حجاب چهره خلق، همان گناه خلق است/ در مادّيات به پايين‌تر از خود نگاه كن، نه به بالاتر!/ مناجات با نوای منصور ارضی: چون نامه خود بنگرم، خموشم/ ترتیل جزء هفتم قرآن

هر كسى كاسه اى از ابتلائات دارد كه مطابق وجود و استعداد او است و كاسه هاى اشخاص از بلايا پر شده است؛ ولى خدا همه را دوست دارد. آيا در برابر طوفانهاى حوادث، ما را در وسط دريا در كشتى رها كرده است، و يا همواره به فكر ما است؟! در توصيه هاى رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ به ابوذر ـ رحمه اللّه ـ آمده است: «خدا همه چيز را در همه وقت مى بيند و هيچ چيز از او پوشيده نيست.»

کد خبر : 274325
سرویس فرهنگی «فردا»: ماه پربرکت رمضان ایامی نورانی و روحانی است. این اوقات، فرصتی است برای تهذیب نفس، برای نزدیکی به پروردگار، برای واگذاشتن شیطان درون و برون و فرصتی است برای ارزشمند شدن انسان. این فرصت‌ها می‌تواند به یک فصل جدید در زندگی‌مان منجر شوند؛ به یک فصل معرفت و شناخت الهی. بیایید لحظه لحظه این ماه را قدر بدانیم و در سایه ولی امرمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میهمان سفره پر نعمت و برکت آن شویم. این چند سطر را نیز میهمان «فردا» باشید ...
.: دعای روز هفتم :.
اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ. خدايا مرا در اين ماه بر روزه و شب‏‌زند‌ه‌دارى‏‌اش يارى ده، و از لغزش‌ها و گناهانش دورم بدار، و ذكرت را همواره روزى‏‌ام كن، به توفيقت اى راهنماى گمراهان.
.: شرح دعای ابوحمزه در محضر علامه جوادی آملی :.
آنچه كه حجاب چهره خلق است، همان گناه خلق است
"وَ مَندُوحَهً عَمّا فِی أیدِی المُسْتَأثِرین." بعضی اهل ایثار نیستند. اهل اِستئْثارند. نه تنها دیگران را بر خود مقدّم نمی‌دارند، بلكه می‌كوشند خود را بر دیگران مقدّم بدارند. در دستگاه مستأثران جز تنگ نظری و تنگنائی چیز دیگر نیست. و امّا در دستگاه جُود و كَرم تو مَندوح است، سِعه است، گشایش است. یعنی اگر تنگنای تنگ نظران جا برای رفتن نیازمندان نمی‌گذارد، وسعت رحمت تو جا برای محتاجان تأمین می‌كند. "و هم أنَّ الرّاحِلَ إلِیكِ قَرِیبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحْتجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِّئَهُ دُونَكْ."این دو تا جمله از جمله‌های كلیدی است كه تا پایان این دعای نورانی چندین بار در محور این بحث‌های كلیدی مطالبی به عرضتان خواهد رسید كه اگر كسی خواست به طرف ذات أقدس إله سفر كند، به اصطلاح سفر مِنَ الخَلقِ إلَی الحَقّ را طی كند، گرچه وجود مبارك امیرالمؤمنین سلام الله علیه فرمود: آه "مِنْ قِلَّهِ الزَاد وَ طُولِ الطَّرِیق" (1)؛ راه طولانی است. اما همین خاندان عصمت و طهارت فرمودند: اگر كسی بار سنگین گناه روی دوش او نباشد، بخواهد به طرف خدا ارتحال كند، رحلتی به طرف خدا كند، راه دور نیست. "وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیك قَرِیبُ المَسافَه." مسافت بسیار نزدیك است . چون یك قدم فاصله است و آن این است كه: یك قدم بر خویشتن نِه و آن دِگر در كوی دوست. برای كسی كه سالك إلی الله است بیش از یك قدم فاصله نیست. یعنی باید روی خواسته‌های خود پا بگذارد، روی هوی پا بگذارد. وقتی روی هوی پا گذاشت، قدم دوّم را در دالان توحید می‌نهد. یك قدم بر خویشتن نِه و آن دِگر در كوی دوست! این "وَ أنَّ الرّاحِلَ إلیكِ قَرِیبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكْ" یك جمله‌ای است به منزله واسطهُ العِقد این دعای نورانی . و شبیه این جمله هم از وجود مبارك امام كاظم سلام الله علیه