شبی که سیدحسن نصرالله تا صبح گریست
خبر قتل سیدی که با فرزندانش سر بریده شد به سرعت در رسانههای دنیا منتشر شد؛ وقتی این خبر به سیدحسن نصرالله رسید آن شب تا صبح گریست.
وبلاگ خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان نوشت: بعد از پیروزی ارتش سوریه در باز پسگیری شهر استراتژیک القصیر و استمداد از حزب الله لبنان در نقشه هجوم و عملیات و پاکسازی، نیروهای تکفیری بسیار از دست حزب الله و شیعه عصبانی شدند؛ با صدور فتواهای مختلف خون شیعه را حلال اعلام کرده و گفتند حتی در خارج از سوریه باید شیعیانی را که حامی حزب الله هستند کشت. برای جبران آبروی از دست رفته و کسب روحیه، برنامه حمله به روستاهای شیعه نشین را آماده و اجرا کردند؛ در منطقه دیرالزور که از همان اول در دست تروریستها بود به روستای حطله حمله کردند. اخبار حمله به روستا را با کمال وقاحت و وحشیگری و افتخار منتشر و به قتل 60 شیعه اعتراف کردند؛ خصوصاً قتل سیدی که با فرزندانش سر بریده شد؛ خبر کشتار از منابع تروریستها بود و به سرعت در دنیا منتشر شد؛ وقتی این خبر به سید حسن نصرالله رسید آن شب تا صبح گریست؛ اما چند روزی است اطلاعات موثقی توسط حزب الله منتشر شده که داستان کشتار را زیر سوال میبرد. این روستا در اصل سنی نشین است اما بسیاری از آنها مدتهاست که شیعه شدهاند؛ با هجوم تروریستها، مردم سنی روستا که از وحشیگری زامبیهای خارجی خبر داشتند از شیعیان دفاع کردند و نگذاشتند تروریستها وارد منازل شوند. درگیری اندکی رخ داد و تعداد واقعی کشتهها را 6 نفر اعلام کردهاند؛ درحالیکه منابع حزب الله تعداد آن را کمتر هم میدانند؛ کل داستان، عملیات شیعه کشیای بوده که میخواستند اجرا کنند و موفق نشدند اما نتیجهای را که انتظار داشتند منتشر کردند! سید حسن عزیز چقدر خون دل میخورد این روزها؛ دعا کنیم برای دل مهربانش؛ به راستی که مردان حق، همگی شیران روز و زاهدان شباند و با دشمنان سرسخت و مقتدر و با دوستان مهرباناند.