آخرین وصیتهای امام علی(ع) چه بود؟
مهر: حضرت علی (ع) وصيت فرمود: "شما را به پرهيزکاری سفارش مي کنم و به اينکه کارهای خود را منظم کنيد و اينکه همواره در فکر اصلاح بين مسلمانان باشيد. يتيمان را فراموش نکنيد، حقوق همسايگان را مراعات کنيد. قرآن را برنامه عملی خود قرار دهيد. نماز را بسيار گرامی بداريد که ستون دين شماست." ولادت امام علی(ع) نخستين فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشماند.پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدالمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدالمناف مي باشد. خاندان هاشمی از لحاظ اخلاق و صفات عاليه انسانی در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب زبانزد خاص و عام بوده است. فتوت، مروت، شجاعت و بسياری از فضائل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است. همه اين فضيلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی(ع) موجود بوده است. فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به کعبه نزديک ساخت و چنين گفت: "خداوندا! به تو و پيامبران و کتابهايی که از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم. پروردگارا! به پاس احترام کسی که اين خانه را بنا کرد و به حق "کودکی که در رحم من است تولد اين کودک را بر من آسان فرما! لحظه ای نگذشت که ديوار جنوب شرقی کعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شکافته شد. فاطمه وارد کعبه شد و ديوار به هم پيوست. فاطمه تا سه روز در شريفترين مکان گيتی مهمان خدا بود. دختر اسد از همان شکاف ديوار که دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت: "پيامی از غيب شنيدم که نامش را "علی" بگذار." دوران کودکی حضرت علی(ع) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش به سر برد و از آنجا که خداوند مي خواست ايشان به کمالات بيشتری نائل آيد، پيامبراکرم(ص) وی را از بدو تولد تحت تربيت غيرمستقيم خود قرار داد تا آنکه، خشکسالی عجيبی در مکه واقع شد. ابوطالب عموی پيامبر، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگی روبرو شد. رسول اکرم(ص) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر يک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشی در کار ابوطالب باشد. عباس، جعفر را و پيامبر(ص)، علی(ع) را به خانه خود بردند. به اين طريق حضرت علی(ع) به طور کامل در کنار پيامبر(ص) قرار گرفت. علی(ع) آنچنان با پيامبر(ص) همراه بود، حتی هرگاه پيامبر از شهر خارج مي شد و به کوه و بيابان مي رفت او را نيز همراه خود مي برد. شکی نيست که سبقت در کارهای خير نوعی امتياز و فضيلت است و خداوند در آيات بسياری بندگانش را به انجام آنها و سبقت گرفتن بر يکديگر دعوت کرده است. از فضايل حضرت علی(ع) است که اولین فرد ايمان آورنده به پيامبر (ص) می باشد. ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد: بدان که در ميان اکابر و بزرگان و متکلمين گروه "معتزله" اختلافی نيست که علي بن ابيطالب نخستين فردی است که به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تأييد کرده است. نخستين ياور پيامبر(ص) پس از وحی خدا و برگزيده شدن حضرت محمد(ص) به پيامبری و سه سال دعوت مخفيانه، سرانجام پيک وحی فرا رسيد و فرمان دعوت همگانی داده شد. در اين ميان تنها حضرت علی(ع) مجری طرحهای پيامبر(ص) در دعوت الهياش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتی بود که وی برای آشناکردن خويشان با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد. در همين ضيافت پيامبر(ص) از حاضران سؤال کرد: چه کسی از شما مرا در اين راه کمک مي کند تا برادر و وصی و نماينده من در ميان شما باشد؟ فقط علی(ع) پاسخ داد: ای پيامبر خدا! من تو را در اين راه ياری ميکنم پيامبر(ص) بعد از سه بار تکرار سؤال و شنيدن همان جواب فرمود: ای خويشاوندان و بستگان من، بدانيد که علی(ع) برادر و وصی و خليفه پس از من در ميان شماست. از افتخارات ديگر حضرت علی(ع) اين است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر کشتن پیامبر(ص) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر(ص) را آماده ساخت. حضرت علی(ع) بعد از هجرت بعد از هجرت حضرت علی(ع) و پیامبر خدا(ص) به مدينه دو نمونه از فضايل علی(ع) را بيان مينمائيم: 1 ـ جانبازی و فداکاری در ميدان جهاد: حضور وی در 26 غزوه از 27 غزوه پيامبر (ص) و شرکت در سريه های مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است. 2 ـ ضبط و کتابت وحی کتابت وحی و تنظيم بسياری از اسناد تاريخی و سياسی و نوشتن نامه های تبليغی و دعوتی از کارهای حساس و پر ارج امام(ع) بود. ايشان آيات قرآن چه مکی و چه مدنی را ضبط مي کرد به همين علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار مي آورند. در اين دوران بود که پيامبر(ص) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی(ع) پيمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی(ع) فرمود: "تو برادر من دراين جهان و سرای ديگر هستی، به خدايی که مرا به حق برانگيخته است... تو را به برادری خود انتخاب مي کنم اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فراگيرد." وقتی امام علی(ع) به حضور رسول اکرم(ص) رسيد، عظمت محضر