در وقتی كه او را برای زندان بغداد می‌بردند در ماه رجب ایراد كرده است كه در بیست و پنجم ، بیست و هفتم رجب، مخصوصاً دعای بیست و هفتم رجب كه وجود مبارك امام كاظم آن را قرائت كردند همین جمله نورانی هست. پس هیچ حجابی بین خلق و خالق نیست، مگر خودِ خلق. "ولا حِجابَ بِینَكَ وَ بِینَ خَلقِكَ غِیرِ خَلقِه." و خلق هم به عنوان این كه آیت الهی هستند، مخلوق خدا هستند، حاجب نیستند. چون آیت حقّ، حجاب حقّ نیست . آنچه كه حجاب چهره خلق است همان گناه خلق است . "وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكَ إلا أنْ تَحْجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِئَهُ دُونَكْ ." گناهان بَد است كه حاجب است و نمی‌گذارد. پس راه باز است. هیچ حجابی هم در كار نیست و این شخص داعی هم بدون حجاب آمده. یعنی اگر گناهی بود توبه كرده است. امری بود اِمتثال كرد، نهی‌ای بود اجتناب كرد، نعمتی بود شكرگزاری كرد. این موانع را برطرف كرد تا این عنصر سوّم را به دست آورد كه بعداً عرض می‌كند: "وَ قَدْ قَصَدْتُ إلِیكِ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهتُ إلیكِ بِحاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتِی وَ دُعائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غِیرِ اسْتِحقاقٍ لِاستِماعِكَ مِنّی وَ لَاسْتِیجابٍ لِعَفْوِكَ عَنّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إلی صِدْقِ وَعدِكَ وَ لَجَأی إلَی الإیمانِ بِتُوحِیدِكَ وَ یَقِینِی وَ بِمَعْرِفَتِكَ مِنّی أنْ لا رَبّی غِیرُكْ وَلا إلهَ إلا أنْتَ وَحدَكَ وَلا شَرِیكَ لَكْ ." گرچه من استحقاق ندارم، ولی به امید تو آمدم و تو را به عنوان عالی‌ترین مرجع و تنها مرجع نهائی می‌دانم. این هم شرط سالك. و آن عنصر چهارم هم این است كه تو مرا دعوت كردی. پروردگارا ! تو خودت فرمودی: وَاسئَلُوا اللهَ مِنْ فَضلِه (2). در قرآن كریم فرمود كه: سئوال كنید. بخوانید و بخواهید! و تو منزّه‌تر از آنی كه وعده بدهی و انجام ندهی ! دعوت بكنی و نپذیری ! راه بگشائی، در را باز بكنی و راه ندهی! این چنین نیست."اللّهُمَّ أنْتَ القآئِلُ وَ قُولُكَ حَقّ وَ وَعدُهُ صِدق ." خودت فرمودی: "وَاسْئَلُ اللهَ مِنْ فَضْلِه إنَّ اللهَ كَانَ غَفُوراً رَحِیمَاً. وَ لِیسَ مِنْ صِفاتِهِ یا سَیِّدِی أنْ تَأمُرَ بِالسُّئوال وَ تَمْنَعُ العَطِیّه وَ أنْتَ المَنّانُ بِالعَطایا عَلی اَهلِ مَمْلِكَتِكْ . وَالعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأفَتِكْ." خدایا! آنها كه از تو نخواستند، آنها را ردّ نكردی. ما كه از تو می‌خواهیم ! خدایا ! تو كه به ماها وعده دادی، ما هم كه از تو می‌خواهیم . یقیناً ما را رها نمی‌كنی. در طلیعه دعای افتتاح ماه مبارك رمضان هم هست كه: خدایا !"أذِنْتَ لِی فِی مَسْئَلَتِكَ فَاسْمَعْ یا سَمِیعُ مِدْحَتِی وَ أجِبْ یا رَحِیمُ دَعوَتِی ." خدایا! تو اجازه دادی ما تو را مَدح كنیم، سئوال كنیم. پس دعای ما، ثنای ما، مدح ما، مَحمِدت ما را گوش بدهی! اینجا هم به عنوان عنصر چهارم ذكر شد. پس راه باز است، مرجع نهائی واجد همه امور است. رونده هم واجد شرط است به امید الهی. چون شرط را خود مقصد نهائی در اختیارش گذاشته و این رونده را و سالك را دعوت كرده است. با چنین اطمینانی و با چنین خُلق و خوئی یقیناً دعا مستجاب خواهد بود. امیدواریم دعای همه شما صائمان الهی مستجاب باشد.
پی‌نوشت‌ها: 1- نهج البلاغه/ كلمات قصار / 77 2- سوره نساء / آیه 32
.: ضیافت معرفت با گفتاری از بهجت عارفان :.
در مادّيات به پايين تر از خود نگاه كن، نه به بالاتر.
