واکاوی گفتمان اعتدال از نگاه عماد افروغ
من در چند مورد احساس خطر می کنم. یکی اینکه نباید محافظه کاری با اعتدال خلط نشود. دوم اینکه فکر نکنیم اگر از گروه های مختلف استفاده کردیم، معتدل می شویم. اینکه ما فکر کنیم اعتدال با مفهوم اصلاحات و انقلاب سازگار هم نیست، غلط است. مورد بعدی این است که ما اعتدال را روی عده ای مارک کنیم و از این طریق افرادی معروف شوند، صحیح نیست.
توجه اعتدال به حقوق شهروندی
عماد افروغ با تعریف و واکاوی شعار اعتدال گفت: یکی از تعریف هایی که من از اعتدال می کنم این است که اگر ما معتقدیم انقلاب اسلامی شعار هم زمان آزادی، عدالت و اخلاق را دارد، یکی از معانی اعتدال این است که به همه این شعارها توجه کنیم. اگر ما قائل به حقوق شهروندی افراد هستیم، باید به همه حقوق شهروندان توجه شود. در دولت های گذشته واقعا توجه جامعی به حقوق افراد نشده است. یا برخی اقتصاد و توسعه در این عرصه را مطرح کردند، بقیه را قربانی کردند.یا برخی شعار آزادی دادند، اقشار خاصی قربانی این شعار شدند. ما باید دقت کنیم که هم آزادی می خواهیم، هم اخلاق و هم عدالت. ما باید اینها را جمع کنیم و جمع میمون و مبارکی از این قضیه به وجود آید. در واقع این شعار نباید به سیاست های شتابان قبلی تبدیل شود.
سخت بودن نقد روحانی
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است جریان اعتدال هم در آینده مثل جریان های اصولگرایی و اصلاح طلبی باشد، گفت: یک نکته ای در کشور ما وجود دارد، و من همیشه به آن اشاره کرده ام. اینکه وقتی مردم از فردی فرار می کنند، عقلانی فرار می کنند، اما وقتی به سمت کسی گرایش پیدا می کنند، این گرایش آنها احساسی است. الان نقد آقای روحانی و شعار او بسیار سخت استو اگر کسی بخواهد او را نقد کند، متهم می شود. به خاطر اینکه فضایی احساسی بر جامعه حاکم است. ولی من مشروط حرف می زنم. به رغم اینکه من به آقای روحانی کمک مفهومی می کنم، معتقدم اگر همان روال گذشته پیش بیاید، روزی مردم از این شعار هم بر می گردند. برای اینکه این مسایل یک ظرف ساختاری دارد. اینها مظروفی نیستند که در هر ظرفی قرار بگیرند. مثل ریختن شیر به ظرفی است که قبلا به سرکه آلوده بوده است. این شیوه جوابگو نیست. شعار اعتدال شعار خوبی است و هم به عنوان یک صفت اخلاقی مطلوب تلقی می شود و هم در دین اسلام هم تاکید زیادی در مورد آن شده است. امام علی (ع) در مورد پیامبر اکرم می فرماید: معتدال الخلق، معتدل الامر. یعنی ایشان خلق و امری معتدل داشتند. حالا اگر شعار اعتدال بخواهد در عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد هم رسوخ کند، باید ظرف خاص خود را داشته باشد. اگر قرار باشد که به این ظرف توجه نشود و در همان قالب برجای مانده از رژیم پهلوی ما بخواهیم، مظروف گرانسنگ خودمان را بریزیم، جواب نمی دهد و مظروف هم خراب خواهد شد. حداقل از فضیلت می اندازد.
اعتدال ظرف خاص خود را می خواهد
افروغ در ادامه اظهار داشت: اجرا کردن شعار اعتدال کار آسانی نیست. ممکن است بگوییم که حسب اتفاقاتی که در دولت گذشته افتاده و تندوری هایی که شده است، ما در واکنش به آن تندروی ها، افراط ها و تفریط ها شعار اعتدال را دادیم، اما باید دقت کنیم که این شعار یک ظرف می خواهد. علاوه بر اینکه فهم می خواهد که درک کنیم اعتدال در فرهنگ و سیاست و اقتصاد چیست؟ ظرف خودش را می طلبد. باید توجه کرد که انقلاب اسلامی یک مظروفی است که در ظرف متمرکز و با اتکا به اقتصاد نفتی، نتیجه نمی دهد. چون تفکر، تفکری ساختاری نیست، بعضی ها متاسفانه متوجه نمی شوند. یعنی نمی توان اعتدال را مبتنی بر رابطه مرکز- پیرامونی جاری کرد. اگر از این نکته غفلت کنیم، حتی ممکن است مظاهر رژیم سابق دوباره احیا شود.