پيامبر(ص) مانع از آن شد که سخنی بگويد تا اينکه رسول اکرم(ص) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرت علی(ع) با تکيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود: "آيا صلاح مي دانيد که فاطمه را در عقد من درآوريد؟" پس از موافقت حضرت زهرا(س) ایشان به دامادی رسول اکرم(ص)نائل آمدند. غدير خم پيامبر(ص) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربرکتش در راه برگشت در محلی بنام غديرخم در نزديکی جحفه دستور توقف داد، زيرا پيک وحی فرمان داده بود که پيامبر(ص) بايد رسالتش را به اتمام برساند. پس از نماز ظهر پيامبر(ص) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود: "ای مردم! نزديک است که من دعوت حق را لبيک گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فکر ميکنيد؟ "مردم گفتند: "گواهی مي دهيم که تو آئين خدا را تبليغ ميکردی" پيامبر فرمود: "آيا شما گواهی نميدهيد که جز خدای يگانه، خدايی نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست؟ "مردم گفتند: "آری، گواهی ميدهيم. "سپس پيامبر(ص) دست حضرت علی(ع) را بالا گرفت و فرمود: "ای مردم! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کيست؟ "مردم گفتند:" خداوند و پيامبر او بهتر مي دانند." سپس پيامبر فرموند: "ای مردم! هر کس من مولا و رهبر او هستم علی هم مولا و رهبر اوست." و اين جمله را سه بار تکرار فرمودند. بعد مردم اين انتخاب را به حضرت علی(ع) تبريک گفتند و با وی بيعت نمودند. بعد از رحلت رسول اکرم(ص) پس از رحلت رسول اکرم(ص) به علت شرايط خاصی که وجود داشت حضرت علی(ع) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختيار کرد و در اجتماع به طور رسمی سخن نگفت. شمشير در نيام کرد و به وظايف فردی و سازندگی افراد ميپرداخت. فعاليتهای امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است: 1 - عبادت خدا 2 - تفسير قرآن و حل مسائل دينی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23 سال زندگی پيامبر(ص) مشابه نداشت 3- پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل 4 - بيان حکم بسياری از رويدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت 5 - حل مسائل هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سياسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو مي شد 6 - تربيت و پرورش گروهی که از ضمير پاک و روح آماده، برای سير و سلوک برخوردار هستند 7 - کار و کوشش برای تأمين زندگی بسياری از بينوايان و درماندگان تا آنجا که با دست خويش باغ احداث مي کرد و قنات استخراج مي نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف مينمود. خلافت بعد از به قتل رسیدن عثمان مردم به در خانه آن حضرت آمدند و به اصرار با آن حضرت بیعت کردند. در زمان خلافت حضرت علی(ع) جنگهای فراوانی رخ داد ازجمله صفين، جمل و نهروان که هر يک پيامدهای خاصی به دنبال داشت. شهادت بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج ازجمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی و برک بن عبدالله تميمی و عمر و بن بکر تميمی در يکی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزي ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود ياد کردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند که باعث اين خونريزی و برادرکشی حضرت علی (ع) و معاويه و عمروعاص است و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند، مسلمانان تکليف خود را خواهند دانست. سپس با هم پيمان بستند که هر يک از آنان متعهد کشتن يکی از سه نفر گردد. ابن ملجم متعهد قتل امام علی(ع) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند. آن شب حضرت علی(ع) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند، وقتی موضوع را با دخترش در ميان نهاد، ام کلثوم گفت: فردا جعده را به مسجد بفرستيد. حضرت علی(ع) فرمود: از قضای الهی نمي توان گريخت. آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که اين دو بيت را زمزمه مي کرد عازم مسجد شد. کمر خود را برای مرگ محکم ببند، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد و از مرگ، آنگاه که به سرای تو درآيد جزع و فرياد مکن. ابن ملجم، در حالی که حضرت علی(ع) در سجده بودند، ضربتی بر فرق مبارک وارد ساخت. خون از سرحضرت در محراب جاری شد و محاسن شريفش را رنگين کرد. در اين حال آن حضرت فرمود:" فزت ورب الکعبه: به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. سپس آيه 55 سوره طه را تلاوت فرمود: "شما را از خاک آفريديم و در آن بازتان مي گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان ميآوريم." حضرت علی (ع) در واپسين لحظات زندگی نيز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود: "شما را به پرهيزکاری سفارش مي کنم و به اينکه کارهای خود را منظم کنيد و اينکه همواره در فکر اصلاح بين مسلمانان باشيد. يتيمان را فراموش نکنيد، حقوق همسايگان را مراعات کنيد. قرآن را برنامه عملی خود قرار دهيد. نماز را بسيار گرامی بداريد که ستون دين شماست." حضرت علی (ع) در 21 رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاک سپرده شد و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد.