ذهن و فکرشان هنوز هم همان فضای داخلی حسینیه بود که آنجا چه می گذرد، گرچه ویدئو پرژکتورهایی هم به صورت زنده مراسم را برای عزاداران به نمایش در می آورد. «درد زانو را فراموش کردم به حسینیه می آیم» جمله ای بود که مادری میانسال برای دلداری دادن به دانشجویان بر زبان جاری کرد و برای اثبات عشق
خود گفت: مدتی است درد زانو دارم اما عشق به حسینیه امام و عزاداری در محضر رهبر معظم باعث شد که هر روز به اینجا بیایم. این مادر میانسال شاید می خواست بگوید همین که تا اینجا آمدید عشق خود را ثابت کردید حال چه در داخل باشی و چه در پارکینگ. «شبهای گذشته هم آمدیم اما زیارت آقا نصیب ما نشد» جوابی بود که یکی از این دانشجویان با بغض و چشمان اشک آلود بیان کرد. امشب گویی با شبهای گذشته برای حاضران تفاوت میکرد. بیقراری دایمی در گوشه گوشه حسینیه، در کنج و کنار پارکینگ و در داخل زینبیه ها. نیاز نبود دقت کنی و یا کنجکاو شوی، ناله و زاری به گوش می رسید از هر نقطه. اما من هم که مثل آنها دیگر از فردا نباید به حسینیه میآمدم، نوشتن روی کاغذ برایم سخت بود و مثل هزار عاشق دیگر نتوانستم بغض و اشک خود را کنمان کنم. «فریاد لبیک یا خامنهای» و یا مزین کردن پیراهن به عکس مقام معظم رهبری از سوی جوانان و حضور پرشور آنان در مراسم عزاداری، باز این قشر از ولایتمداران را قانع نکرد و تلاش گسترده آنها برای ورود به داخل حسینیه حتی تا پایان مراسم هم دیدنی بود. اهمیت مراسم امشب از دید مسئولین هم مورد توجه قرار گرفت حضور سران سه قوه
حجتالاسلام روحانی و برادران لاریجانی و همچنین دیگر مسئولین لشکری و کشوری مانند آیتاله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری، آیت اله جنتی دبیر شورای نگهبان، غلامعلی حدادعادل مشاور عالی مقام معظم رهبری، سرلشکر رحیم صفوی مشاور رهبری، محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور، نمایندگان مجلس، وزرا و اعضای کابینه دولت فعلی و گذشته خود دلیلی بر این مدعاست. حجت الاسلام رفیعی بعنوان سخنران مراسم از واقعه کربلا سخن گفت و وقتی طاهری مداح اهل بیت شروع ذکر مصیبت کرد دیگر همه فهمیدند که به لحظات آخر نزدیک می شوند و چه آزوی خوبی داشت آن مادر شهیدی که بر روی چفیه نماز میخواند و سجدههای طولانی میکرد؛ «آرزو دارم دوباره در بیت حضور یافته و نماز بخوانم و به دیدار آقا بیایم».