خرد جمعی در بستر اعتدال
این استاد جامعه شناسی بیان کرد: من در چند مورد احساس خطر می کنم. یکی اینکه نباید محافظه کاری با اعتدال خلط نشود. دوم اینکه فکر نکنیم اگر از گروه های مختلف استفاده کردیم، معتدل می شویم. اینکه ما فکر کنیم اعتدال با مفهوم اصلاحات و انقلاب سازگار هم نیست، غلط است. مورد بعدی این است که ما اعتدال را روی عده ای مارک کنیم و از این طریق افرادی معروف شوند، صحیح نیست. ما باید اول روش و مشی اعتدال را تعریف کنیم. مشی اعتدال بدین گونه است که اگر در حوزه فردی، به تاسی از حکمای باستان معتقد باشیم که اگر عقل در تمامی قوای شخص حاکم باشد، اعتدال به وجود بیاید، حالا اگر بخواهیم این وضعیت را به جامعه تعمیم بدهیم، یعنی باید عقل جمعی حاکم باشد. یعنی ما از تمام ظرفیت های مدنی و عرصه رسمی استفاده کنیم و هر کس در هر عرصه ای حرفی برای گفتن دارد، به بیان عقاید خود بپردازد و در واقع اضربوا بعض الرای ببعض یتولد منه الصواب اتفاق بیافتد. پس در واقع خرد جمعی در همه عرصه ها ساری و جاری شود. خرد جمعی هم ظرف می خواهد و در ظرف متمرکز امکان پذیر نیست.
تمرکزگرایی آفت اعتدال
افروغ ادامه داد: بنابراین یکی از مطالب و مسایل مورد تاکید ما در بحث اعتدال این است که از خرد جمعی بهره برده شود. خرد جمعی یعنی اندیشه ها ذیل اهداف و ارزش های ما باهم برخورد داشته باشند، تا صوابی متولد شود. آن چیزی که عقل جمعی از تمامی جهات به آن می رسد، می تواند به اعتدال در آن عرصه به خصوص منجر شود. اما اگر به این مولفه ها و ظرف توجهی نکینم و اسم اعتدال بر روی آن بگذاریم، درست نیست. وی گفت: چرا باید در کشور ما همه چشم ها به مرکز دوخته شده باشد؟ هیچکس برای ما قهرمان و منجی نمی شود. اگر قرار است برای این وضعیت دنبال منجی باشیم، باید به خودمان رجوع کنیم و خودمان احساس وظیفه کنیم. اینها حرف هایی است که یک روشنفکر باید بزند. روشنفکران جامعه با کسی پیمان و عهد اخوت نبسته اند. یک روشنفکر در حالت احساس خطر هم باید حرف هایش را بزند. من هم الان احساس می کنم که باید بگوییم که شعار اعتدال راه گذشتگان را نرود و اتفاقی که برای دولت های قبلی افتاد، رخ ندهد. اتفاقا خوشحال هم می شویم که شعار اعتدال به شکل واقعی و در تمام عرصه ها عملی شود و ان شاءالله به قابلیت های جمهوری اسلامی افزوده شود.
اعتدال یعنی برون رفت از اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی
وی با اشاره به رابطه بین اعتدال و تحزب گفت: نکته ای در اینجا وجود دارد. نکته این است که یکی از مولفه های مرتبط با اعتدال، برون رفت از اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی یا تحقق آمایش سرزمین است. یعنی اگر با فرض بر اینکه اعتدال و استفاده از تمام ظرفیت های مدنی و غیرمدنی جامعه، با تمرکززدایی و برون رفت از اقتصاد نفتی ارتباطی دارد و باز بپذیریم که یکی از مولفه های اساسی تشکیل حزب هم، برون رفت از اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی است، خواه ناخواه این دو مورد یعنی اعتدال گرایی و تحزب گرایی با هم مرتبط می شوند. ولی اگر قرار باشد که در همین بافت و ساخت تمرکزگرایی و اتکا به اقتصاد نفتی ما بخواهیم، بحث تحزب و اعتدال را مطرح کنیم، به مقصد نمی رسیم. یعنی باز هم همان چرخه دولت رانتی و رابطه قدرت- ثروت تداوم پیدا می کند. در بستری از رابطه قدرت- ثروت حزب شکل نمی گیرد. حزب در جاهایی شکل می گیرد که دولت نیازمند به گروه های خارج از خودش باشد؛ نه بالعکس.
احزاب باید دولت ساز باشند، نه دولت ساخته
این استاد جامعه شناسی در ادامه افزود:ما نیاز به احزابی داریم که دولت ساز باشند، نه دولت ساخته! اما در بافت ساختاری کشور احزاب عمدتا دولت ساخته بودند. یعنی کسانی که به قدرت می رسند، تازه حزب تشکیل می دهند. اینها نقض غرض محسوب می شود و اصلا جوابگو نیست. بنابراین من معتقدم که عامل سومی باید باشد که اعتدال و تحزب را پیوند بدهد. آن عامل سوم همان تمرکززدایی در اداره کشور، تصمیم گیری، خدمات و نوآوری های کشور است. این امر هم میسر نمی شود مگر با برون رفت از اقتصاد نفتی. اینجاست که حزب خود را نشان می دهد.
نیاز به بازنگری عمیق
افروغ در ادامه با قیاس انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها گفت: باید قبول کنیم که انقلاب ما یک سر و گردن از انقلاب های سده بیستم بزرگتر است. کشور ما باید به سمت آمایش سرزمینی برود و طوری باشد که همه استان ها رشد کنند. یعنی باید هم توسعه شهری و هم توسعه روستایی داشته باشیم. من حتی معتقدم که ساختار سیاسی ما هم بعضا نیاز به تحول خواهد داشت. یعنی اداره کشور ما نیاز به یک بازنگری داد.
وی افزود: ببینید کشور ما در این 30 و چند سال گذشته، تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شده است؟ و چقدر از اهداف خود دور شده است؟ و دلایل این توفیق ها و عدم توفیق ها واکاوی شود و بعد ببینیم کجاها به باز تعریف مفاهیم و بازسازی ساختار نیاز داریم؟ من معتقدم در اصل انقلاب نباید هیچ تغییری انجام شود و اهداف انقلاب اهداف بسیار جامعی هستند و همیشه هم گفته ام که انقلاب اسلامی معیار ماست. اما آن سازوکارها و ظرف هایی که می خواهد تحقق بخش انقلاب اسلامی باشد، این واقعا مشکل دارد. ما اصلا دست به ظرف نزده ایم. ما صرفا فکر کردیم که اگر عوامل و افراد را برداریم، کار درست خواهد شد. این تفکر غلط است. ما باید هم افراد را تغییر می دادیم، هم ظرف را.
یاقوتیانی که تبدیل به طاغوتیان می شوند!
این استاد جامعه شناسی اظهار داشت: مثلا رابطه موجری و مستاجری با تغییر دو طرف موجر و مستاجر عوض نمی شود. رابطه جایگاه خود را دارد و عامل و متصدیان آن رابطه هم جایگاه دیگری دارند. مثلا به زبان ساده می گویم. اوایل انقلاب گفتند ما طاغوتی ها را برداریم و به جای آنها یاقوتی ها را بگذاریم. وقتی شما رابطه را دگرگون نمی کنید، مطمئن باشید، یاقوتی های شما هم طاغوتی می شوند و الان این مساله را به عینه می بینیم. مگر ما می توانیم چشم خود را نسبت به فسادهایی که در حال انجام است ببندیم؟ مگر این فسادها را چه کسانی انجام داده اند؟ اتفاقا آدم های خوبی هم بوده اند.
استفاده از رابطه ثروت و قدرت
افروغ با اشاره به رابطه قدرت - ثروت بیان کرد: همین الان هم با شعارهای دینی و اخلاقی در حال انجام فساد هستند و اصلا اسم رفتار خود را فساد هم نمی گذارند. اتفاقا اگر کسانی بدون لعاب دینی فساد انجام دهند بهتر است. حداقل این است که می توانیم یقه آنها را بگیریم. جالب اینکه برخی همه جور فساد انجام می دهند و از آن رابطه قدرت و ثروت استفاده می کنند و بعد منتی هم سر ما می گذارند که اگر ما نباشیم، دیگران جای ما خواهند آمد. در حالی که خود شما از آن امکانات دارید سوء استفاده می کنید. اتفاقا من ترجیح می دهم شما نباشید و دیگران باشند. ما نیازمند یک خانه تکانی ساختاری است.
نیاز خبرگان به متخصصان علوم انسانی
وی در ادامه با نگاه به وضعیت مجلس خبرگان بیان کرد: یک بحثی هم هست که من در رابطه با خبرگان کشور، مطرح کردم و روی این بحث هم مصر هستم. معتقدم باید به سمت و سویی برویم که در این حوزه هم تجدید نظری داشته باشیم. من یک سوال از حوزه می کنم. حوزه چه موقع می خواهد عطف به چارچوب فکری امام خمینی پاسخ فقهی بدهد؟ امام وقتی بحث انقلاب را در کتاب ولایت فقیه خود مطرح کردند، فرمودند ما قرار است پاسخ فقهی بدهیم. یعنی می خواهیم فقه اجتماعی، حکومتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسازیم.
پاسخگویی حوزه علمیه
افروغ با اشاره به وضعیت فقه و جایگاه حوزه علمیه در ایران گفت: وجه ممیزه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها و تحولات این بوده است که پاسخ فقهی بدهد. فقهی که متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی باشد. حالا ما اینگونه فقه را نمی بینیم! اگر واقعا نمی توانید پاسخ بدهید، ما بنشینیم یک فکر دیگری کنیم. من نمی گویم فقه پاسخگو نیست. می گویم این افراد نمی توانند! چاره اندیشی ما در صورت عدم پاسخ گویی این افراد این است که اسلام را در معنای جامع خود به عنوان یک ایدئولوژی تمام عیار و در سه وجه معارف، اخلاق و احکام آن به صورت کلی ببینیم. این سه مورد به عنوان محورهای اصلی قلمداد شوند و بعد با خرد جمعی و استفاده از تمام ظرفیت ها ما بیاییم تحقق بخش اخلاق و معارف و بعد احکام اسلامی باشیم. در این صورت خبرگان هم ترکیبی از معرفت شناس و اخلاق شناس و حکم شناس می شود.
نیاز مجلس خبرگان به موضوع شناس معارف شناس و اخلاق شناس
این استاد جامعه شناسی افزود: الان ما در مجلس خبرگان صرفا حکم شناس داریم. موضوع شناس، معارف شناس و اخلاق شناس نداریم. اگر قرار باشد ولایت دینی به تعبیر استاد مطهری ولایت ایدئولوژیک باشد، ترکیب خیلی چیزها به هم می خورد. در این وضعیت جامعه تکان می خورد و خیلی ها می توانند، بیایند و خیلی ها حرفی برای گفتن خواهند داشت. اینها تعریفی از فقه می دهند و بعد جوابگو هم نیستند و بعد وعده 30، 40 سال دیگر را می دهند. من نگران هستم که 30 سال دیگر چنین اتفاقی نیفتد و صورت مساله پاک شود! اگر اسلام را در جامعیت خودش ببینیم، آن وقت تخصص ها هم جامع تر می شود. حداقل باید ترکیب خبرگان عوض شود. خودشان برای خودشان یک ترکیبی درست کرده اند. من هم مشکلی ندارم اما واقعاآن فقهی که مورد نظر امام است، الزاما در حوزه های علمیه نهادینه نشده است.
صاحب نقش بودن مراجع در تعیین صلاحیت نمایندگان خبرگان
افروغ در پایان گفت: خبرگان حتی اگر بخواهد بافت فعلی را هم حفظ کند، ما نیاز به این داریم که اولا از متخصصینی در حوزه های مختلف علمی بهره ببریم و دوم اینکه مراجع هم در انتخاب این فقها نقش داشته باشند. من می گویم که صلاحیت عمومی نامزد خبرگان را شورای نگهبان تعیین بکند، اما صلاحیت های تخصصی و فقهی آنها را مراجع تایید کنند. در کنار این من می گویم که باید موضوع شناس هم در مجلس خبرگان باشد. من خبرگان را صرفا برای تعیین رهبری نمی بینم. بحث رهبری یک بخشی از خبرگان است.
گفت وگو از: محمود ابراهیمی سعید