فلسفه عید قربان در نظر افروغ
بنابراین همانطور که به عید قربان بهعنوان امری نمادین نگاه میکنیم، نباید آن را در فضا و جغرافیای محدودی محصورگردانیم. درهرحال آنهایی هم که خارج از مراسم حج بهگونهای با قربانی کردن، این منسک(قربانی) را برگزار میکنند یا آن را گرامی میدارند، بهنحوی میخواهند با آن حرکت(حج) همنوایی کرده و همان پیوند و اتصال را نشان دهند. از اینرو بهنظرم باید فلسفه عید قربان را خوب درک کرد و آن را بهدرستی اشاعه داد. فلسفه عید قربان- همانگونه که گفته شد- در قربانی کردن یک گوسفند نیست.
بیتردید این نمادها معنای خود را از معنویت ویژه این مراسم پرشور میگیرند؛ مراسمی که از سفری فردی آغاز میشود و بهتدریج در جمعی از سالکان طریق دوست تداوم پیدا میکند. از این نظر، حج و مجموعه شعائر و مناسک ویژه آن از جمله مراسم قربان که آن را برجستهترین این شعائر دانستهاند، روی به هدف و غایتی والا و متعالی دارد. اما عید قربان که یادآور داستان ابراهیم(ع) و عزیزترین فرزندش اسماعیل(ع) است - همچنان که قرآن هم به آن اشاره دارد- چونان دیگر مراسم حج، معنایی فراتر از ظاهر خود دارد. فهم و شناخت این معانی نهفته درون هسته این مراسم میتواند عمق بیشتری به این گشت وگذار معنوی بدهد. به انگیزه فرارسیدن خجسته عید قربان، گفتوگویی داشتیم با دکتر عماد افروغ درباره سویههای نمادین مناسک عید قربان. دکتر افروغ از دیدگاهی جامعهشناختی به بررسی این نمادها پرداخته و بر این نظر است که در مراسم باشکوهی چون حج، مرز میان فرد و جامعه رنگ میبازد و از این دو وحدتی حاصل میشود که رهاورد عشق به خداوند است . عید قربان یکی از برجستهترین مراسم و شعائر حج است اما در عین حال ویژگی عامتری هم دارد؛ یعنی مسلمانان غیرحج گزار هم آن را گرامی میدارند. شما بهعنوان یک جامعه شناس فکر میکنید که عید قربان در مقام یکی از مهمترین شعائر اسلامی، چه ویژگیها و خصلتهایی میتواند به جامعه اسلامی ببخشد؟ مراسم عید قربان را نباید از سایر مراسم مربوط به حج تمتع و البته مراسم مشابه در عمره مفرده جدا لحاظ کرد. به این معنا که مجموعه این مراسم (حج) قرار است حاوی پیامی باشند؛ چه زمانی که فرد محرم میشود و حتی پیش از آن، تلبیه (لبیک) میگوید و چه زمانی که طواف میکند و یا سایر شعائر مربوط را به انجام میرساند. بهنظرم، این تفسیری که بسیاری از بزرگان ما از این مراسم کردهاند، درست و قابل تامل است. به این معنا که این مراسم (حج) یک وجه جلالی دارد و یک وجه جمالی. باید به این هر دو وجه مناسک حج توجه داشت. در وجه جمالی این مراسم- که شاید عید قربان هم به این وجه برگردد- انسان پی به عظمت و زیباییها و ویژگیهای عاشقانه آن میبرد اما وجه جلالی این سفر هم وجه تبرایی آن است. شاید یکی از نمودهای این مسئله که این دو وجه را باید لحاظ کرد این باشد که محرم پس از طواف باید 2 رکعت نماز در مقام ابراهیم بخواند. در این نماز مستحب است که در رکعت اول سوره توحید را و در رکعت دوم پس از حمد سوره کافرون را بخوانیم. این مسئله هم وجه تبرایی و هم وجه تولایی(جمالی) حج را در خود نهفته دارد . توجه به وجوه تولایی و تبرایی حج چه پیامی برای مومنان دارد؟ در وجه تولایی مسلمانان به این نکته پی میبرند که باید به وحدت توجه داشته باشند. این وحدت بر محوریت توحید و عشق به خداوند و اتصال به او است. در وجه تولایی حج میتوان عشق و خداوند را دید یا بهتر است گفته شود که این وجه آمیزهای از خدا، وحدت و عشق است. در این معنا وحدت از قبل عشق به خداوند حاصل میشود. در این مقام است که اختلافها و تشتتها و پراکندگیها باید به کنار بروند و فرصتی پدید آید تا جهان اسلام با محوریت عشق و اتصال به خداوند مسائل خود را به بحث و گفتوگو بگذارد و آنها را میان خود حل و فصل کند. اتفاقا همین مسئله سبب شده که وجه تولایی، فضیلتی بیشتر از وجه تبرایی داشته و بهگونهای بر آن سایه میاندازد و حتی شاید بهگونهای راهحلی است برای آن مشکلاتی که با وجه تبرایی مرتبط است . مقصودتان کدام مشکلات است؟ این مشکلات بیشتر مربوط به سلطههایی است که ممکن است جهان اسلام را دربر گرفته باشد؛ یعنی همان مرحلهای که محرم نفرت خود را از کفار و مشرکین و سلطهگران اعلام میکند. اما سؤال اینجاست که محرم از کدام منظر به این کار میپردازد؟ بهنظرم از منظر وجه جمالی یا تولایی است که محرم به وجه تبرایی مینگرد. به بیان بهتر با محوریت عشق و خداوند و وحدت میخواهد فریاد انزجار خودش را به هرچه غیراو است، اعلام بدارد. من عید قربان را هم از این زاویه مینگرم. عید قربان- همانگونه که اشاره کردم- در وهله اول تجلیبخش وجه جمالی مراسم حج است که بهگونهای خود را در قربانی کردن نفس تکتک مسلمانان در قالب ذبح گوسفند یا گاو و یا شتری نشان میدهد. در واقع این قربانی کردن نفس برای رسیدن به خداوند است؛ زیرا بزرگترین دشمن انسان نفس او است. تا زمانی که انسان به خداوند وصل نشود، نمیتواند از من پنداری خودش خارج شده و به من حقیقی برسد. من حقیقی انسان در اتصال به خدا و اطاعت از او تعریف میشود. در چنین مرتبهای انسان میخواهد فریاد برآورد که من آمادهام تا خودم را قربانی کنم. در واقع، انسان با قربانی نفس خودش، از خودبیگانگیاش را کنار میگذارد تا با خداوند یکی بشود. در اینجا وحدت و یگانگی 2 وجه پیدا میکند:هم یکی شدن با خداوند است و هم یکی شدن با دیگرانی که با خداوند یکی شدهاند. به این معنا ما در اینجا جماعت متحد و واحدی را میبینیم که با محوریت خداوند یکی شدهاند و از منظر این یگانگی است که میتوانند بزرگترین فریاد را بر سر کسانی بکشند که سد راه خداوند و آموزههای الهی شدهاند. با این حال متأسفانه این وجه تولایی بهدلیل فاصلهگیری از فلسفه حج و مناسک قربانی، تحتالشعاع قرار گرفته و تحریفهایی در آن صورت گرفته است. بهگونهای که عدهای فکر کردهاند هدف، تنها قربانی کردن مثلا گوسفندی و متنعم شدن گروهی از گوشت قربانی است . بهنظرم، این توهین به فلسفه عید قربان است. قربانیکردن هیچ فلسفهای ندارد جز همان چیزی که منشأ آن بوده است؛ یعنی اینکه قرار بود به جای یک گوسفند اسماعیل(ع) ذبح شود و ابراهیم(ع) این آمادگی را داشت که از عزیزترین نزدیکان خودش بگذرد؛ اما مطیع فرمان خداوند باشد. این امتحانی بود برای حضرت ابراهیم(ع) نزد خداوند تا بالاترین دشمنش را که نفس است در حضور خداوند قربانی کند. ابراهیم وقتی به این آمادگی میرسد، خداوند جایگزینی میفرستد. از اینرو بهنظرم باید به نمادشناسی عید قربان توجه زیادی کرد . آیا نماد شناسی عید قربان تنها در همین وجه فردیای که به آن اشاره کردید خلاصه میشود یا آنکه سویههای اجتماعی هم دارد؟ در واقع این رسم (قربان) در کنار مراسم دیگری که در حج انجام میشود، ترجمانی از ارتباط 3 مفهوم خدا، عشق و وحدت است؛ به این معنا که شما از طریق عشق به خداوند بهصورت دسته جمعی به وحدت میرسید. این وحدت هدف اصلی کل مراسم حج است. این مسئله تجلی دیگری هم در خود طواف دارد؛ یعنی انسانهای خداگونه به دور از هرگونه اعتباریات اجتماعی به دور خانه خداوند میچرخند و عشق خودشان را با این گردش نشان میدهند. این مقدمهای برای آن وجه تبرایی است . اگر آن وجه تبرایی نادیده گرفته شود، مراسم در همین حد باقی میماند و آن پیام اصلی را نمیتواند منتقل کند. این عشق و وحدت ضمن اینکه خودش میتواند هدف باشد، مقدمهای برای مسائل متعالیتر هم شمرده میشود. اتفاقا در شرحی هم که درخصوص رویدادهای تاریخی این مراسم هست، مطرح شده که آیه برائت در همین مراسم حج نازل شده و توسط امیر برائت که حضرت علی(ع) است خوانده میشود. در واقع پیامبر(ص) این ماموریت(برائت از مشرکان، کافران و دشمنان اسلام) را بر عهده علی(ع) میگذارند. بنابراین در تاریخ آمده که وقتی مسلمانان مراسم حج را انجام میدادند، بلافاصله به دیدار ائمه اطهار(ع ) نایل میآمدند تا به نوعی این دو بعد تولایی و تبرایی را به نمایش بگذارند . این بعد تبرایی بر حسب آن نگاه سلسله مراتبی ما در قالب امر امامت و ولایت است که تجلی پیدا میکند . درست است که عید قربان یکی از مراسم مهم و برجسته مناسک حج به شمار میرود اما چون عیدی است عمومی برای همه مسلمانان اعم از حجگزار یا غیرحج گزار، میخواستم به جنبههای عامتر آن ازجمله چگونگی تأثیرش در جامعه اسلامی نیز اشارهای داشته باشید . به هر حال اصل واقعه (قربان) در مراسم حج رخ میدهد. به واقع اتفاقی که در موسم حج رخ میدهد قرار نیست در همان فضا محصور بماند. این رویداد پیامی دارد برای همه مسلمانان در همه جای دنیا. اشاره کردم که مناسک حج و از آن میان مراسم قربان در جای خاصی انجام میشود؛ اما دلالتهایی چون وجه تبرایی در بر دارد که خاص آن مراسم نیست. بنابراین پس از حج هم این دلالتها تداوم دارند. بهمعنای دقیقتر مومن نفس خود را برای آمادگی پس از سفر حج، قربانی میکند. از اینرو اتصال ما با این مراسم و پیامدهای آن همواره حتی پس از مراسم نیز باقی است. به بیان بهتر همه پس از انجام مراسم باید رهتوشهای بگیرند تا بتوانند با تقویت بعد جمالی و ولایی در خود به سمت تحقق بعد جلایی یا تبرایی حرکت کنند. این کار باعث میشود تا مشکلات و معضلات جامعه اسلامی حل شود . بنابراین همانطور که به عید قربان بهعنوان امری نمادین نگاه میکنیم، نباید آن را در فضا و جغرافیای محدودی محصورگردانیم. درهرحال آنهایی هم که خارج از مراسم حج بهگونهای با قربانی کردن، این منسک(قربانی) را برگزار میکنند یا آن را گرامی میدارند، بهنحوی میخواهند با آن حرکت(حج) همنوایی کرده و همان پیوند و اتصال را نشان دهند. از اینرو بهنظرم باید فلسفه عید قربان را خوب درک کرد و آن را بهدرستی اشاعه داد. فلسفه عید قربان- همانگونه که گفته شد- در قربانی کردن یک گوسفند نیست . مطابق تفسیر نمادین شما، عید قربان بهمعنای بازگشت به وحدت عاشقانه با خداوند معنا میشود. درست است؟ بله ! وحدت عاشقانه با محوریت خداوند. اصلا سفر حج چیزی جز اتصال عاشقانه مابین عاشق و معشوق نیست اما چون این پیوند بهطور جمعی انجام میشود، میتوان گفت که همانطور که با خداوند یکی میشویم، با دیگران هم وحدت پیدا میکنیم . معنای این سخن این نیست که خداوند و دیگران یکی هستند اما چون دیگران صبغه الهی پیدا کردهاند، ما به نوعی با آنها به اتصال میرسیم؛ به این معنا که با محوریت خدا با دیگران هم یکی میشویم. این بزرگترین اتفاقی است که میتواند برای بشریت رخ دهد. اصلا غایت عالم این است که به این سوی خداگونگیشدن تمام انسانها حرکت کند. در واقع این تجلی کوچکی است از آنچه قرار است در آخر عالم اتفاق بیفتد. همانطور که طواف مظهری از روز قیامت است، خود این مناسک هم مظهری از آن اتفاقی است که قرار است در این عالم رخ دهد. این نمونهای از آن مدینه فاضلهای است که در نهایت در این عالم رخ خواهد داد. در واقع خداوند به این وسیله نمودی از آنچه قرار است در پایان دنیا اتفاق بیفتد، به ما میچشاند. خداوند علاوه بر اینکه این حقیقت را به ما میچشاند، در ما به این وسیله آمادگی هم ایجاد میکند. به این معنا که ما باید به این سمت برویم. این تصویر به ما انگیزهای میدهد تا همواره در مسیر آن حرکت کنیم. اینکه در مراسم عید قربان نفس خود را قربانی میکنیم، برای چیست؟ برای این است که از خودبیگانگی رها و با خود یکی شویم و تغییر را از خود آغاز کنیم. تا خودمان را از طریق وصل به خداوند تغییر ندهیم، نه میتوانیم دیگران را تغییر دهیم و نه جامعه را؛ در واقع برائت را باید از خودمان آغاز کنیم.تغییر جامعه منوط به تغییر خود است. تا عامل خودش را تغییر ندهد نمیتواند امور نامطلوب را دگرگون سازد. حالا جمع این عاملان فردی هستند که متحول شده و با وحدت در یک روح جمعی میتوانند بهتدریج تغییرات اجتماعی مطلوب را ایجاد کنند. بهنظرم وقتی بحث جامعه شناسی مطرح میشود، نباید از ابعاد هنجاری و غایی قضیه غافل شویم. در نظم جامعهشناسی مورد نظر من، جدایی ارزشها از واقعیتها جایی ندارد. در حقیقت میتوان گفت که در این دیدگاه چرایی از چگونگی جداپذیر نیست . می توان گفت که فردمحور است تا جامعه محور . آری ! در همین مراسم(قربان) درست است که فرد از روی اراده تغییری در خود پدید میآورد اما همگان هستند که دارند که این اتفاق و تغییر را در خود رقم میزنند. بنابراین یک تجلی جمعی یا همان وجدان جمعی که موردنظر برخی از جامعه شناسان است، در اینجا در حال رخ دادن است. در اینجا فرد یا عامل با ساختار یا جامعه یکی میشود. اینگونه نیست که بگوییم افراد متحول شدهاند اما این تحول در جمع رخنه نکرده است؛ پس نمیتوان فرد و جامعه را در این وضعیت از یکدیگر جدا کرد. اینجاست که دوگانگی (فرد) عامل و ساختار هم رنگ میبازد . آیا از دید جامعهشناسی معرفت میتوان گفت که در چنین وضعیتی، افراد و جامعه به چنان درجهای از شناخت میرسند که هم وجهی فردی دارند و هم اجتماعی؟ دقیقا اینگونه است؛ یعنی آن دوگانگی عامل و ساختاری که در جامعه شناسی رایج است در اینجا دیگر وجود ندارد . همواره این پرسشها در جامعه شناسی مطرح بوده که جامعه اصالت دارد یا فرد؟ فرد جامعه را میسازد یا جامعه فرد را؟ در این مراسم(حج و قربان) این پرسشها رنگ میبازند و فرد و جامعه یکی میشوند. البته این یکی شدن نباید تنها در یک برش زمانی یا یک مقطع و جغرافیای خاص اتفاق بیفتد. این اتفاق باید منشأ اتفاقات مشابه در آینده باشد. به این معنا که جمعی که در اینجا ( مراسم حج) تغییر پیدا کردهاند، باید بتوانند در آینده منشأ تغییر و تحولات بعدی باشند .