فضیلت علی اصغر بر سایر شهدا/ روضه طفل رباب و گریه آیتالله حقشناس/ روضه شش ماهه را مکشوف نخوانید!/ صوت: روضه آيت الله جوادی آملی + نوای مطیعی، کریمی و خلج/ فیلم: شعرخوانی ناب حمیدرضا برقعهای
حضرت علی اصغر (ع) دو فضیلت دارند که هیچ یک از شهدا ندارند. یک فضیلتشان این است که خودشان برای شهادت نیت نکرده بودند. پدرشان برای ایشان نیت کرده بودند. یعنی برترین نیت ممکن در میان جمع شهدا. زیرا درجه خلوص نیت هیچ یک از آنها به اندازه حضرت حسین (ع) نبود. دوم اینکه همه از خودشان دفاع کردند اما ایشان نمی توانست از خودش دفاع کند.
کد خبر :
301096
حسینیه «فردا»: سال نوی عربی تازه میشود و داغ شیعیان و آزادگان جهان نیز تازه. باز این چه شورش است که در خلق عالم است ... عالم دوباره به تکاپوی اقامه عزا برای خون خدا افتاده است و در این بین، چند سطری را میهمان حسینیه «فردا» باشید تا در کنار هم به ذکر مصیبت و آمیختن شور و شعور حسینی بپردازیم ... السلام علیک یا اباعبدالله ...
روضه آيت الله جوادی آملی در عزای حضرت علی اصغر (علیه السلام)
دو فضیلت شش ماهه امام حسین (علیهما السلام) بر سایر شهدا
آیت الله جاودان: در دل حادثه کربلا یک حادثه بزرگ رخ داد و آن حادثه تشنگی است. بچه ها پرپر زدند. کودکان خردسال توانایی کمتری دارند و از این تشنگی پرپر می زدند. کسی نقل می کرد امام (ع) به میدان آمدند و وسط دو لشکر ایستادند و به عمرسعد (لعنت الله علیه) فرمودند بیا و به لشکرت بگو ساکت باشند. او امر کرد ساکت باشند. فرمودند گوش کن ببین چه می شنوی؟ صدای العطش از تمام خیمهها می آمد.
توسل به حضرت علی اصغر (ع) برترین توسلی است که انسان می کند. آیت الله شاه آبادی فرموده بودند که بالاسر جنازه اش روضه حضرت علی اصغر (ع) را بخوانند. خودشان هم در شب های جمعه که در مسجد دعای کمیل می خواندند به حضرت علی اصغر (ع) متوسل می شدند. بسیاری از بزرگانی که من اطلاع دارم دست به دامان این شیرخواره می شدند.
حضرت علی اصغر (ع) دو فضیلت دارند که هیچ یک از شهدا ندارند. یک فضیلتشان این است که خودشان برای شهادت نیت نکرده بودند. پدرشان برای ایشان نیت کرده بودند. یعنی برترین نیت ممکن در میان جمع شهدا. زیرا درجه خلوص نیت هیچ یک از آنها به اندازه حضرت حسین (ع) نبود. پس نیت شهادت ایشان را حضرت حسین (ع) کردند. دوم اینکه همه از خودشان دفاع کردند اما ایشان نمی توانست از خودش دفاع کند.
روضه شش ماهه را مکشوف نخوانید!
آیت الله فاطمی نیا از جمله بزرگانی است که همیشه بر مکشوف نخواندن بی رویه روضه اصرار داشته اند. این اصرارها به ويژه در روضه شش ماهه امام حسین(ع) ـ حضرت علی اصغر(ع) ـ بیشتر جلوه یافته است. چند بند زیر بخشی از بیانات متداول ایشان در این باره است:
* هنگام مصیبت خواندن یک قدری پرده پوشی داشته باشید. همه چیز را نگویید. من استادی داشتم، می گفت بعضی روضه ها را در تمام عمرم فقط یک بار خوانده ام آن هم در روز عاشورا! باید حال مجلس را نگاه کرد. حالا چون چهار نفر نشسته اند بیاییم مصیبت ظهر عاشورا را بخوانیم. نمی گویم مصیبت نگو اما یک قدری پرده برداری کن. مصیبت شش ماهه را حتما کامل نگویید.
* آی مردم مصائبی که به اهل بیت وارد شده رو ما باید به مردم بگیم، اگر مثلا اینطور بود که هیچ کس هیچ مصیبتی رو نشنیده بود، ما دل به دریا می زدیم همه مصیبت ها رو بی پرده می گفتیم، ولی معمولا مردم مصیبت ها رو می دانند. بنا بر این مصیبت مکشوف خواندن درست نیست، مصیبت بی پرده خواندن درست نیست.
* یک وقتی در نجف یک روضه خونی بوده، میگن این روضه حضرت علی اکبر سلام الله علیه رو خیلی تند خوانده بود، بعد یکی از بزرگان با خبر شده بود که وجود نازنین حضرت زهراء سلام الله علیها ناراحت هستند و فرموده بودن: بگو انقدر دل ما رو نسوزون!
روضه حضرت علی اصغر (علیه السلام) و گریه آیت الله حق شناس
سالها پیش یکی از جوانهای فامیل به سرطان ریه مبتلا شد. او در حدود یک سال بود زمین گر شده بود. به چندین دکتر مراجعه کرده بود و همگی جوابش کرده بودند. بعضی دکترها تصریح کرده بودند بیشتر از یک ماه دوام نخواهد آورد.
روزی در یکی از مهمانیها و جمعهای فامیلی، دیدم خانوادهی او بسیار ناراحت و متأثر هستند. آنها بهخصوص پدرش از شفای او ناامید شده بودند. به آنها پیشنهاد کردم آن جوان را به نزد حضرت آیتالله حق شناس بیاورند.
آنها با ناامیدی و یأس، این پیشنهاد را قبول کردند. یکی دو روز بعد، برادرهایش او را به خانهی حاج آقا آوردند.
حاج آقا به من فرمود: "شما الآن یک روضهی حضرت علی اصغر علیهالسلام بخوان"
من هم شروع به خواندن روضه کردم و ایشان شروع به گریه کردند. بعد از روضه، حاج آقا دستمالی را که با آن اشکهای خود را پاک کرده بودند، به من دادند و گفتند: "داداش جون! این دستمال را بده ایشان به سینهاش بمالد. دیگر هم لازم نیست به دکتر مراجعه کند."
حاجآقا در این باره دیگر هیچ حرفی نزد و ما آن دستمال را به سینههای مریض مالیدیم و خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون. پس از چند روز دیدم آن جوان برای کسب و کار به بازار آمده است. او میگفت: "از همان روز بعد از ملاقات با حاج آقا، تصمیم گرفته است به زندگی عادی برگردد و مدتی با دکتر و دارو خداحافظی کند."
یادم هست در همان روزها در جلسهای در حضور آیتالله حق شناس وقتی بیماران را دعا میکردم، آن فامیلمان را نیز دعا کردم. حاج آقا بعد از جلسه به من فرمود: "داداش جون! آن آقا که خوب شد!"»
و بعد، ما دیدیم به واقع همینطور شده است. پس از مدتی معلوم شد که آن جوان به طور کامل از آن بیماری شفا یافته و اثری از بیماری و مرضش باقی نمانده. الحمدلله او سالهاست در صحت و سلامت به زندگی ادامه میدهد و گاهی در این جلسههای توسل و روضهی هیأت ما نیز شرکت میکند.
ذبح عظیم
ای داده خونِ حنجر تو آبرو به من
گردیده با تبسم خود رو به رو به من
با آن که گریه کردی و آبی ندادمت
دادی به خنده آب ز خون گلو به من
تا بشنوم صدای تو یک بار العطش
مثل برادرت علی اکبر بگو به من
شستم ز خون پاک تو رخسار خویش را
دادی ز حلق تشنه ات آب وضو به من
از بس که بود ذبح تو در دست من عظیم
آمد ندای تسلیت از ذات هو به من
تیر سه شعبه را که کشیدم ز حنجرت
می گفت وصف حال تو را مو به مو به من
نفرین به حرمله، به خدا می خورم قسم
بیش از سپاه کوفه ستم کرد او به من
این غنچه ای که تیر جفا کرده پرپرش
تازه گرفته بود در این دشت خو به من
با آن که رنگ و بوی خدایی بُوَد مرا
بخشید خون حنجر تو رنگ و بو به من
چشمی فکن به "میثم" بی آبرو حسین
تنها دهد نگاه شما آبرو به من
غلامرضا سازگار
فیلم شعرخوانی ناب حمیدرضا برقعهای در شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
مداحی دلنشین میثم مطیعی با شعری از حمیدرضا برقعهای
مداحی حاج محمود کریمی در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
مداحی حاج حسن خلج در شهادت طفل رباب علیهما السلام