اوايل امر بلشويكى و حكومت كمونيستى در شوروى سابق، آقايى در ضمن سخنرانى گفته بود: در امور مادى و دنيوى به بالادست خود نگاه نكنيد، بلكه به پايين دست خود نظر كنيد. همين يك كلمه برايش مايه ى دردسر شده بود. گويا اين سخن با مرام كمونيستى نمى ساخت. اين كلام كه در كلمات قصار حضرت امير ـ عليه السّلام ـ آمده، معجزه است و به كلّى نظام كمونيستى را مردود مى شمارد، كه مى فرمايد: «أُنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ دُونَكَ وَ لاتَنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ.» به پايين دست خود نگاه كن، نه به بالا دست خود.(1) درست است كه در بعضى مادّيات و ثروتها بالاتر از تو هستند، امّا آيا عمر او، صحّت او، توسعه ى او از لحاظ اولاد و... او هم از تو بيشتر است، يا اين كه تو در اين امور و امور ديگر از نعمتهاى ظاهرى و باطنى از او برترى؟! همه چيز را من حيث المَجموع بايد نگاه كرد، خداوند عليم و حكيم همه ى بلاها را با عدل و ترازوى مساوات تقسيم كرده است. «أَلْمَصائِبُ بِالسَّوِيَّةِ مَقْسُومَةٌ بَيْنَ الْبَرِيَّةِ.» گرفتارى ها و ابتلائات به صورت مساوى و يكسان ميان مردم تقسيم شده است.(2) هر كسى كاسه اى از ابتلائات دارد كه مطابق وجود و استعداد او است و كاسه هاى اشخاص از بلايا پر شده است؛ ولى خدا همه را دوست دارد. آيا در برابر طوفانهاى حوادث، ما را در وسط دريا در كشتى رها كرده است، و يا همواره به فكر ما است؟! در توصيه هاى رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ به ابوذر ـ رحمه اللّه ـ آمده است: «خدا همه چيز را در همه وقت مى بيند و هيچ چيز از او پوشيده نيست.» 1.ر.ك: بحارالانوار، ج 67، ص 173 و 318؛ ج 69، ص 42؛ ج 75، ص 198 و... 2.مستدرك الوسائل، ج 2، ص 481؛ بحارالانوار، ج 75، ص 53؛ ج 79، ص 134؛ تحف العقول، ص 214؛ الدعوات، ص 288؛ غررالحكم، ص 101.
.: تفسیر روز از بیکران وحی در محضر آیت‌الله مکارم شیرازی :.
پیمان الهی
آیه 68 و 69 از سوره مبارکه انعام: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ (*) وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ. تفسیر نمونه: از آنجا که بحث هاى این سوره بیشتر ناظر به وضع مشرکان و بت پرستان است در این دو آیه، به یکى دیگر از مسائل مربوط به آنها اشاره مى شود نخست به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: «هنگامى که مخالفان لجوج و بى منطق را مشاهده کنى که آیات خدا را استهزاء مى کنند، از آنها روى بگردان تا از این کار صرف نظر کرده به سخنان دیگر بپردازند» (وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیث غَیْرِهِ).(2) «خوض» همان طور که «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید، در اصل به معنى وارد شدن در آب و راه رفتن (و شنا کردن) در آن است، ولى بعداً به ورود در سایر امور نیز گفته شده است، اما این کلمه در قرآن مجید بیشتر به وارد شدن در مطالب باطل و بى اساس اطلاق گردیده. اختصاصى به او ندارد، و تمام مؤمنان را شامل مى شود. فلسفه این حکم نیز روشن است; زیرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شرکت مى کردند، آنها براى انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ایشان به سخنان باطل و نارواى خود ادامه مى دادند. اما هنگامى که با بى اعتنائى از کنار آنها بگذرند، طبعاً سکوت خواهند کرد و به مسائل دیگر خواهند پرداخت; زیرا تمام هدف آنها ناراحت ساختن پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مسلمین بود. سپس اضافه مى کند: این موضوع به اندازه اى اهمیت دارد که «اگر شیطان تو را به فراموشى افکند و با این گونه اشخاص سهواً همنشین شدى به مجرد این که: متوجه موضوع گشتى فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین» (وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ).(3) * * * در آیه بعد، یک مورد را استثناء کرده، مى فرماید: «اگر افراد با تقوا براى نهى از منکر در جلسات آنها شرکت کنند، و به امید پرهیزکارى و بازگشت آنها از گناه، آنان را متذکر سازند، مانعى ندارد و گناهان آنها را بر چنین اشخاصى نخواهند نوشت; زیرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظیفه بوده است» (وَ ما عَلَى الَّذینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْء وَ لکِنْ ذِکْرى لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ). براى این آیه تفسیر دیگرى نیز ذکر شده ولى آنچه گفتیم با ظاهر آیه و همچنین با شأن نزول آن سازگارتر است. ضمناً باید توجه داشت: تنها کسانى مى توانند از این استثناء استفاده کنند که طبق تعبیر آیه، داراى مقام تقوا و پرهیزگارى باشند و نه تنها تحت تأثیر آنها واقع نشوند، که بتوانند آنها را تحت تأثیر خود قرار دهند. در ذیل آیه 140 سوره «نساء» نیز مضمونى شبیه آیه فوق داشتیم و مطالب دیگرى در این زمینه بیان شد.(4) * * * نکته ها: 1 ـ مگر ممکن است شیطان بر پیامبر مسلّط گردد؟ در اینجا این سؤال پیش مى آید: مگر ممکن است شیطان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلط گردد و باعث فراموشى او شود، و به تعبیر دیگر آیا با وجود مقام عصمت و مصونیت از خطا ـ حتى در موضوعات ـ ممکن است پیامبر گرفتار اشتباه و فراموشى شود؟! در پاسخ این سؤال مى توان گفت: روى سخن در آیه گر چه به پیامبر است اما در حقیقت منظور پیروان او هستند که اگر گرفتار فراموشکارى شدند و در جلسات آمیخته به گناه کفار شرکت کردند به محض این که متوجه شوند باید از آنجا برخیزند و بیرون روند. نظیر این بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبیات زبان هاى مختلف دیده مى شود که انسان روى سخن را به کسى مى کند اما هدفش این است که دیگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب که مى گوید: إِیّاکَ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یا جارَهُ: «خطابم با تو است ولى همسایه اش تو بشنو»!(5) بعضى از مفسران مانند «طبرسى» در «مجمع البیان» و «ابوالفتوح» در تفسیر معروف خود، پاسخ دیگرى داده اند که حاصلش این است: سهو و فراموشى در احکام و در مقام رسالت از طرف خداوند در مورد انبیاء جایز نیست و اما در موضوعات، در صورتى که موجب گمراهى مردم نشود، مانعى ندارد.(6) ولى این پاسخ با آنچه در میان متکلّمین ما مشهور است که انبیاء و ائمه(علیهم السلام)علاوه بر احکام، در موضوعات عادى نیز معصوم و مصون از اشتباه هستند سازش ندارد. * * * 2 ـ تقیّه بعضى از دانشمندان اهل تسنن این آیه را دلیلى بر عدم جواز تقیه بر رهبران دینى گرفته اند; زیرا آیه صریحاً مى فرماید: در برابر دشمنان تقیه نکن و حتى اگر در مجلس آنها باشى از مجلس آنها برخیز. پاسخ این ایراد روشن است; زیرا شیعه هرگز نمى فرماید در همه جا باید تقیه کرد بلکه تقیه در پاره اى از موارد قطعاً حرام است، و وجوب آن منحصر به مواردى است که تقیه و ترک اظهار حق، منافعى داشته باشد که از اظهار آن بیشتر باشد، و یا موجب دفع ضرر و خطر کلّى گردد. * * * 1 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث ـ «بحار الانوار»، جلد 9، صفحه 89 ـ «مستدرک»، جلد 12، صفحات 312 و 313. 2 ـ «خوض» همان طور که «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید، در اصل به معنى وارد شدن در آب و راه رفتن (و شنا کردن) در آن است، ولى بعداً به ورود در سایر امور نیز گفته شده است، اما این کلمه در قرآن مجید بیشتر به وارد شدن در مطالب باطل و بى اساس اطلاق گردیده. 3 ـ شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که منظور از: لا تَقْعُدْ: «ننشین» این نیست که تنها نشستن با چنین اشخاصى ممنوع است، بلکه هدف شرکت در جمع آنها است، خواه به صورت جلوس باشد یا قیام و یا در حال راه رفتن. 4 ـ جلد چهارم تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 140 سوره «نساء». 5 ـ «کافى»، جلد 2، صفحه 631، دار الکتب الاسلامیة ـ «بحار الانوار»، جلد 7، صفحه 280 و جلد 9، صفحه 222 و... ـ تفسیر «عیاشى»، جلد 1، صفحه 10، چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق ـ تفسیر «على بن ابراهیم قمى»، جلد 1، صفحه 16، و جلد 2، صفحات 18، 147 و 171، مؤسسه دار الکتاب قم، 1404 هـ ق و بسیارى از کتب دیگر. 6 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.
.: نوای ضیافت :.
دانلود
.: ترتیل جزء هفتم قرآن مجید با صدای حامد شاکرنژاد :.
لینک دانلود از سایت شهید آوینی
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: