بحران بيکاري جوانان و به ويژه فارغ التحصيلان دانشگاهي را می توان يکي از مهمترين مسائلی دانست که در طول حداقل يک و نيم دهه اخير براي خانوادهها به وجود آمده است. دولتهاي گذشته با وجود انجام برخي تلاشها و سرمايه گذاريها در اين باره به دليل آنچه که از آن به عنوان اجراي برنامههاي ناهماهنگ و بيهدف نام برده ميشود، نتوانستند در زمينه مهار نرخ بيکاري جوانان به ويژه تحصيلکردههاي دانشگاهي موفق باشند.
کد خبر :
295945
به گزارش سرویس جامعه «فردا» : بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهها، یکی از مهمترین مسائل کشورهای در حال توسعه است. از آنجا که در هر جامعه هزینههای سنگینی برای آموزش افراد به منظور دستیابی آنها به شغل و همچنین پاسخگویی به نیازهای بازار کار پرداخت میشود، بیکاری فارغ التحصیلان اثرات زیانباری بر جامعه بر جای خواهد گذاشت. در واقع بیکاری این قشر سبب هدر رفتن سرمایه های عظیم انسانی می شود و از آنجا که اکنون رقابت اقتصادی، بیش از پیش به نیروی انسانی آموزش دیده و متخصص وابسته است، با این اوصاف بیکاری
فارغ التحصیلان دانشگاهها، به معنی از دست رفتن سرمایههای مادی، علمی و فرهنگی است. افزايش ميزان بیکاری فارغالتحصيلان در رشتههاي مختلف صرفنظر از ابعاد و پيامدهاي اجتماعي آن تا حد زيادي اقتصاد کشور را نیز تحت الشعاع قرار مي دهد. اشتغال و بیکاری از مباحث کلان اقتصادی است به گونهای که افزایش اشتغال و کاهش بیکاری به عنوان یکی از شاخصهای توسعه یافتگی برای هر کشوری مطرح میشود از این رو آمارهای مربوط به ساختار نیروی کار مبنایی برای ارزیابی و تحلیل سیاستهای اقتصادی جوامع مختلف محسوب میشود. در واقع ايجاد مشاغل کاذب و شاغل شدن در حرفه اي به غير از رشته
تحصيلي در نامتوازن شدن وضع اقتصادي تاثير بسزائي دارد. رئيس جمهوری نیز با هشدار نسبت به لزوم حل مشکل بيکاري و مواجه شدن کشور با پديده بيکاري جوانان تحصيلکرده اعلام کرده است، تا زماني که مشکل بيکاري در کشور حل و فصل نشود، هيچ يک از تصميمات فرهنگي امکان تحقق نخواهد داشت. در حالي که به نظر ميرسد کارجويان تحصيلکرده بايد شرايط مناسبتري را براي ورود به بازار کار کشور داشته باشند، اما آمارها این موضوع را نقض کرده و نشان می دهد رفتن جوانان به دانشگاهها و دريافت مدارک گوناگون تحصيلي نتوانسته است کمک چنداني به آنها در ورود به عرصه بازار کار کشور داشته باشد . تنها
با نگاهی به آماردانشگاهیان می توان فهمید دانشگاهها بدون توجه به نیازهای واقعی بازار کار اقدام به جذب و پذیرش دانشجو میکنند و هیچگونه سیستمی نیز وجود ندارد تا جوانان دیپلمه متقاضی ورود به دانشگاهها را از احتمال بیکار ماندن به دلیل انتخاب رشتههای نامناسب با نیازهای روز بازار کار آگاه نماید.در واقع به هیچ وجه نیازهای بازار کار متناسب با حجم چندین برابری پذیرش دانشجو نیست. این در حالی است که موضوع بیکار ماندن جوانان فارغالتحصیل دانشگاهی امروز از مهمترین دغدغه های خانوادهها محسوب شده و این مسأله فکر خانواده های بسیاری را به خود مشغول کرده است.
آمار فارغ التحصیلان بیکار در این که آمار واقعی بیکاران در کشور بسیار بیشتر از آمار اعلام شده توسط مراجع رسمی است، هیچ شکی نیست. چرا که قبل از روی کارآمدن دولت احمدینژاد هر فردی که در طول هفته، دو روز کار میکرد نیروی شاغل محسوب میشد اما پس از آن، این تعریف به فقط یک ساعت کار در هفته تغییر داده شد. امروزه بیشتر از 1میلیون نفر از کل بیکاران کشور را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند و طبق آمار، نرخ بیکاری در فارغ التحصیلان دانشگاهی 10 برابر کسانی است که در کشور تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم دارند. علي ربيعي وزير کار نيز با اعلام بيکاري حدود 1 ميليون و 300
هزار تحصيلکرده دانشگاهي گفته است: کشور با بحران بيکاري فارغالتحصيلان مواجه است. این در حالی است که با توجه به افزایش ورودی دانشگاهها طی سالهای آینده با موج وسیعتری از فارغ التحصیلان بیکار روبرو خواهیم بود. آن طور که مرکز آمار ایران اعلام کرده نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۱ به رقم ۱۲ و دو دهم درصد رسیده که از افزایش هفت دهم درصدی بیکاری طی سالهای ۸۴ تا ۹۱ روایت میکند. به گفته کارشناسان در فاصله سالهای ۸۵ تا ۹۰، خالص اشتغال صفر بوده و میتوان گفت که عملا شغلی ایجاد نشده است. اشتغال خالص، به معنای درنظر گرفتن شغل ایجاد شده و میزان افراد بیکارشده در یک دوره زمانی
است. همچنین طبق آمارهاي موجود در فاصله سالهاي 84 تا 91 از مجموع 6/2 تا 3 ميليون بيکار کشور، 1.7 تا حدود 2/2 ميليون نفر در سنين 15 تا 29 سال قرار داشته اند. به عبارت ديگر، کشور در 8 سال گذشته در پيک تقاضاي کارجويان براي کار قرار داشته و طبق گفته کارشناسان، فشار تقاضا براي ورود به بازار کار تا حداقل نيمه دهه 90 نيز ادامه خواهد يافت. جدول نرخ بیکاری در دولت نهم و دهم(درصد)
بحران بيکاري جوانان و به ويژه فارغ التحصيلان دانشگاهي را می توان يکي از مهمترين مسائلی دانست که در طول حداقل يک و نيم دهه اخير براي خانوادهها به وجود آمده است. دولتهاي گذشته با وجود انجام برخي تلاشها و سرمايه گذاريها در اين باره به دليل آنچه که از آن به عنوان اجراي برنامههاي ناهماهنگ و بيهدف نام برده ميشود، نتوانستند در زمينه مهار نرخ بيکاري جوانان به ويژه تحصيلکردههاي دانشگاهي موفق باشند.
رشد روزافزون شمار فارغ التحصیلان دانشگاهی می طلبد که دولت جدید برنامه ویژه ای را برای مهار این معضل بی اندیشد. گو اینکه رئيس جمهوري نیز در ماههاي گذشته در خلال اعلام برنامههاي خود براي اداره کشور، موضوع بيکاري جوانان را نيز مورد تاکيد قرار داده و می گوید: ميتوان در قالب يک برنامه دقيق و عملياتي به وضعيت بيکاري جوانان پايان داد.