ضرورت پاکسازی جریان اصولگرا از نفاق متحجرانه/ اصولگرایان مراقب باشند
در شرایط فعلی، در صورتی که مرزبندی دقیقی با مبانی فکری و روش سیاسی این گروهک متحجر انجام نشود ، به قول ظریفی اصولگرایان تا 500 سال آینده هم در هیچ انتخاباتی با اقبال مردم مواجه نخواهند شد ! سناریوی محفلی ای که گروهک پایداری بر اساس آن طی طریق می کند هدف نهایی اش نابودی کل جریان اصولگرا و از عیار افتادن آن و یکه تازی بلامنازع این گروهک است. رد پای این سناریو را در سخنان اخیر روانبخش می توان به سادگی رصد کرد.
کد خبر :
275317
سرویس سیاسی«فردا»: تقریبا همه تحلیلگران سیاسی معتقد هستند که انتخابات ریاست جمهوری گذشته دو ویژگی اصلی داشته است؛ 1- نه بزرگ مردم به احمدی نژاد 2- ترس مردم از روی کار آمدن کاندیدای گروهک پایداری شاهد این مدعا رای مردم به «تغییر» است. تقریبا همه کاندیداهای ریاست جمهوری به جز سعید جلیلی منتقد وضع موجود بودند و محاسبه آراء آنان نشان می دهد بیش از 30 میلیون رای در مخالفت با وضع موجود و تفکری که سعید جلیلی را به عنوان کاندیدا معرفی کرده بود، به صندوق ها ریخته شده است. طرح دوقطبی غیر قابل باور و تصنعی »مقاومت - سازش» که مردم را به تحریم بیشتر نوید می داد نیز مزید بر علت شد تا جامعه واکنشی محکم نشان دهد و به حیات سیاسی این تفکر در عرصه عمومی پایان دهد. البته این واکنش محکم نصیب اصولگرایان هم شد و متاسفانه به علت عدم مرزیندی قاطع با این جریان و نامیده شدن این تفکر و کاندیدای آن به نام«اصولگرا» جریان سیاسی موصوف نیز متحمل شکست شد. این درحالی بود که عقلای اصولگرا بارها به جلیلی تاکید کرده بودند که از صحنه انتخابات کنار بکشد ، اما او و به طور مشخص اعضای ارشد پایداری تاکید کرده بودند که وی در مرحله اول پیروز است!
اما در عرصه رسمی این گروه به علت برخورداری از رانتهای سیاسی و نفوذ در برخی مراکز حکومتی می کوشد به حیات خود ادامه دهد و این امر زنگ خطری برای گفتمان انقلاب اسلامی و اصولگرایان است که جدا از آنکه بلا جهت نزد افکار عمومی به تحجر متهم شوند ، دوباره از تفرقه افکنی این گروه ضربه بخورند. شواهد غیر قابل انکاری وجود دارد که این گروه بر اساس یک سناریوی مشخص تاسیس شد و بر اساس این سناریو وظیفه داشته است به اصولگرایان حمله و هجمه کند تا راه برای بسط ید برخی در حاکمیت گشوده شود. محفل سیاسی این گروه هم همچنان در رویای سال 84 به سر می برد و گمان می کرد با لطایف الحیلی می توان افکار عمومی را با خود همراه ساخت، از این رو بود که غرق در توهم از پیروزی خود در مرحله اول سخن می گفتند و با عدم کناره گیری راه را برای پیروزی رقیب گشودند. حال پس از انکه وزن قلیل این تفکر در عرصه مدنی آشکار شده است اعضای این گروه با استفاده از رانت سیاسی قصد دارند دوباره به میدان بیاییند و با حرافی ها و جوسازی های بی مورد و بیهوده در برابر دولت روحانی آن هم در شرایطی که هنوز دولت وی تشکیل نشده است! بیش از گذشته اصولگرایان را نزد افکار عمومی
بدخواه و کینه جو جلوه دهند. برای فهم دقیق این امر به نوشته اخیر دقت روانبخش شاگرد آیت الله مصباح یزدی که ردپای او در هر آشوب و هتاکی و اهانت در قم بر علیه علما و اصولگرایان دیده می شود دقت کنید؛ مدعیان اصلاحات و طراحان اتاق فکر این جریان سعی می کنند خود را هزینه دولت روحانی نکنند بلکه در سایه حرکت کنند و حتی در مواردی نقش اپوزسیون را ایفا نمایند. زیرا چهار جریان سیاسی می توانند نقش آلترناتیو را در انتخابات دوازدهم ایفا کنند؛ اصول گرایان سنتی، جریان احمدینژاد، جریان مقاومت و پایداری انقلاب اسلامی و جبهه اصلاحات. در این تحلیل، اصول گرایان سنتی با نزدیک شدن به دولت اعتدال هزینه خواهند شد چنان که در سال 76 نیز هزینه دولت آقای هاشمی شدند و میدان را به رقیبی واگذار کردند که نسبت به دولت آقای هاشمی نقش اپوزسیون ایفا می کرد. آقای احمدی نژاد نیز در این چهار سال پیش رو در هجمه سنگین رسانه ای که توسط دولت اعتدال و اصول گرایان سنتی انجام می شود، لطمه خواهد دید... .از نظر این اتاق فکر رقابت اصلی میان جریان جبهه پایداری انقلاب اسلامی و همه ظرفیت گفتمان سوم تیری و مقاومت از یک طرف و جبهه اصلاحات از سوی دیگر است. جریان
اصلاحات امیدوار است که جبهه پایداری و گفتمان سوم تیر توسط جریانات مخالف و حتی خودی ها مضمحل می شوند و در نهایت، این جریان اصلاحات است که منحصرا می تواند نقش آلترناتیو برای دولت اعتدال را ایفا کند و عملا دولت اعتدال و اصلاحات که دو روی یک سکه اند، هشت ساله شوند و به اهداف از پیش تعیین شده ای که قبلا دست نیافته اند برسند.» ممکن ایت که این نوشته در نگاه اول اغراق آلود و غیر واقعی به نظر برسد. از جریانی که حداکثر 4 ملیون در جامعه ایرانی رای دارد و فقط با اختلاف 200 هزار رای از محسن رضایی که رای سنتی و قومی خود را داشته بالاتر ایستاده است، چنین لفاظی های قطعا پذیرفتنی نیست . در عین حال تاکید بر وجود جریان مدنی و اجتماعی به نام «مقاومت با قرائت پایداری» را هم چیزی جز توهم عیمق نمی توان نام نهاد. توهمی که با تحجر و نفاق مخلوط شده و آنقدر عمیق است که سیلی رای 4 میلیونی و اختلاف 200 هزار رای با محسن رضایی هم نمی تواند آن را از این شرایط بیرون کند،اما این گروهک به رانت سیاسی - منزلتی می کوشد به استمرار خود در عرصه رسمی ادامه دهد و این امر زنگ خطری بزرگ برای اصولگرایان است. در شرایط فعلی، در صورتی که مرزبندی دقیقی
با مبانی فکری و روش سیاسی این گروهک متحجر انجام نشود ، به قول ظریفی اصولگرایان تا 500 سال آینده هم در هیچ انتخاباتی با اقبال مردم مواجه نخواهند شد ! سناریوی محفلی ای که گروهک پایداری بر اساس این امر طی طریق می کند هدف نهایی اش نابودی کل جریان اصولگرا و از عیار افتادن آن و یکه تازی بلامنازع این گروهک است. رد پای این سناریو را در سخنان اخیر روانبخش می توان به سادگی رصد کرد. خطای تحلیلی در این باب این است که این سخنان را صرفا «وقاحت» «توهم» «پررویی» قلمداد کنیم. این موارد اگر چه به خودی خود صحیح است ، اما صرفا روبنایی از یک زیر بناست. این گروه طی هشت سال گذشته با بهره برداری وسیع از رانت های سیاسی ، اقتصادی، حاکمیتی و منزلتی طی طریق کرده است و ماموریت داشته است که بعد از از میدان به در کردن اصلاح طلبان ، کل جریان اصولگرا را متلاشی کرده تا خود یکه تاز میدان سیاست شود. بدیهی است که درباره این سناریو گفتنی ها بسیار است و به وقت مقتضی گوشه های از آن با مستندات منتشر خواهد شد ، اما جدای از این امر مهم است که اصولگرایان هشیار باشد و صرف حضور چند عضو این جریان در مجلس آنها را وادار به مسامحه در برابر این جریان
نکند.