اجازه دهیم نسل جدید خودشان انتخاب کنند/ انتخاب رشته تحمیلی و جَو زده چه پیامدی دارد؟!
این روزها فرصت مناسبی است که «فرصت دادن» را بیاموزیم. باید اجازه دهیم تا جوانانمان که در آستانه دانشگاه قرار گرفتهاند فارغ از هرگونه فشار و تنگنایی، خودشان آینده خویش و رشته مطبوعشان را انتخاب کنند نه آنکه ما به جای آنها فکر کنیم و انتخابهای خودمان را به آنها غالب نماییم؛ که در این صورت آنان را وارد ریسک بزرگی در زندگیشان کردهایم!
کد خبر :
277787
سرویس اجتماعی «فردا»: کنکور سراسری امسال نیز با تمام حاشیهها و التهابها و استرسهایش به نتایج ختم شد تا این بار نیز مارتن کنکور رتبهبندی دانشآموزان مشتاق دانشگاه را ارائه کند. نتایج کنکور سراسری که چند روزی است اعلام شده است، مثل همیشه رتبه ۱ و ۲ و ۳ و... تا رتبههای چند ده هزاری و چندصدهزاری دارد و مثل همیشه دانشآموزان پیشدانشگاهی گذرانده را در صفی برای انتخاب رشته قرار داده است. فارغ از اینکه این سیستم گزینش چقدر درست است و محدودیتهایش چیست و چه میتوان کرد و غیره، مطلب دیگری مد نظر است. این روزها فرصت پاسخ به این سؤال است که رشته مورد انتخاب
افراد چیست و به عبارتی وقتی رئیس سازمان سنجش میگوید امسال تمام شرکتکنندگان آزمون، مجاز شدهاند یعنی به همه آنها فرصت انتخاب داده شده است. حال این توده عظیم دانشآموز باید رشته و چه بسا آینده کاری و علمی خود را در گرو این مرحله بدانند. عوامل مختلفی در انتخاب رشته هر فرد برای ورود به دانشگاه سهیم است. علایق شخصی، آینده کاری، نظرات خانواده، استعداد و تواناییها، فرصتهای پیرامون و... عوامل مهمی هستند که در این انتخاب تأثیر میگذارند. مجموعه این عوامل دانشآموز را به دانشجویی در رشتهای خاص تبدیل میکند که میتواند بنیانهای آینده او را تحت تأثیر
قرار دهد. اما باید این سؤال را مطرح کرد که نقش این عوامل چقدر است و اولویت آنها چگونه خواهد بود؟ بدون شک فاکتور علاقه و توانایی مهمترین عامل برای یک انتخاب صحیح است. متأسفانه این عامل بسیار مهم و اساسی تحت تأثیر عوامل و جریانهای دیگری که در بحبوحه انتخاب رشته گریبان دانشآموزان را میچسبد، قرار میگیرد! این مطلب به ویژه در مورد رتبههای برتر بیشتر رخ عیان میکند. برای مثال، اغلب رتبههای برتر رشته ریاضی فیزیک به طور معمول به رشته مهندسی برق رهسپار میشوند یا بسیاری از برترینهای انسانی به حقوق تمایل نشان میدهند، حال آنکه شاید رشتهها و
دانشگاههای دیگری برای این افراد مطلوبیت واقعی داشته باشد. چرا باید فردی که رتبه برتری در ریاضیات یافته است اما علایق زیادی به رشته مدیریت یا مهندسی صنایع دارد را مجبور کرد تا به مهندسی برق یا مکانیک برود تا هم عمر خویش را ضایع کرده باشد و هم کرسی دانشگاهی را بدون هیچ عایدیای اشغال کند! این مثال برای همه گروههای دیگر نیز قالب تعمیم است. زمانی که یک رتبه برتر در رشته انسانی که میتواند با علایق و استعدادش به فلسفه یا علوم سیاسی گرایش یابد را مجبور میکنیم حقوق بخواند تا از روی جوزدگی اجتماعی به او نگاه یک دستگاه پول چاپکنی را داشته باشیم، وضعیت فکری و
بنیادهای اندیشهای ما نیز به این روز کشیده میشود.
ترس از آینده شغلی و فشارهای خانواده و اطرافیان از جمله نکات منفی در رابطه با انتخاب شغل است. تجربه ثابت کرده است کسانی که از روی علاقه واقعی و حقیقی و با توجه به استعداد و توانایی خویش رشتهای را برای تحصیل انتخاب میکنند، بدون شک خواهند توانست تا در آن به موفقیت برسند و شاخصههای مختلفی برای خویش مهیا کنند. نقطه مقابل این رویکرد، دانشآموزان نوجوانی هستند که تازه به مرز جوانی رسیدهاند و میخواهند انتخاب مهم زندگی خودشان را انجام دهند
اما عوامل محیطی که ذکر شد قدرت و اختیار انتخاب صحیح را از آنان سلب میکند؛ به همین دلیل این فرد به جای آنکه نقطه علاقه خویش را بپیماید، به علاقه دیگران تن میدهد و اینگونه روزگار خویش را به ابهام آلوده میکند! زمانی که فردی انتخاب صحیح رشته نکند و به رشتهای فارغ از علایق خویش گام نهد، آیندهای مبهم و بدون پیشبینی در انتظارش خواهد بود. چرا که او هر لحظه ممکن است از رشتهای ببرد و توان ادامهاش را نداشته باشد، چرا که از اساس به آن علاقه نداشته است؛ و یا اینکه با هر زحمت و مشقتی هست آن را به اتمام برساند و در نهایت شغل و حرفهای متضاد با علایق و
آموختههایش بیابد و این یعنی یک عمر خستگی در مسیر زندگی! این روزها فرصت مناسبی است که «فرصت دادن» را بیاموزیم. باید اجازه دهیم تا جوانانمان که در آستانه دانشگاه قرار گرفتهاند فارغ از هرگونه فشار و تنگنایی، خودشان آینده خویش و رشته مطبوعشان را انتخاب کنند نه آنکه ما به جای آنها فکر کنیم و انتخابهای خودمان را به آنها غالب نماییم. قدر این روزها را بدانیم.