روایتی از صادق آهنگران از دفاع مقدس
حاج صادق آهنگران گفت: امروز تهاجم فرهنگی از زمین و آسمان بر سر جوانان ما میبارد و جوانانی که پای این انقلاب و آرمانهای شهدا ایستادهاند، کمتر از مجاهدان دوران دفاع مقدس نیستند.
کد خبر :
291702
پایگاه اطلاعرسانی آستان قدس رضوی: محمدصادق آهنگری را با نام "آهنگران" از سال های دفاع مقدس میشناسیم. او متولد 1336 در اهواز است اما اصالتی دزفولی دارد؛ مداحی و نوحهخوانیهای او را آنان که با جنگ زیستهاند به خاطر دارند. صدای او که گاه پر از غم و اندوه غریبی است و گاهی پر از شور و هیجان ناشی از پیروزی، برای همه ما آشناست. اگر چه او در سالهای پس از جنگ اندکی کم کار شده است، اما هرگز خاطره آهنگهای حماسی او از خاطر مردم این سرزمین محو نخواهد شد. در این ایام که هنوز به عطر شهدا و هفته دفاع مقدس معطر است و به بهانه حضور او در حرم مطهر علیبنموسیالرضا(ع) گفتوگویی با او ترتیب داده ایم که خواندنش خالی از لطف نیست. ** از چه زمانی خواندن را آغاز کردید؟ من از کودکی به خواندن علاقهمند بودم، در خانواده ما به ویژه از طرف پدری و تا حدودی از طرف مادری همیشه صداهای خوب زیاد داشتیم. قاریان و مداحان فراوانی در بین خویشان خود داشته و دارم. اما در بین همه علاقهای که من از خود نشان میدادم زبان زد بود؛ خاطرم هست در کودکی گاهی مادرم از این همه تمرین من عصبانی میشد، و البته عصبانیت ایشان برای من عواقب بدی را نیز به
دنبال داشت، اما با این وجود عشق و علاقه مرا به سمت خواندن سوق میداد. از آنجایی که خانوادهای مذهبی داشتم، جهتگیری و مسیر خواندن من به سمت مساجد، هیئتها، مرثیه و نوحه خوانی رفت. لطف خدا و عنایت اهل بیت(ع) نیز شامل حال من شد و در سن بلوغ که معمولا صداها دو رگه میشود صدای من زیاد تغییر نکرد. ** آیا از محضر اساتید استفاده کردهاید؟ استادی به آن شکل نداشتم؛ به سبک نوحه خوانی دزفولیها علاقهمند بودم و هرچه امروز دارم مدیون آن سبک است. البته در این بین کسانی بودند که در محضرشان کسب فیض کردهام، همچون حاج یوسف طالب که سبکهای زیبایی داشت و حاج محمد حسین آلمبارک که پدر شهید هستند و من مدتی در محضرشان زمزمه کردهام. اما مهمترین کسی که در موفقیت من پس از خداوند و اهل بیت(ع) نقش داشت؛ مرحوم حاج حبیب الله معلمی، شاعر بسیاری از سرودهایی که من خواندم بود. او اثرات معنوی زیادی را بر روی من گذاشت، شعرهایی بسیار زیبا که با روحیه، حنجره و سبک من تطبیق داشت میسرود. این را نیز از لطف خداوند، ائمه معصومین(ع) و شهدا میدانم که در آن شرایط حساس جنگ ایشان را بر سر راه من قرار دادند. من با حاج آقا معلمی به خصوص در طول
هشت سال دفاع مقدس بسیار مانوس بودم، زیرا عملیاتها زیاد بود و به همین سبب شعرها و سبکهای زیادی برای جبهه لازم داشتیم. به یاد دارم در آن زمان تلویزیون که نوحههای من را پخش میکرد، دیگر نمیتوانستم مجدد آنها را بخوانم، چون بچههای جنوب به خصوص دزفولیها روحیهای دارند که نوحه تکراری را نمیپسندند و میگفتند «حاج صادق این را قبلا خواندهای، یک نوحه جدید بخوان» که همین موضوع عاملی برای رشد من شده بود، زیرا مجبور بودم هر روز سبکی جدید را ابداع کنم و الحمدلله خداوند نیز به من لطف کرد و توانستم در دوران دفاع مقدس سبکهای جدید زیادی را بسازم. ** معمولا هر چه مدت یکبار برای زیارت به مشهد سفر و به حرم امامرضا(ع) مشرف میشوید؟ همان گونه که بزرگان و علمای تشیع سفارش کردهاند، که اگر میتوانید برای زیارت حداقل هر چهل روز یکبار به حرم حضرت رضا(ع) مشرف شوید؛ من نیز مقیدم و سعی میکنم که حتما هر چهل روز یکبار برای زیارت به مشهد سفر کنم. البته گاهی اوقات توفیق حاصل میشود که بیش از یکبار در 40 روز به مشهد سفر کنم و گاهی مشغلهها و گرفتاریهای زندگی ممکن است ناچارم کند که کمی دیرتر از چهل روز به مشهد بیایم، اما
معمولا و عموما همان چهل روز یکبار، توفیق سفر به مشهد و تشرف به حرم سلطانم علیبنموسیالرضا(ع) را دارم. همیشه پایین پای حضرت مینشینم و زیارتهای امام رضا(ع)، عاشورا و امین الله را همان جا میخوانم، پس از خواندن زیارت از آنجا میروم و نمازهای خود را جای دیگر میخوانم. خدا رحمت کند حاج شیخ حسن مولوی را ایشان مردی فرهیخته و استاد آقا سید مصطفی خمینی بودند، یکسری سفارشاتی پیرامون زیارت امام رضا(ع) دارند؛ سعی میکنم سفارشات ایشان را در زیارت رعایت کنم. ** چند مورد از آن سفارشات که در زیارت به آنها توجه دارید را ذکر میکنید؟ مرحوم حاج شیخ حسن مولوی تاکید داشتند که هنگام تشرف به حرم امام رضا(ع) اگر امکان دارد کفشهای خود را در آورده و با پای برهنه وارد شوید. شاید این موضوع بر گرفته از آن آیه قرآن باشد که وقتی حضرت موسی(ع) وارد سرزمین طور میشود، خداوند به او خطاب میکند که کفشهای خود را بیرون بیاورد و با پای برهنه وارد شود. دیگر اینکه هنگام تشرف آرام راه بروید و گامهای کوتاه بردارید، سرپایین انداخته و با ذکر بر لب وارد شوید، هنگام قرائت زیارت نامه به ضریح منور مستقیم نگاه نکنید، سر پایین انداخته و گاه گاه به
ضریح منور نظر بیاندازید، به عبارتی حیا را در زیارت رعایت کنید. ایشان بسیار سفارش میکردند که در هنگام زیارت هر یک از ائمه معصومین(ع) زیارت نامه امام حسین(ع) را نیز حتما قرائت کنید، معتقد بودند زیارتی که در آن زیارت نامه امام حسین(ع) خوانده نشود زیارتی ناقص است. ایشان میگفت در زیارت برای دیگران دعا کنید نه برای خود، و در هنگام خروج از حرم مطهر دست خود را بلند کنید و سه مرتبه بگویید «یا رضا بده به نام خدا برای رضای خدا» و سپس خارج شوید؛ امام رضا(ع) خود بر ذهن ما تصرف دارند و نیاز ما را بهتر از خودمان میدانند، لذا حوائج ما را خود برآورده خواهند کرد. من شخصا تلاش میکنم این موارد را رعایت کنم. ** بارزترین ویژگی امام رضا(ع) را چه میدانید؟ به عقیده من ویژگی بارز ایشان رئوف اهل بیت(ع) بودن است. زیارت امام حسین(ع) بسیار با عظمت، با اهمیت و مورد سفارش است. اما در مفاتیح الجنان ذکر شده که اگر بین زیارت امام رضا(ع) و امام حسین(ع) اختیار داشتید که یک کدام را برگزینید، زیارت علیبنموسیالرضا(ع) را انتخاب کنید. من این موضوع را اطلاع نداشتم، اولین بار در دوران دفاع مقدس قبل از عملیات بدر همراه با فرماندهان عملیات
به حرم امام رضا(ع) مشرف شده بودیم که در آنجا آیت الله طبسی برای ما چند دقیقهای صحبت کرد و این روایت را نیز برایمان خواند. وجود مقدس ثامن الحجج علیبنموسیالرضا(ع) یک نعمت و برکتی بزرگ است که خداوند متعال به ما ایرانیها ارزانی داشته است. ** آیا خاطرهای از زیارت حرم امام رضا(ع)، در خاطر دارید؟ زیارت حرم امام رضا(ع) تمامش خاطره است. اما صحنهای از حرم در خاطر من نقش بسته که هیچگاه آن را فراموش نمیکنم. در دوران دفاع مقدس رسم بر این بود که قبل از انجام عملیات فرماندههان ابتدا به زیارت امام رضا(ع) میآمدند، سپس به دیدار امام خمینی(ره) میرفتند و بعد برای انجام عملیات رهسپار مناطق عملیاتی میشدند؛ من نیز همیشه به عنوان یک ذاکر اهل بیت(ع) همراه آنها بودم. به یاد دارم قبل از عملیات بدر به همراه فرماندههان برای زیارت به مشهد سفر و به حرم امام رضا(ع) مشرف شده بودیم. در آن سفر صحنهای دیدم که هیچگاه از یادم پاک نمیشود و آن، صحنهی گریه کردن شهید مهدی باکری کنار ضریح مطهر امام رضا(ع) بود. گوشه دنجی در کنار ضریح نشسته بود و به پهنای صورت اشک میریخت. در همان ایام برادرش نیز شهید و پیکرش بازنگشته بود. آنچنان
اشک میریخت و منقلب شده بود که من با خود گفتم «قطعا از امام رضا (ع) شهادت را طلب میکند» همانند کسی بود که از قافلهای جا مانده است و حسرت رفتن را میخورد؛ آن زیارت آخرین زیارت مهدی باکری شد، و در همان عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهید باکری بسیار انسان محجوب و کم صحبتی بود و در عین حال بین بچههای جبهه چهرهای بسیار محبوب بود. ** شما دوران دفاع مقدس را از نزدیک لمس کردهاید، امروز نیز در ارتباط مستقیم با جامعه و مردم ایران هستید، به نظر شما جوانان آن روز ایران با جوانان امروز ایران تفاوتی کردهاند؟ فضا و شرایط آن دوران را نمیتوان با فضا و شرایط امروز جامعه ایران قیاس کرد. در آن زمان از یک سو یک فضای انقلابی، معنوی و غیر قابل توصیف بر جامعه حاکم بود و از سوی دیگر تهاجم فرهنگی به این شکل و با این حجم وسایل و امکانات ارتباطی از قبیل ماهواره، اینترنت، موبایل و غیره وجود نداشت. امروز تهاجم فرهنگی از زمین و آسمان بر سر جوانان ما میبارد. امروز جوانانی که پای این انقلاب و آرمانهای شهدا ایستادهاند و در راهپیماییها، مساجد، یادوارههای شهدا و غیره حضور مییابند، کار بسیار بزرگی را انجام میدهند.
این جوانان کمتر از مجاهدان دوران دفاع مقدس نیستند. ** در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید؟ خدا را شاکرم و از امام رضا(ع) ممنون که این توفیق را به من عنایت کرد که بتوانم در حرمشان دعا و زیارت بخوانم. انشاالله معرفت ما را به حق خودشان بیشتر کنند و همان گونه که شهادت را برای بسیاری امضا کردن شهادت ما را هر زمان و هرطور که خودشان صلاح میداند، امضا کنند.