یادداشت رفیقدوست درباره شهید تهرانی
یک بار جلوی میزم در وزارت ایستاد و گفت: «حاجی! موشک را بده من مهندسی معکوس کنم». گفتم: «تو که میدانی با چه بدبختیای گیرش آوردیم، یکیشان را زدیم در بانک رافدین...». گفت: «این را باید بدهی». پرسیدم: «تو چه به من میدهی؟» بین این دو جمله تردید دارم که گفت: «اگر شهید شدم شفاعتت را میکنم» یا گفت: «شهید میشوم شفاعتت را میکنم».
کد خبر :
301230
وبلاگ رفیقدوست: دومین سالگرد شهادت شهید تهرانیمقدم است. معتقدم ویژگیهای خاص مرحوم شهید حسن به نحوی بود که پس از شهادتش فوران کرد. مثلاً مؤسسهای هست به نام عترت فاطمی که آقای نیری سرپرستی میکنند و 5، 6 هزار یتیم سید را زیر پوشش دارد. چند تا از این یتیمها زیر پوشش تهرانیمقدم بودند. بعد از شهادتش مؤسسه عترت فاطمی فهمید این یتیمان زیر پوشش او بودهاند. این نکته کوچک در همه جای زندگی شهید مقدم جاری و ساری بود و همان باعث شد رهبر این طور بسوزد و آن تشییع جنازه باشکوه انجام و مجالس ختم متعدد برگزار شود و خاطره خوش در همه جا و در ذهن همه بماند. در یک کلمه میتوانم بگویم همه اینها به خاطر «اخلاص»اش بود، اخلاصی که هیچ رنگ و بوی ریا و اصلاً نمود بیرونی نداشت.
انسان وقتی مخلص باشد، پیشرو هم میشود. سرعت یادگیری در او و کسانی که در اطرافش جمع کرده بود، فوقالعاده بالا بود و لذا به قول سوریها چیزی را که باید در ظرف دو سال یاد میگرفت، سه ماهه یاد گرفت و برگشت. یک بار جلوی میزم در وزارت ایستاد و گفت: «حاجی! موشک را بده من مهندسی معکوس کنم». گفتم: «تو که میدانی با چه بدبختیای گیرش آوردیم، یکیشان را زدیم در بانک رافدین...». گفت: «این را باید بدهی». پرسیدم: «تو چه به من میدهی؟» بین این دو جمله تردید دارم که گفت: «اگر شهید شدم شفاعتت را میکنم» یا گفت: «شهید میشوم شفاعتت را میکنم». يكبار به سراغش رفتم، شاید اگر کس دیگری بود در سنگر راهش نمیدادند ؛ دیدم نماز شب میخواند و با گریه از خدا درخواست شهادت میکند. بالاخره: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا».(1) پینوشت: (1) قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه 69.