برندهمسابقه تملقگویی احمدینژاد کیست؟
«کوروش زمانه»، «معجزه هزاره سوم»، «یوسف دوران» و حالا «یاری که با امام زمان(عج) رجعت میکند»... اینها کلیدواژگان ادبیاتی هستند که تا 8سال قبل به فضای سیاسی کشور راه نداشت. اما دولت نهم و دهم همیشه در کلام نوآوری داشته است. از ادبیات اختصاصی رئیسجمهور گرفته تا کلمات متملقانهای که دور و بریهای احمدینژاد به او نسبت میدهند.
یک سال از ریاست جمهوری احمدینژاد نگذشته بود که رحیمی، که در آن زمان رياست ديوان محاسبات را به عهده داشت، در اجلاس سالانه مدیران دیوان محاسبات گفت: «در سوریه یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری دیگر بیاید، آن احمدینژاد بود. این ابراز احساسات برای ما افتخار بزرگی است و به برکت وجود شما، ما را مورد نوازش و احترام قرار میدادند.» چند ماه بعد از این تعریف مبالغه آمیز، رحیمی به معاونت اولی رئیسجمهور رسید.
این مدح البته واکنش 70 نماینده مجلس و درخواست برای عزل رحیمی را در پی داشت و غلامحسین الهام هم در واکنش به آن گفت که «باید به دهن متملق و چاپلوس خاک پاشید.» اما بعدها خود الهام به جمع این متملقها پیوست و همسرش، فاطمه رجبی با انتشار کتاب «احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» زودتر از بقیه دست به کار آفرینش یک اثر مکتوب در مدح احمدینژاد شد. خود الهام هم در مراسم بزرگداشت سوم تیر، احمدینژاد را هوشمندترین و وفادارترین پیرو امام زمان معرفی کرد و گفت: «انشاءالله احمدینژاد در رجعتی دیگر همراه با حضرت مهدی(عج) اهداف حکومت مطلوب را پیگیری خواهد کرد.» جملهای که البته این بار کسی در واکنش به آن از خاک پاشیدن به صورت متملق صحبتی نکرد اما اعتراض نمایندگان مجلس را در پی داشت.
یوسف گمگشته ملت
الهام چندی قبل احمدینژاد را به یوسف پیامبر تشبیه کرده و گفته بود: «تشابهات قابل قیاس نیست اما ببینید پیامبر احتیاط میکند آنچه در رابطه با امیر المؤمنین باید بگوید نمیگوید؛ چرا چون ظرفیتش نیست... اگر پدر باشی چه به حق، چه به ناحق یک بچه را بیشتر دوست داری، اگر دوستی خود را بروز دهی، چه میشود؟ حسادت بقیه برانگیخته میشود و قصه یوسف به وجود میآید؛ موجب تحریک میشود و این فرصت را میگیرد؛ لذا یوسف چند سال میرود زندان چون محبت را بروز داد. زمانی هم عزیز مصر میشود که یعقوب دیگر چشم نداشت... آقا اگر حمایت از احمدینژاد نمیکرد مشکلات دیگری بود قبول؛ این طرف هم حمایت کرد دیگران آنقدر حساس شده بودند که همه کار میکردند تا احمدینژاد از چشم رهبری بیفتد.»
دو هفته قبل از او هم رحیمی، احمدینژاد را یوسفی دانسته بود که خداوند او را از دل چاه بیرون کشیده و به ملت هدیه داده است.
هاله نور، سوغات نیویورک
نعت و منقبت احمدی نژاد با «هاله نور»ش اوج گرفت. هاله نوری که رهاورد سفر به نیویورک و سخنرانیاش در اجلاس سازمان ملل بود و بعد از انتشار فیلم معروف دیدار او با آیتالله جوادی آملی، بهانه تازهای به مدیحهسرایان احمدینژاد داد. احمدینژاد در فیلمی که از این دیدار منتشر شد، به آیت الله جوادی آملی گفته بود: «روز آخر که داشتیم میرفتیم تهران یه نفر از همین جمع اومد به من گفت: وقتی تو شروع کردی بسم الله٬ اللهم را گفتی من دیدم یک نوری اینجوری تو را احاطه کرد...» این اظهارات هیچوقت در مجامع رسمی مطرح نشد اما اطرافیان رئیس جمهور را به صرافت پیشی گرفتن از یکدیگر در تملقگویی او انداخت.
