بخشی از حاکمیت عربستان به دنبال همكاری با اسرائيل است نه کلیت آن/ تعامل به معناي انطباق نيست
برخي از گروهها و افراد در حاكميت عربستان به دنبال اين مسائل هستند. زماني كه تعامل صورت ميگيرد، افرادي كه از اين تضادها سوء استفاده ميكردند و طرحهاي اسرائيلي را در منطقه اجرا ميكردند تا حدودي بدون پوشش خواهند شد و مي توان آنها را چه از طريق خود نظام سعودي و يا ابزار ديگر كنار زد. البته بايد گفت كه در شرايط تعامل خود به خود افراد تندرو منزوي شوند.
کد خبر :
292316
سرويس سياسي «فردا»؛ ايران و عربستان به عنوان دو قطب منطقه اي خاورميانه روابط پر تنشي را سپري مي كنند. عربستان به همراه تركيه رقابت چشمگيري را براي كسب رتبه اولي در خاورميانه با ايران دارد و از اين رو در منازعاتي مانند سوريه و بحرين وارد شده و عليه مواضع ايران دست به كار شده است. اما از سوي ديگر منطقه متشنج مي تواند حيات عربستان را تهديد كند.
سعوديهايي كه واقع بين هستند به خوبي ميدانند كه ايجاد تنش در منطقه سبب ايجاد بحران و اختلال در امنيت اين كشور ميشود و با توجه به اقتصاد نفتي اين
كشور اين موضوع مي تواند لطمات جبران ناپذيري به آنها وارد سازد. مساله تعامل با دولت ايران كه اخيرا در آن انتقال قدرت صورت گرفته است و دريچه تازهاي را به روي اين كشور گشوده بر همين اساس مورد توجه آل سعود واقع شده است. البته عربستانيها در اين زمينه كارشنكنيهايي نيز انجام داده اند و تعاملاتي را با اسرائيل برقرار كردهاند اما به نظر ميرسد مساله ترميم روابط با ايران در دستور كار مقامات اين كشور قرار گرفته است. براي بررسي اين موضوع « فردا » به سراغ حسن رويوران، كارشناس مسائل خاورميانه رفته است تا نقطه نظرات وي را در خصوص روابط آينده ايران و عربستان جويا
شود كه از شما مخاطب گرامي دعوت مينماييم در ادامه خواننده اين گفتوگو باشيد. با توجه به روي كارآمدن دولت آقاي روحاني و رويكرد تعاملي دولت وي در سياست خارجي، به نظر ميرسد عربستان سعودي با روي باز از دولت آقاي روحاني استقبال كرده است. اين مساله در سخنان سعود الفيصل، وزير امورخارجه عربستان و ديگر مقامات اين كشور مشهود است اما تناقضاتي در سياست آنها در سطح منطقه ديده ميشود، به نظر شما گام عملي اين دو كشور براي رسيدن تعامل بايد به چه سمت و با چه هدفي باشد؟ ايران و عربستان دو قدرت بزرگ منطقه هستند كه هر كدام از يك تجربه خاصي برخوردارند. عربستان يك قدرت
وابسته و با امكانات مالي وسيع و ايران يك قدرت مستقل و با تجربه سياسي مستدل است. اين دو از جنگ 33 روزه به دليل قطب بندي منطقه اي ايران در جبهه مقاومت و عربستان در جبهه سازش و همپيماني با آمريكا رويكرد تضاد و اختلاف را در پيش گرفتهاند. اين تضاد هزينههاي بسيار سنگيني هم بر منطقه و هم بر اين دو بازيگر وارد كرده است و در نهايت امروز شرايط به گونه اي پيش رفته است كه امنيت منطقه را تهديد مي كند و ممكن است آمريكا به يكي از كشورهاي منطقه حمله نظامي انجام دهد. آنچه كه امروز مطرح است بحث امنيت منطقه است. اگر ايران و عربستان با هم گفتوگو كنند، مي توانند شرايط جديدي را در
منطقه بوجود بياورد. اين تعامل سبب ميشود كه ميزان تنش و تضاد كمتر شود. البته تعامل بين دو كشور در جهت امنيت منطقه و دور كردن منطقه از رقابتهاي بين المللي خواهد بود. شكي نيست كه امنيت در منطقه به نفع همه كشورهاي منطقه است اما آيا با توجه به رويارويي ايران و عربستان براي كسب قدرت اول منطقه آيا اين دو كشور مي توانند به يك تعامل مشترك دست يابند يا خير؟ اگر اراده باشد امكان تعامل وجوددارد. تعامل به معناي انطباق نيست و قطعا سياستهاي اين دو منطبق بر هم نخواهد بود. به دليل اينكه نظام جمهوري اسلامي ايران در نتيجه يك انقلاب ايدئولوژيك بوجود آمده است اما در عربستان
يك نظام محافظه كار حضور دارد و در نهايت امكان تجميع اين دو نيست. اما در عين حال امكان مديريت تضاد در سطح پايين تري وجود دارد. به عبارتي قرار نيست اين دو در برابر هم تسليم شوند، بلكه هدف اين است كه ميزان تنش در منطقه كاهش يابد تا هزينههاي مردم و هزينههاي مقامات اين دو كشور كاهش يابد. تغيير سياست تقابل به تعامل در منطقه خود به عنوان يك جهش مهم محسوب مي شود. معمولا در سياستهاي تقابلي هر كدام از طرفين دست روي نقاط ضعف يكديگر ميگذارند. در سياستهاي تعاملي قرار نيست كسي طرف مقابل را منكوب كند و در اين فضا دو طرف سعي مي كنند كه نقاط اشتراك را تعريف كرده و تعامل
را از همين نقاط اشتراك آغاز كنند و اين ميتواند زمينه همكاريهاي گسترده منطقهاي و فرامنطقه اي را فراهم بكند. ايران و عربستان در مساله سوريه و بحرين اختلاف نظر فاحشي دارند، چطور ميتوانند اين موضوع را ميان خود حل و فصل كنند؟ درباره بحران ها به هر حال ميشود يك توافقي از طريق گفتوگو انجام داد و اين نقاط و مساحتهاي مشتركي كه قبلا هم بدان اشاره كردم قابل گسترش است. در بحرين يك جناح فراگير مردمي وجود دارد. عربستان به عنوان نيروي اشغالگر وارد بحرين شده است و يك نيروي اشغالگر براي مدت كوتاهي ميتواند جايي را اشغال كند و نميتواند براي هميشه دوام بياورد.
لذا بايد اين موضوع حل شود. ممكن است مردم بحرين به دنبال تغييرات بنيادين باشند ولي اگر تعاملي ميان ايران و عربستان باشد با يك تغيير و رفورم در شرايط سياسي موجود به گونهاي كه مردم حاكميت بر سرنوشت خودشان داشته باشند ميشود با حفظ نظام اين كار را انجام داد. در ديگر نقاط منطقه هم وضعيت به همين صورت است. من تصور مي كنم اراده اصل است و اگر بر اين اساس تعامل صورت گيرد راه حلها پيدا خواهد شد. عربستان سعودي با مساله احياي رابطه ايران و آمريكا مشكل دارد و با نزديك شدن به اسرائيل به عنوان مخالف احياي اين ارتباط براي عدم تحقق اين مساله همكاري ميكند، چرا عربستانيها
با اين موضوع مشكل دارند؟ اين مساله، خصوصا نزديكي عربستان به اسرائيل به آينده سياسي ارتباط با ايران لطمه وارد نميسازد؟ اولا در عربستان سعودي مراكز مختلف قدرت وجود دارد. آيا كل نظام اين كشور به دنبال همكاري با اسرائيل است؟ جواب اين پرسش منفي است. آقاي بندربن سلطان، دبير شوراي امنيت ملي عربستان به دنبال اسرائيل است.برخي از گروهها و افراد در حاكميت عربستان به دنبال اين مسائل هستند. زماني كه تعامل صورت ميگيرد، افرادي كه از اين تضادها سوء استفاده ميكردند و طرحهاي اسرائيلي را در منطقه اجرا ميكردند تا حدودي بدون پوشش خواهند شد و مي توان آنها را چه از
طريق خود نظام سعودي و يا ابزار ديگر كنار زد. البته بايد گفت كه در شرايط تعامل خود به خود افراد تندرو منزوي شوند. البته سياستهاي جنگ و خونريزي در سطح منطقه خيلي طرفدار ندارد و فعاليتهايي كه اين افراد در سطح منطقه انجام ميدهند منفور است و اينها در وجود تضاد ميتوانند كارشان را انجام بدهند و با از بين بردن تضاد زمينه فعاليتها و استمرار اين افراد و گروهها از بين ميرود. بندربن سلطان كه به سياستهاي تندروانه و جنگطلبانه شناخته مي شود، به عنوان يكي از گزينههاي جانشيني پادشاه عربستان در محافل خبري مطرح شده است كه حمايت آمريكاييها و متعاقب آن
اسرائيليها را پشت سر دارد آيا اين مساله امكان دارد وساختار قدرت در عربستان اجازه چنين جايگزيني را مي دهد يا خير؟ من بعيد مي دانم. اولا طبق وصيت عبدالعزيز فرزندانش بايد جانشين شوند و همچنان سلمان و دو نفر ديگر از فرزندان وي در قيد حيات هستند. بحث دومي كه وجود دارد اينكه انتقال از نسل دوم و به نسل سوم به سادگي صورت نخواهد گرفت بلكه همراه با تنش و اختلاف خواهد بود و چنين مسالهاي ممكن است درگيريهايي را ميان جناحهاي قدرت ايجاد كند و به طور كل رژيم آل سعود را از اساس تضعيف كند. لذا اين انتقال يك انتقال ساده نخواهد بود. با توجه به دعوت پادشاه عربستان از رئيس
جمهور كشورمان و رويكرد تعاملي كه از سوي ايران در پيش گرفته شده است به نظر شما آينده روابط ايران و عربستان به چه سمتي خواهد رفت؟ اين دعوت از سوي رئيس جمهور قبول مي شود يا خير بحث ديگري است اما من تصور مي كنم عربستان سعودي با روي كار آمدن آقاي روحاني اميدوار است و اين اميدواري مبتني بر يك نوع برداشت سياسي است. ايران هم نسبت به عربستان يك نوع اميدواري دارد كه از طريق تعامل با عربستان شرايط منطقه از جمله شرايط سوريه، عراق و لبنان تغيير پيدا كند. زمينه اين تعامل تا حدي فراهم است.