بانوی جوانی که در11مـاه حافظ قرآن شد
روح زندگي جور ديگر در نگاهش رنگ گرفته بود انگار چشمانش رو به افقي نو باز شده بود. نگاهش به دريچه زندگي تصويري جديد گرفته بود. تا اينكه تصميم گرفت قدم در راهي گذارد كه فصلهاي زيبايي را در دفتر زندگياش ثبت كند.
کد خبر :
274266
باشگاه خبرنگاران: شكوفايي و درست زيستن را در كلمه به كلمه آيات قرآن معني ميكرد. مفهوم عميقي از آيات الهي را در وجود پرورانده بود. هرچه بيشتر محو خلقت خداوند ميشد زودتر به مسيرهاي سبز و روشن آينده دست پيدا ميكرد. روح زندگي جور ديگر در نگاهش رنگ گرفته بود انگار چشمانش رو به افقي نو باز شده بود. نگاهش به دريچه زندگي تصويري جديد گرفته بود. تا اينكه تصميم گرفت قدم در راهي گذارد كه فصلهاي زيبايي را در دفتر زندگياش ثبت كند. نجمه ملكپورزاده متولد 1365 در شهر زرند كرمان است. او حافظ كل قرآن است و امسال در جشنواره حضرت علي اكبر(ع) در بخش قرآن و جوان مقام نخست را از آن خود كرد. آغار يك راه بزرگ در خانوادهاي مذهبي به دنيا آمد. وقتي زندگي در كنار خانواده را در ذهن مرور ميكند، ميگويد: هرچه دارم از پدر و مادرم است. مادرم زني مذهبي است و هميشه سروقت نماز ميخواند با اينكه خانوادهام پر جمعيت بود و امكانات زيادي در اختيار نداشتم اما مسير درستي را در پيش گرفتم. در خانواده سرگرم مسائل مادي نبودم و هميشه با كمترين امكانات ميساختم. هميشه براي ترقي و پيشرفت اين فراز از نهجالبلاغه را كه حضرت علي(ع) در نامه 31 به
فرزندش سفارش كرده بود «گاهي اوقات نداشتن امكانات مادي و مشكلات باعث ميشود تا انسان سريع تر به هدف و مقصود خود برسد» را ميخواندم. پدرم كارگر معدن زغال سنگ است و هيچوقت از او خواستهاي نداشتهام تنها ابزار كارم يك جلد قرآن با يك مداد نوكي بود حتي تفسير نمونه را از امام جمعه روستا به امانت ميگرفتم. ملكپورزاده حافظ كل قرآن از روزهايي ياد ميكند كه با آيات الهي انس گرفت. وي ادامه ميدهد: سال سوم راهنمايي بودم كه از طرف آموزش و پرورش در مدرسه مسابقه حفظ قرآن گذاشته بودند، جايزهاش سفر به مشهد مقدس بود. من به عشق امام رضا(ع) انگيزه گرفتم و تلاش كردم تا يك جزء قرآن را حفظ كنم. پدرم هميشه اجازه شركت در اردوهاي مدرسه را نميداد اما اين بار هيچ مخالفتي نكرد. ظرف يك هفته با علاقهاي كه به قرآن داشتم جزء30 را حفظ كردم و نمره 17 را به دست آوردم و توانستم به پابوسي آقا بروم. آن سفر زيارتي بهترين سفري بود كه همراه دوستانم بودم و از اينكه توانسته بودم نخستين قدم را براي حفظ كل قرآن بردارم خوشحال بودم. بعد از اينكه وارد دبيرستان شدم يك جزء ديگر هم حفظ كردم و دوباره زيارت امام رضا(ع) نصيبم شد. قدم در مسيري هدفمند
رشته تحصيليام در دبيرستان رياضي بود و ميدانستم كه شركت و پذيرفته شدن در كنكور در اين رشته بسيار سخت است و همه از من انتظار داشتند كه رتبهام تك رقمي شود. اما رشته رياضي را رها كردم و فقط به حفظ قرآن مشغول شدم. با اينكه به رياضي علاقهمند بودم اما حفظ قرآن را بيشتر دوست داشتم. هيچ استادي نداشتم و كلاس خاصي هم نميرفتم و هيچ كس باور نميكرد كه يك روز بتوانم حافظ كل قرآن شوم. اين حافظ كل قرآن ميگويد: هيچ محيط آمادهاي براي خواندن و حفظ قرآن نداشتم. در حيات خانه مان راه ميرفتم و آيات را حفظ ميكردم، فقط به پيشرفت و هدفم فكر ميكردم هر چه بيشتر پيش ميرفتم عشق و علاقهام بيشتر ميشد تا اينكه در سال 83، 11 ماه طول كشيد تا كل قرآن را حفظ كنم. تحصيلاتم را در اين زمينه ادامه دادم و در حال حاضر دانشجوي كارشناسي ارشد علوم قرآني و معلم هستم. همچنين در سال 90 از سوي سازمان تبليغات اسلامي مدرك بينالمللي حفظ كل قرآن گرفتم. خوشحالم از اينكه ميتوانم روزانه چند جزء قرآن بخوانم و تقريباً هر روز حداقل سه جزء مي خوانم. تلاوت قرآن هر روز برايم تازگي دارد. حتي اگر هر روز يك ختم كامل قرآن بخوانم برايم لذت بخش است چون
شعف خاصي دارد. آموختن درس زندگي ملك زادهپور از درسهايي كه از قرآن آموخته است، ميگويد: درس صبر بهترين درسي بود كه از تلاوت و حفظ قرآن آموختم. هميشه در طول زندگي تلاش كردهام ايمان و تقوايم را نگه دارم و برايم خيلي مهم است كه در كنار عبادت خداوند به پدر و مادرم نيكي كنم تمام عزت و شعف مقام انسان به اين است كه والدين را از خود راضي نگه دارد. اغلب وقتها ترجمه و تفسير قرآن را ميخواندم چون جذابيت خاصي برايم داشت. آيات قرآن مانند يك دستورالعمل راه زندگي را نشانم داد و پناه به قرآن باعث شد هدفم را گم نكرده و هيچ وقت اهدافم را فراموش نكنم. توانستهام جايگاه خودم رادر اين دنيا پيدا كنم و بدانم كه به كجا آمدهام و به كجا ميروم. در اين بين چيزي كه براي انسان ميماند عمل صالح اوست. خوشحالم از اينكه توانستهام تا به امروز مشوق بسياري از جوانان باشم. برخي از جوانان انگار در اين دنيا گم شدهاند و به دنبال يك هدف خاصي در زندگي نيستند. سعي كردهام با راهنمايي و حرف زدن آنها را به مسيري روشن هدايت كنم. اين دختر، جوان برتر قرآن را هديه الهي ميداند و بزرگترين سرمايهاش اين است كه توانسته است افرادي را در اين راه
ديني تربيت كند و خود را عضو كوچكي از اين جامعه ميداند كه توانسته قدمي بردارد. وي ادامه ميدهد: از خواندن قرآن هيچگاه خسته نميشوم حتي شبها هنگام خواب هم قرآن ميخوانم و ياد خدا را زير لب زمزمه ميكنم. هر چه بيشتر تفسير ميخوانم به حفظ و ماندگاري آيات در ذهنم بيشترکمک ميكند. حفظ آيات قرآن بهترين و باارزش ترين سرمايهاي بود كه خداوند شامل حالم كرد. از خدا هميشه خواستهام كه تواني به من دهد كه تمام وقتهاي تلف شدهام را قرآن بخوانم تا بتوانم از اين نعمت الهي بيشتر بهره مند شوم. اگر صدبار هم به دنيا بيايم باز در زندگي تصميم ميگيرم كه حفظ قرآن را در اولويت كارهايم قرار دهم. دلتنگيها هر زمان دلم ميگيرد و تنها هستم قرآن ميخوانم و هر روز به اين اميد از خواب بر ميخيزم و زندگيام را شروع ميكنم كه بتوانم قرآن بخوانم. سوره مريم، يوسف و كهف را دوست دارم هر زمان سوره كهف آيه 9 را ميخوانم ناخودآگاه گريهام ميگيرد اين آيات نشانه افرادي است كه از دست پادشاه مغرور فرار كردهاند و به يك غار پناه بردهاند و توانستهاند در آن غار به عبادت خداوند بپردازند. وي ادامه ميدهد: هميشه براي حل مشكلاتم خداوند را به آيه
آيه قرآنش قسم ميدهم و تنها يك چيز از او ميخواهم و آن عاقبت به خيري است تا به امروز كه به من لطف و عنايت داشته امیدوارم تا آخر هم ختم به خير شود. آرزو دارم فرد مفيدي براي جامعهام باشم و در زمينه فعاليتهاي قرآني هميشه موفق عمل كنم و قدرت كافي براي درك و فهم قرآن داشته باشم.