از کوروش کبیر تا محمود کبیر
در شهریورماه 89 احمدینژاد لقب کوروش زمان را از رئیس سازمان میراث فرهنگی گرفت. حمید بقایی در روزهایی که «مکتب ایرانی» کلیدواژه جریان انحرافی شده بود گفت: «آقای احمدینژاد با مواضعی که در مقابل آمریکا در سازمان ملل گرفته، به نوعی کوروش زمان است.» این کوروش یک سال بعد جایش را به «محمود کبیر» داد و استاندار گیلان در حضور احمدینژاد گفت: «قبلاً در دنیا ایران را به کوروش کبیر میشناختند ولی الان به محمود کبیر میشناسند.»
تملقگویی استاندار گیلان بعد از آن بود که استاندار کرمان احمدینژاد را منجی مردم زلزلهزده ریگان معرفی کرد. دیماه 89 وقتی کرمان لرزید و در میان آوارهای شهر ریگان یک دیوار کاهگلی سالم به جا مانده بود، اسماعیل نجار گفت: «در بازرسیهای ما یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدینژاد بر آن نصب شده بود. خود مردم با اعتقاد راسخ و محکم خود اذعان داشتند که رییس جمهور محبوب و دلسوز ما خدمات فراوانی برای مردم به ویژه روستاییان انجام داده و میدهد و اعتقاد آنها بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.»
در حالی که استاندار کرمان احمدینژاد را منجی زلزلهزدهها معرفی میکند، محمدشریف ملکزاده معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی او را واسطه انتقال فیض میداند. او در فروردینماه همین امسال، گفته بود: «درست است که بنده را آقای احمدینژاد به عنوان معاون رییسجمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی حکم داده ولی بنده این حکم خودم را از حضرت ولیعصر(عج) و عنایات خاصه حضرت علیبنموسیالرضا دارم.»
تبرک کردن با شیشه ماشین احمدینژاد
بعد از سفری که احمدینژاد برای شرکت در اجلاس سران شانگهای به چین داشت، یکی از عجیبترین ادعاها از زبان مشاور او در امور روحانیت شنیده شد. حجتالاسلام سقای بیریا با روایت تبرک گرفتن خارجیها از احمدینژاد، دین خود را در مدح رئیسجمهور ادا کرد و گفت: «در سفر شانگهای، خانمهای هندو آمدند و با دست مالیدن بر شیشه اتومبیل رئیسجمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.»
فرزاد جمشیدی مجری هم بعد از آن که در چند برنامه تلویزیونی سحرگاهی در مدح احمدینژاد سخنرانی کرد، نامهای به او نوشت و در آن احمدینژاد را فاتح دلها نامید و از او خواست تا به شیوۀ پیغمبر محبوب خدا دشمنانش را که در جریان انتخابات 88 به او توهین کرده بودند ببخشد. او نوشت: «شما که کعبه دلها را فتح کردهايد بياييد با «نژاد احمدی» خود عطر انقلاب گل محمدی را هم به مشام برسانيد. » فرزاد جمشیدی در برنامه دیگری هم گفت: «بخشی از اظهارات رئیسجمهور کشورمان در سفر به نیویورک که در خبرگزاری فرانس24 منتشر شده، حدود 2 میلیارد و 200 میلیون کامنت درج شده است.»
آنهایی که خواب دیدند
بنای مدح احمدینژاد اما قبل از ریاست جمهوری او هم برپا بود. آنجا که آیتالله مصباح یزدی در یکی از جلسات خود، از مستمعی نقل کردند که «قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیاء پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند.» این سخنان که شرح آن در کتاب گفتمان مصباح، تالیف رضا صنعتی آمده است، در ادامه به روایتهای دیگری از محبوبیت احمدینژاد رسید. آیتالله مصباح یزدی مدتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری احمدینژاد را «مشحون به کرامات و معجزات« دانست که «آثارش در علاقۀ بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبۀ کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) تحقق خواهد یافت.»
مدتی بعد، وقتی احمدینژاد نامه نگاریهای معروفش را به سران کشورهای دنیا آغاز کرد، آیتالله جنتی در خطبههای نماز جمعه نامه احمدینژاد به بوش را از الهامات خداوند دانست و توصیه کرد «این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند... اینگونه حرف زدن، الهام خداوند است.»
آیتالله جنتی یک سال بعد در خطبه دیگری به نقل از یکی از دوستان خود گفت: «سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من میخواهم به آقای احمدینژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدینژاد رأی بده.»