طغيان‌گری در اصولگرايي تقويت شده / «كنگره اصولگرايان» تشكيل شود

مشكلي كه در جريان اصولگرايي وجود دارد اين است كه معمولا هر جرياني طغيان كرده است سهم بيشتري گرفته است و هر جرياني كه تمكين كرده از سهم دور گذاشته شده است. نتيجه اين است كه روند طغيان پروري در جريان اصولگرايان تقويت شده است. نمونه آن اين است كه جرياني كه تازه به منصه ظهور مي‌رسد امتيازات بيشتري را مي‌ گيرد و موقعيت مناسب تري را كسب مي‌كند.

کد خبر : 297952
سرويس سياسي «فردا»- امیر حمزه نژاد؛ مساله‌اي كه پس از انتخابات رياست جمهوي 24 خردادماه در جريان اصولگرايايي به صورت كاملا ملموسي مشاهده شد، مساله تفرقه سياسي و يا اهميت وحدت در اين جريان است. اصولگرايان در انتخابات 24 خرداد با نمايندگان متفاوتي وارد عرصه شدند و همين موضوع سبب شد تا نتوانند در اين انتخابات موفق عمل كنند. اينك آينده سياسي اصولگرايان به انتخابات مجلس خبرگان رهبري و همچنين انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي گره خورده است. كارشناسان بر اين عقيده اند كه اصولگرايان هنوز خطر جدي را احساس نكرده اند و در اين زمينه بايد هوشياري لازم به اين جريان تزريق شود. امير محبيان يكي از اين كارشناسان سياسي است كه معتقد است گفتمان اصولگرايي در جامعه ايران قدرت زيادي دارد اما عدم عملكرد صحيح تشكل‌هاي اصولگرايي سبب شد كه اصولگرايان جايگاه رياست جمهوري را براي چهار سال از دست بدهند. وي معتقد است كه اصولگرايان بايد در چارچوب يك حزب فراگير عمل كنند و تشكل‌هاي سياسي اين جريان در اين حزب فراكسيون‌هاي خاص خودشان را تشكيل دهند اما در نهايت تصميم نهايي اتخاذ شود كه همه گروه‌هاي جريان اصولگرا تابع آن باشند. در ادامه گفت‌وگوي خبرنگار « فردا»‌ با اين كارشناس مسائل سياسي در مورد نحوه بازسازي جريان اصولگرايي در فضاي سياسي كشور را مي خوانيد: با توجه به در پيش بودن انتخابات مجلس شوراي اسلامي به نظر مي‌رسد كه اصولگرايان براي رسيدن به توافق و وحدت در انتخابات آ‌تي هنوز آماده نيستند، به نظر شما مبنا و راهكاري كه مي‌تواند اصولگرايان را در اين زمينه به وحدت برساند چيست؟ براي اينكه ما اصولگرايي را به جايگاه خاص خودش باز گردانيم ابتدا بايد تعريف مشخص و روشني به صورت صريح و در عين حال قابل قبول براي همه از خود مفهوم اصولگرايي مطرح بكنيم و دوم اينكه روابط تشكيلاتي را در جريان اصولگرايي تعريف و مواضع گروه‌ها را رصد و درعين حال يك منشور في مابين اصولگرايي نه به صورت سوري و ظاهري بلكه به صورت عيني و دقيق طراحي بكنيم كه همه خودشان را به آن متعهد بكنند. البته در جريان تدوين منشور اصول گرايي بايد ابزار تنبيهي هم وجود داشته باشد. به عبارتي اگر كسي از چارچوب اصولگرايي خارج شد و جرياني در لحظه خاص از مسير ديگري عبور كرد و براي خودش راهي براي قدرت هموار كند به ضرر كليت اصولگرايي از جانب اصولگرايان با او برخورد شود. آيا هنوز اصولگرايان در مورد شرايطي كه پس از انتخابات 24 خرداد در آن قرار گرفته‌اند احساس خطر نكرده‌اند؟ احساس خطر در اصولگرايان هنوز شكل نگرفته است، اول به دليل اينكه اصولگرايان دولت آقاي روحاني را دولت اصلاحات نمي‌دانند. ثانيا درگيري‌‌هاي دروني كه ميان اصولگرايان وجود دارد سبب شده است كه آنها را به اين درگيري‌هاي حاشيه‌اي جذب كند و بدين سبب اصولگرايان از متن جريان غافل شوند. از سوي ديگر اصولگرايان دقت لازم را در مورد نحوه عملكرد اصلاح ‌طلبان در پيشبرد صحنه سياست ندارند. از طرف ديگر متاسفانه به نظر مي‌رسد كه قدرت طراحي‌ها و مانيتورينگ جريان اصولگرايي شديدا رو به كاهش نهاده است و نتيجه اين است كه ما هيچ تحليل بسيار قويي در جريان اصولگرا كه رويكرد قويي را براي آينده آنها روشن كند و در ضمن منشاء توافقي در ميان جريان هاي اصولگرا باشد، شاهد نيستيم. سئوال كليدي در زمينه وحدت اصولگرايان در حال حاضر اين است كه آيا گروه‌هاي متفرق اصولگرايي را مي‌توان در جريان اصولگرايي به وحدت رساند؟ اين بستگي به تعريفي دارد كه ما از اصولگرايي داريم. اگر تعريف فراگيري در اين زمينه داشته باشيم اين جريانات مي‌توانند زير چتر اصولگرايي قرار بگيرند. اگر در اين زمينه اصرار داشته باشيم، معمولا جريان اصولگرايان به راحتي تابع نمي شود در پي باج گيري و امتياز گيري مي روند. مشكلي كه در جريان اصولگرايي وجود دارد اين است كه معمولا هر جرياني طغيان كرده است سهم بيشتري گرفته است و هر جرياني كه تمكين كرده از سهم دور گذاشته شده است. نتيجه اين است كه روند طغيان پروري در جريان اصولگرايان تقويت شده است. نمونه آن اين است كه جرياني كه تازه به منصه ظهور مي‌رسد امتيازات بيشتري را مي‌ گيرد و موقعيت مناسب تري را كسب مي‌كند. به نظر من به صورت جدي در حوزه تعريف كار تشكليلاتي و گسترده سازماني بايد كار شود و به اين مساله سرو سامان داده شود و ضمن اينكه توجه داشته باشيم، ميزان اثرگذاري هر گروه را نه بر اساس ادعاي آنها بلكه بر اساس مواردي كه در منشور ذكر مي‌شود بايد سنجيد. آن وقت است كه مي‌شود به كنگره ملي اصولگرايي سامان بدهيم كه هر يك از گروه‌ها در داخل اين كنگره به صورت فراكسيون‌هاي مجزايي ضمن حفظ هويتشان ولي در عين حال در نهايت تصميم را مجموعه اصولگرايان مي گيرد. آيا گفتمان اصولگرايي افول كرده است، در آينده اين گفتمان چه جايگاهي خواهد داشت؟ من معتقدم گفتمان اصولگرايي هنوز جايگاه خودش را دارد و اگر نگاه كنيم مي بينم كه در مجموع جريان دولت آقاي روحاني علي‌رغم حمايت اصلاح طلبان و هم بخشي از اصولگرايان با تفاوت دويست و چند هزار راي پيروز شد؛ اين نشان دهنده قدرت جريان اصولگراي است كه در صورت بازيابي خوب خودش مي تواند منشا اثرات جدي باشد. اصولگرايي براي گردش نخبگان و ورود نيروهاي جوان در اين جريان بايد چه كار كند؟ در هنگام طراحي بحثي به نام كنگره اصولگرايي مي شود اين مساله را حل كرد. يعني هر كس كه ايده‌هايش راي بيشتر و جذابيت بيشتري داشت را در اولويت قرار داد. در اين صورت افراد نه مسن بلكه صاحب ايده در جريان اصولگرايي رشد خواهند كرد. اولويت اصلي كه در كوتاه مدت اصولگرايان بايد براي بازسازي اين جريان بر روي آن تمركز كنند، چيست؟ بازيابي، احياي تشكل در قالب يك حزب فراگير. بازيابي مفهومي و مبنايي مفهوم اصولگرايي و در عين حال تحقيق دقيق و واقع گرايانه از شرايط موجود كشور.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: