عيدی که فضيلتاش كمتر از فضيلت قدر نيست/ عيد فطر، روز آزادی است
اين آزادي را حفظ بكنيم. اگر إن شآءَ الله اين آزادي را حفظ كرديم، عيد ما مي شود « عيد فطر ». امّا اگر خداي ناكرده برگشتيم به همين حالت قبلي، همان جهنّمي است كه ما به همراه خودمان داريم. خيلي ها در سوخت و سوزند، ولي چون سرگرمند احساس نمي كنند!
کد خبر :
279035
آیت الله العظمی جوادی آملی: نماز عيد فطر در حقيقت دريافت جائزه 1 ماهه است. فضيلت عيد فطر، شب عيد فطر، روز عيد فطر كمتر از فضيلت قدر نيست. اينكه مي گويند: من در روز عيد به اين فكرم كه حاصل رنج 30 روزه را بدهم و ساغر بگيرم، همين است. روز عيد است و من مانده در اين تدبيرم كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم آن ساغري كه خداي سبحان به بندگان صالحش مي دهد، آن آزادي است. توضيح مطلب اين است كه وجود مبارك رسول گرامي (ص) در آخرين جمعه ماه شعبان يا روز ديگري از روزهاي پاياني ماه شعبان عظمت و جلال و شكوه ماه مبارك رمضان را ذكر كرده. فرمود: ماه مبارك رمضان فوائد فراواني دارد كه از
برجستهترين آنها آزادي شماست.انسان وقتي يك گناهي انجام مي دهد؛ چه حقّ خدا، چه حقّ مردم را ضايع كرده باشد، بدهكار است. اگر كسي ظلمي كرد به حكم خدا، يا به خلق خدا؛ بدهكار است. اين اصل اوّل. اصل دوّم آن است كه: بدهكار بايد دِينش را اداء كند؛ و چون مديون است و بدهكار است و دِين را اداء نكرده، بايد گرو بدهد. اصل سوّم آن است كه در مسائل مالي اگر كسي بدهكار بود، خانه را گرو ميدهد، زمين را گرو مي دهد و مانند آن. ولي اگر كسي گناه كرد، خود او را گرو مي گيرند!! اينكه مي بينيد بعضي ها مي گويند: من هر چه مي خواهم جلوي زبانم را بگيرم، نمي توانم؛ يا هر چه مي خواهم در منزل عصباني
نشوم، نمي شود؛ يا هر چه ميخواهم جلوي چشمم را نگاه دارم، نامحرم را نگاه نكنم نمی شود؛ اين بيچاره درست مي گويد، چون او را گرفتند! وقتي او را گرفتند، مي گويند هر چه ما گفتيم تو بايد انجام بدهي. اصل سوّم اين است كه: انسان بدهكار را گرو مي گيرند، نه مالش را! اينكه مي بينيد بعضي ها در منزل عصباني اند، مي گويند هر چه ما مي خواهيم جلوي زبانمان را بگيريم، نمي توانيم؛ راست مي گويند، امّا اين را گرو گرفتند! وقتي گرو گرفتند، مي گويند: هر چه ما گفتيم تو بايد بگوئي! اين اصل سوّم باعث بردگي ماست. اين تحليل را وجود مبارك حضرت در پايان ماه شعبان به همه ما هشدار داد. فرمود: مردم!
شما نه معصوميد و نه عادل؛ چون گناه داريد، يا حقُّ الله داريد، يا حقُّ النّاس داريد، بدهكاريد. وقتي بدهكار شديد، خود شما را شيطان گرو مي گيرد! اِنَّ اَنفُسَكُمْ مَرهُونَهٌ بِذُنُوبِكُم (1)؛ چون ذَنب و گناه داريد، خود شما را گرو گرفتند؛ آزاد نيستيد. بيایيد ماه مبارك رمضان خودتان را آزاد كنيد.اين راه هدايت رسول خدا (ص) در پايان ماه شعبان. سوخت و سوز انسان گنهكار در آتش اعمال خويش وقتي وارد اين ماه شديم، پشت سر هم مي بينيد در دعاي شب، در دعاي روز، در دعاي سحر می خواهد: اَنْ تَفُكَّ، اَنْ تَفُكَّ؛ خدايا! من را آزاد كن. اَنْ تَفُكَّ رَقَبَتِي(2)، من در آتش دارم مي سوزم.
خيلي از ماها خيال مي كنيم اين جهنّم جنگل دارد، جنگل جهنّم هيزمي دارد كه هيزم را از جنگل مي آورند آنجا! حالا اسرار جهنّم چيست كه إن شآءَ الله ما نبينيم و ندانيم، ولي آنچه را كه صريح قرآن است و روشن است و ما مي دانيم، فرمود: ما از جاي ديگر جهنّم هيزم نمي آوريم: وَ اَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (3)، خود انسان ظالم، گُر مي گيرد؛ ما از جنگل هيزم نمي آوريم! اين را مي فهميم. امّا اسرار ديگر، هزارها چيزي است كه درباره بهشت و جهنّم است كه عقل ما به آن نمي رسد، ما مي گوئيم: آمَنّا وَ صَدَّقنَا! چه مي دانيم چه خبر است آنجا! در پايان سوره مباركه فجر دارد كه
جهنّم را مي آورند! اين جهنّم كي است؟ وَ جِيءَ يُومَئِذٍ بِجَهَنَّم(4)، جهنّم را دارند مي آورند؛ اين جهنّم كي است؟ خود آدم مي شود جهنّم! آن جهنّم ديگر هم سر جايش محفوظ است. آن را ما نمي فهميم، ولي اين را مي فهميم! نوآوري هاي دين در تفهيم معارف غير دسترس بشري اين را دين به ما گفته؛ آن كه ما را آفريد، فرمود: ما يك حرف تازه داريم. فرمود: پيامبر آمده براي 4 كار؛ يَتلُو عَلِيكُمْ آياتِنا، یک؛ يُعَلِّمُكُمُ الكِتاب، دو؛ وَ الحِكمَه، سه؛ وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تُكونُوا تَعلَمُونَ (5). كار چهارم پيامبر اين است كه ما يك حرف تازه داريم، يعني يك حرفي داريم كه هيچ جا نيست!
نه تنها نمي دانيد، نمي توانيد ياد بگيريد. اگر دين نبود، كي مي توانست بفهمد كه خودِ ظالم گُر مي گيرد و مي شود هيزم جهنّم؟! هر وقت به ما گفتند جهنّم، خيال مي كنيم يك جایي هست و يك هيزمي هست و دود مي كنند و …؛ الآن اين كارخانه هاي ذوب آهن و امثال آهن كه وقتي بخواهند يك چيزي را دود كنند يا چيزي را آب كنند، چه كار مي كنند؟ 3 تا عنصر دارد، درباره جهنّم هم 3 تا عنصر دارد؛ هر 3 عنصر خود انسان است. الآن در كارخانه ذوب آهن و فلزات ديگر چه كار مي كنند؟ اوّل مواد سوخت و سوز را، يا بنزين يا گازوئيل يا زغال سنگ است جمع مي كنند؛ بعد وقتي اين زغال سنگ ها يا بنزينها را جمع كردند، يك
ماده انفجاري تي اِن تي به آن مي زنند، دو. وقتي گُر گرفت، آن مواد را مي گذارند، آب مي كنند؛ سه. كار كارخانه ها و جهنّم هاي دنيا اين است! در قرآن فرمود: هر 3 در جهنّم خودِ انسان است. هيزم مي خواهد: وَ اَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً؛ خود قاسط، يعني ظالم مي شود هيزم. هيزم ها را كه جمع كردند، يك ماده تي اِن تي انفجاري بايد باشد كه اينها را آتش بدهد! آن را مي گويند «وَقُود»؛ وَقُود يعني مَا تُوقَدُ بِهِ النّار. حالا يا آتش زنه است، يا آتش گيره. فرمود: آن رهبران كفر مثل استكبار و صهيونيست، اينها وَقُودُ النّارند؛ هُمْ وَقُودُ النّار. كَدَأبِ آلِ
فِرعُون(6)، فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارِه(7)؛ اين بت ها و سنگ هائي كه پرستيديد، اين بت پرست ها وَقُودُ النّار هستند.همانطوري كه در دنيا اين رهبران كفر آتش گيرهاند. توده مردم محروم هيزم اند، اينها وقتي كنار هم جمع شدند، شعله خاورميانه پيدا ميشود؛ يا به صورت ليبي در مي آيد يا به صورت هاي ديگر در ميآيد. فرمود: وقتي اين دو تا جمع شدند، فَاِذَا هُمْ يُسجَرُون (8)؛ اينها گداخته مي شوند. خيلي از چيزها هست که نمي فهميم؛ ولي اينها را كه مي فهميم! خود آدم مي شود هيزم، خود آدم مي شود آتش گيره، خود آدم سوخت و سوز دارد! باطن مسموم گناهان نزد
متخلّقان به اخلاق الهي پس قبل از آمدن ماه مبارك رمضان به ما گفتند: شما بسته ايد، خودتان را آزاد كنيد. جلوي زبانتان را بگيريد، جلوي چشمتان را بگيريد. خيلي ها مي دانند ربا خوردن پايانش ديوانگي است، امّا مي گويند: هر چه ما مي خواهیم نگیریم نمیتوانیم؛ حالا يا قرض الحسنه نده يا اگر مي دهي، قرض الحسنه را حفظ كن. اين ربا پايانش جنون است. خيلي از چيزهاست كه بشر نمي فهمد، خيال مي كند اين هوش اقتصادي است! فرمود: اَلَّذِينَ يَأكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشِّيطانُ مِنَالمَسّ (9)، اين مُخبّطانه بر مي خيزد. يك وقت است از فقيه
سؤال ميكني رشوه چيست، ميگويد: حرام است؛ از متخلّق به اخلاق الهي سؤال مي كني رشوه چيست، مي گويد: رشوه سمّ است! امير المؤمنين (ع) در خطبه اوّل آن طوري كه مرحوم مفيد خطبه اوّل وجود مبارك حضرت امير را در نماز عيد فطر نقل كرد، مفصّل است؛ خطبه دوّمي كه ايشان نقل كردند، مختصر است؛ هر دو خطبه را نقل كردند. در بخشي از نهجالبلاغه فرمود: اين رشوه سمّ است. يك وقت است فقيه ميگويد: رشوه حرام است، يك وقتي آن كسي كه متخلّق به اخلاق الهي است و درون اشياء را ميبيند مثل خود حضرت امير، فرمود: سمّ است، سمّ نخوريد! ضرورت حفظ دستاوردهاي ماه مبارك رمضان پس روز عيد فطر، روز آزادي
است. يعني در تمام اين مدّت شب و روز ما تلاش و كوشش كرديم كه چشممان، گوشمان و زبانمان را مواظب باشيم، غذايمان را مواظب باشيم؛ اين آزادي را حفظ بكنيم. اگر إن شآءَ الله اين آزادي را حفظ كرديم، عيد ما مي شود « عيد فطر ». امّا اگر خداي ناكرده برگشتيم به همين حالت قبلي، همان جهنّمي است كه ما به همراه خودمان داريم. خيلي ها در سوخت و سوزند، ولي چون سرگرمند احساس نمي كنند! مي بينيد در اثر جواني يا در اثر ثروت يا در اثر مقام انسان فِي سكرَتِهِمْ يَعمَهُون (10)، مستانه زندگي مي كند. اگر در جشن هائي كه انسان براي پسرش دارد، مي بيند كه صبح تا غروب به استقبال مهمان ها و پذيرائي مي
رود، غروب كه مهمان ها رفتند، اين مي بيند پايش مي سوزد؛ نگاه مي كند، مي بيند ميخي كه در كفشش بود، جوراب را پاره كرده، پا را پاره كرده، خون كفش را گرفته و او احساس نکرده است! اين خون تازه نيآمده، اين خون از همان زمان قبل بود. منتها شما چون مستانه پذيرائي مي كردي، مواظب آن درد نبودي! انسان همين كه چشم بست و مرد، تمام دردها شروع مي شود. اين ماه مبارك رمضان، اين عيد فطر براي همين است. اگر (معاذ الله) مرگ پوسيدن بود و بعد از مرگ خبري نبود؛ يك زندگي حيواني بود. امّا مرگ از پوست به در آمدن است، مائيم و ابديت ما! اگر آزاد مي شويم و از پوست به در مي آئيم، براي آنجا چه كرده ايم؟
« ماه رمضان » آغاز سال اهل سير و سلوك؛ و « عيد فطر »موسم جائزه گرفتن بنابراين عيد فطر، شب عيد فطر، روز عيد فطر؛ روزي است كه جائزه ها را مي دهند. ماه مبارك رمضان، ماه راه است، نه ماه جائزه! آن بزرگواري كه گفت: ماه شعبان مَدِه از دست قَدح كين خورشيد از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد ، براي همين است. ماه شعبان پايان سال است؛ آنهائي كه سال مالي دارند، اگر كشاورزند، يك سال دارند؛ اگر غير كشاورزند،سال مالي دارند! اوّل سالشان مشخص است؛ درآمدشان، هزينه شان مشخص است. امّا آنهائي كه در سير و سلوك كار ميكنند، سال مالي شان، سال اخلاقي شان، سال اعتقادي شان اوّل ماه مبارك
رمضان است. يعني از اوّل ماه مبارك رمضان امسال تا آخر ماه شعبان سال بعد، سال اخلاقي شان است.مسأله اقتصاد و تجارت و درس و بحث كه نيست، مسأله طهارت روح است. مسأله طهارت روح سال مي خواهد؛ اوّل سال اوّل ماه رمضان است. اينها چون سالشان اوّل ماه رمضان است، وقتي پايان سال رسيد، يعني ماه شعبان رسيد تمام تلاش و كوشش شان اين است كه استغفار كنند، جائزه بگيرند؛ مي گويند: اين ماه شعبان را درياب! اگر ماه شعبان را در نيافتي، ماه رمضان رسيد، خبري نيست! ماه مبارك رمضان فقط ماه راه است، شب عيد رمضان جائزه را مي دهند. اگر ماه مبارك رمضان آمد؛ ماه مبارك رمضان فقط ماه امتحان است و كار
است، جائزه ها را شب عيد فطر و روز عيد فطر مي دهند. بنابراين همه ما حساب بكنيم؛ در اين 9 تا قنوتي كه 5 تا در ركعت اوّل، 4 تا در ركعت دوّم بود، خدا را به عنوان اَهلُ الكِبرياءِ وَ العَظَمَه وَ اَهلَ الجُودِ وَ الجَبَرُوت(11) خوانديم؛ يعني تو كه اهل جُودي، تو كه اهل جبروتي، تمام نقص ها را جبران ميكني؛ نقص ما را جبران بكن، به ما ببخش. خدا جبّار است، يعني تمام نقص ها را او جبران مي كند. جَبيره را چرا جبيره مي گويند، براي اينكه جلوي زخم را مي بندد. در ادعيه ما هم هست كه يا جابِرَ العَظمِ الكَسير(12). اگر استخوان دست شكست طبيب آن رامعالجه نمي كند، مي بندد كه تكان نخورد؛ آن
كه لَحيم كاري مي كند، ديگري است! اين استخوان تكه تكه شده تصادفي ها را كي جبيره مي كند؟ كي جوشكاري مي كند؟ فرمود: خدائي كه اين استخوان هاي شكسته را جوشكاري مي كني، جبران مي كني، جَبيره مي كني؛ اين دل شكسته ما را هم جَبيره كن، و گرنه شكسته بند كه فقط مي بندد، چه كار دارد به كجا جوش زده، با چه جوش زده، كي جوش زده، كي دو تا استخوان را يكي كرده، ديگري است! لطف بي نظير خداي سبحان به بندگان در دعاي وداع ماه رمضان وجود مبارك حضرت سجاد (ع)عرض كرد: خدايا! تو يك كاري دادي كه احدي در عالم نمي كند؛ و آن اين است كه همه چيز را دادي، يك؛ مردم را هم به داد و ستد و خريد و فروش دعوت كردي،
دو؛ خودت شدي مشتري، سه؛ آگهي مزايده هم مي زني، چهار؛ اماآگهي مزايده را فروشنده مي زند، نه مشتري!! هر فروشنده اي، هر كسي كه كالائي را مي خواهد بفروشد، آگهي مزايده مي زند؛ ميگويد اين زمين را، اين خانه را، اين اتومبيل را هر كه بيشتر مي خرد، من به او مي فروشم. ولي مشتري آگهي مناقصه مي زند؛ مي گويد: شما كمتر دادي، من از شما مي خرم؛ ديگري كمتر داد، من از او مي خرم. هميشه آگهي مزايده از طرف فروشنده است، آگهي مناقصه از طرف خريدار است. اينها كه براي پيمانكاري آگهي مناقصه مي زنند به پيمانكارها مي گويند: هر كه كمتر مي گيرد، ما کار را به او مي دهيم! اين بيان نوراني اعجاز
آميز وجود مبارك امام سجاد در دعاي وداع ماه مبارك رمضان اين است كه: خدايا! تو كاري كردي، هيچ كس نمي كند. تو مشتري هستي، از ما هم مي خواهي بخري، ولي آگهي مزايده را تو زدي. به خدا عرض كرد كه شما اعلام كردي آقاياني كه مي خواهيد وقتتان را بفروشيد، مي خواهيد جانتان را بفروشيد، مقامتان را بفروشيد، حيثيتتان را بفروشيد؛ من از همه بيشتر مي خرم. به كي مي خواهي بفروشي؟ اين عمرت را، اين جواني را به كي مي خواهي بفروشي؟ به حرف ماهواره بفروشي، موي سرت را عوض كني، جواني را به كوي و برزن بگذراني، تلف كني و بعد پايانش بشود هيچ؛ اين جواني را به هر كه مي خواهي بفروشي، من بيشتر مي خرم.
به علماء مي گويد: شما اين 4 تا كلمه اي كه سواد پيدا كردي،ما این را به شما ياد داديم. اين را مي خواهي به القاب و به زيد و عمرو بفروشي، من بيشتر ميخرم! به تاجر يك جور مي گويد، به صاحب مقام يك جور مي گويد، به زن يك جور مي گويد، به مرد يك جور مي گويد، مي گويد: اين مايه اي كه داري، به هر كه مي خواهي بفروشي من بيشتر مي خرم. اين بيان نوراني امام سجاد است در دعاي وداع ماه مبارك رمضان: وَ اَنتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السُّوم (13)؛ « سُوم » يعني داد و ستد. اينكه مي گويند مداخله كردن در سُوم برادر مؤمن مكروه است، همين است. كسي كه دارد معامله مي كند؛ برخي ها تحريم كردند، ولي معروف بين
فقهاء (ره) كراهت است كه آدم وارد بشود در معامله مردم. عرض كرد: خدايا! تو وارد معامله شدي و در همه معامله ها هم آگهي مزايده مي زني، مي گوئي: من بيشتر مي خرم. به همه ما مي گويد: شما آنچه را كه داري، مي خواهي به كي بفروشي؟ مي خواهي به چه بفروشي؟ من 10 برابر مي خرم: مَنْ جآءَ بِالحَسَنَه فَلَهُ عَشرُ اَمثالِهَا (14). يك چنين مشتري اي كه بگويد: شما هر قيمتي كه مي خواهي بكني، من 10 برابر مي خرم. اين كدام مشتري است؟ ماه مبارك رمضان يك چنين ماهي است كه انسان را خرد مدار و عدل محور مي كند، روز عيد فطر يك چنين جایي است، شب عيد فطر يك چنين جایي است! همه ما موظّفيم از اينجا كه فارغ
شديم، يك چند دقيقه اي با خداي خود خلوت بكنيم. اين طهارت را، اين پاكي را حفظ بكنيم؛ آنوقت نه بيراهه مي رويم، نه راه كسي را مي بنديم؛ هميشه راحتيم، چون آزاديم و چه نعمتي بهتر از آزادي است؟! بنابراين ما بدانيم كه ماه مبارك رمضان ماه آزادي است؛ مالك چشميم، مالك گوشيم، مالك ماليم، مالك زبانيم، زن و بچه ما در منزل از ما راحتند، همسايه از ما راحت است، دوستان از ما راحتند؛ نه بدي مي گویيم، نه بدي مي خواهيم. اين خاصيت ماه مبارك رمضان است. بيانات معظم له در خطبه هاي نماز عيد سعيد فطر؛ دماوند؛ روستاي احمد آباد ـ 9/ 6/ 1390 (1) بحار الأنوار/ 93/ 357 ـ با اندكي اختلاف (2) مَن لا
يَحضُرُه الفَقيه/ 2/ 161 (3) جن/ 15 (4) فجر/ 23 (5) بقره/ 151 (6) آل عمران/ 10 و 11 (7) بقره/ 24 (8) مؤمن/ 72 ـ با اختلاف (9) بقره/ 275 (10) حجر/ آية 72 (11) مَن لا يَحضُرُه الفَقيه/ 1/ 513 ـ بابُ صَلاه العيدين (12) دعای جوشن کبیر (13) الصحيفه السّجاديه/ دعاي 45
(14) انعام/ 160