ولایتی توصیه آیت الله مهدوی را نپذیرفت/ دلیل اختلاف جامعه روحانیت و جامعه مدرسین را از پورمحمدی بپرسید!
آیت الله برای اینکه نظر خاتمه دهنده را ارائه بدهند، چند بار تماس گرفته بودند و به ناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند. من حتی خودم هم صحبت کردم اما آقایان قطع کردند و بعد به پیغامها و تماسهای ما هم جواب ندادند. اما اینکه چه چیزی باعث شد ایشان امتناع کنند باید خودشان پاسخ بدهند. حالا اطرافیان یا مشاوران تأثیر داشتند، من اطلاعی ندارم.
حجت الاسلام مصطفی میرلوحی مسئول دفتر رئیس خبرگان رهبری، در مصاحبه اختصاصی با تسنیم، نکات مهمی را راجع به جریان اصولگرایی، ائتلاف پیشرفت، نقش وحدت آفرین آیت الله مهدوی کنی، ورود آقای سعید جلیلی، عدم کناره گیری آقای ولایتی و اختلاف جامعه مدرسین با جامعه روحانیت مبارز در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری مطرح کردند. مهمترین محورهای این مصاحبه و متن کامل آن را در ذیل میخوانید.
شاید خیلیها آیتالله مهدویکنی را حول محور وحدتبخشی در چند انتخابات اخیر میشناسند، به عنوان اولین سوال آیا ایشان پیش از این در حوزه وحدتآفرینی داخلی و بینالمللی سابقه و فعالیتی داشتند؟
-کسانی که عمری را در انقلاب گذراندهاند و با مشی آیتالله مهدویکنی آشنا هستند، میدانند که ایشان یک خصوصیت اخلاقی و خیرخواهانه دارند و تا آنجا که ممکن است همیشه بدنبال جمع کردن جریانها و اطراف صحنه هستند. البته ایشان این کار را با گذشت شخصی و اخلاقی انجام میدهند، نه اینکه با دشمن بر سر یک سفره بنشینند و از مواضع اصولی بگذرند. "جذب حداکثری و دفع حداقلی"؛ این سبک و سیره ایشان بوده و هست؛ چه قبل از انقلاب در زندان و چه بعد از آن زمانی که در انقلاب عضو گروههای سیاسی واجتماعی بودند. گاهی بعضی افراد جذب حداکثری را با کوتاه آمدن از اصول محقق میکنند، گاهی هم افراد با "گذشتهای اخلاقی تواضع آفرین" مایه میگذارند، طوری که به تعداد دوستان اضافه کنند و از جمعیت دشمنان بکاهند. مثلا در برخوردهایشان با دولت موقت، بنیصدر و... اینطور رفتار کردند و البته به طور قاطع پشت سر امام (ره) هم میایستادند همیشه هم نظراتشان ناظر به وصل نیروهای انقلاب بوده نه فصل آنها.
نحوه ورود و روند حضور آیت الله مهدوی در انتخابات یازدهم ریاست چمهوری به چه شکل بود؟
- آیتالله مهدوی کنی در انتخاباتهای گذشته جایگاه خاصی داشتند و در این انتخابات هم تلاش داشتند بدون اینکه ظهور و بروز شخصی داشته باشند، برای جمع کردن نیروهای خط امام و رهبری اقداماتی صورت بگیرد. ایشان از حدود 6 ماه پیش تلاشهایی صورت دادند که جبهه اصولگرا یک کاندیدای واحد داشته باشد و با این رویکرد که "نه می شود نمره بیست پیدا کرد و نه کسی که هیچ نقصی نداشته باشد"، تلاش بر این شد که حول محور چهار اصل کلی "اسلام"، "انقلاب"، "امام" و "مقام معظم رهبری" جریان اصولگرایی به یک کاندیدای مقبول برسد.
چرا در این دوره وحدت برای جریان اصولگرایی مهم به نظر میرسید؟
این دغدغه از این جهت حس شد که اتفاقاتی که در دولت دهم افتاد، به جایگاه اصولگرایی لطمه زد. مشکلات اقتصادی و سایر مسایل ولو بر اثر انحراف از آرمانهای اصولگرایی رخ داده بود اما بالاخره به پای جریان اصولگرایی نوشته میشد و نیاز و ضرورت به وحدت در این مقطع احساس میشد.
ائتلاف پیشرفت یا همان 1+2 چگونه پا به عرصه وجود گذاشت و از ابتدا چه سیری را طی کرد؟
- در میان جمعهایی که در مورد وحدت اصولگرایی بحث کردند، سه نفر از محترمین این جریان، آقایان ولایتی، قالیباف و حداد بودند که پیش از عید با آیتالله مهدویکنی دیدار کردند و اعلام کردند، ما قصد داریم یک کاری کنیم که بر اساس همدلی و نشست و جلسه، فضا را برای انتخابات مهیا کنیم و متعهد شدند که با روشنگری در مسایل سیاسی و انتخاباتی وارد فضای انتخابات بشوند و بعد از مدتی به نظرسنجیها نگاه کنند و هرکس پیشتر بود، آن دو نفر دیگر کنار بروند و برادروار به او کمک کنند که او پیش برود و در خدمت او باشند. حتی در یکی از جلسات آیتالله مهدویکنی از یکی از آقایان پرسیدند اگر مثلا آن یکی رأیش بیشتر شود و مصلحت شد که او به عنوان کاندیدا معرفی شود، شما وزیر او میشوی؟ و در آن جلسه تأکید و تصریح شد که؛"بله". بر این اساس این حرکت به عنوان یک دلسوزی برای آنچه صلاح امت و ملت و نظر مقام معظم رهبری در آن هست و این مشی که خوبیها جمع بشود و نقاط نقص حذف بشود، شکل گرفت. البته منحصر به این جریان نبود و گروههای دیگری که اتفاقا به دنبال خیر و صلاحند، به دنبال پیچیدن نسخهای در جهت منویات خودشان بودند. اصناف و نیروهای جوان و حزباللهیها و انواع و اقسام دستهجات این موضوع را دنبال میکردند.
آقای حداد و ولایتی در همان روزهای پیش از ثبت نام تصریح میکردند که مکانیزم معرفی کاندیدای واحد ائتلاف فقط نظرسنجی نیست، به این معنا که علاوه بر نظرسنجی عمومی، استماع نظر خواص هم ملاک هست یعنی اینکه مثلا مسئولان حاکمیتی بیشتر دوست دارند با چه کسی کار بکنند و مسئله دیگری که عنوان کردند، نظر و انتخاب جامعتین بود. آیا شما که در جریان نشستها بودید، این مسائل را شنیدهاید؟
- مسلما عامل اقبال عمومی در رأس بوده است. مثلا اگر شما یک شخصیت علمی و جهانی را هم بیاورید، اما فاقد اقبال عمومی باشد، کاری از پیش نمیرود. بنده ارادتی که به فضل، علم و کمالات آقای حداد دارم، نسبت به هیچکدام از آقایان کاندیداها نداشته و ندارم، ولی ایشان درست یا نادرست اگر 3 یا 4 درصد رأی داشته باشد آیا جریان اصولگرایی باید پشت ایشان برود؟ خب گروههایی هستند که میگویند ما نظرمان این است و جز این نیست اما یک جریان که مجموعه شرایط را میسنجد و دنبال مصالح بینالمللی و مطالبات مقام معظم رهبری هست، باید گزینهای معرفی کند که مردم بیشترین رأی را به او بدهند.
ملاک تان را در خصوص اقبال عمومی بیشتر تبیین کنید.
- نمیشود در خلأ تصمیم گرفت. ممکن است در شرایطی یک چهره خاص صلاحیتش بیشتر باشد اما شخصی هم باشد که مردم خدماتش را دیدهاند و او را میشناسند و به او اقبال دارند. در اینجا ترجیحا نخبگان و خواص باید تا جایی که مسیر خلاف نیست، جلوی رأی عام نایستند. البته آنجا که مسیر خلاف اصول و شرع است تا پای شهادت هم میرویم اما در غیر این موارد همانطور که از امام (ره) یاد گرفتیم باید عمل کنیم. هیچ وقت امام (ره) جلوی آرای عمومی نمیایستادند. خلاصه آقایانی که در آن جریان بودند بیشتر میدانند ملاک چه چیزی بود. نظر آیتالله مهدوی این بوده که دور یک محور جمع بشوند، اما حوادثی پیش آمد که دوستان، ساز خودشان را زدند و نغمههای دیگری نواختند که اتفاقی که فکر میشد به آن سمت حرکت میکنیم، نیفتاد. البته میگوییم الحمد لله علی کل حال. عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم. البته حجت الاسلام روحانی هم در جلسهای که با آیتالله مهدوی کنی از چند ماه پیش آمده بودند تاکید بر تعهدات الهی و اسلامی داشتند و امیدواریم خدای متعال این مسیر دیگری را که مقدر کرده است، همانی باشد که توفیقات نظام اسلامی و سعادت مردم عزیزمان در آن است.
حالا اگر افرادی احساس میکنند در برنامههای همراهی و وحدت کم لطفی کردند، بنشینند جبران کنند؛ با هم حرف بزنند و جلسه بگذارند، مطابق با قانون کار کنند و برای چهارسال آینده یا هشت سال آینده رییسجمهوری که احساس میکنند از نظر آنها اصلح است را با ساز و کار قانونی روی کار بیاورند.
در مورد زمان اعلام نفر واحد از ائتلاف سه نفره با حضرت آیتالله مهدوی کنی صحبتی شده بود که مثلا پیش از ثبت نام باشد یا بعد از آن؟
- پس از بررسیهای اولیه قرار بود که نفر واحد انتخاب بشود اما گفتند بعد از ثبت نام این فرد انتخاب شود. پاسخ داده شد که تعدد کاندیداها توجه اقشار را معطوف به چند نفر میکند و کار سخت میشود؛ اعلام کردند که خیر. بعد گفتند تبلیغات شروع بشود، تبلیغات کردند و گفتیم اینطور متفرق میشوید و بعد گفتند که مناظرات انجام بشود و عملا آن چیزی که باید اتفاق میافتاد، حاصل نشد. بعد هم ما به شوخی گفتیم یک دفعه بیست و چهارم خردادماه کاندیدا معرفی کنید! گفتیم اینکه دوستان بخواهند تا آخرین لحظه با هم رقابت کنند، چه ائتلافی است؟ خلاصه اینکه به توصیهها و سفارشها هم توجه نکردند.
آیتالله به عنوان کسی که پیش او میآمدند صرفا شنوا بودند یا اینکه نکات صریحی میفرمودند و جمعبندی میکردند؟
- مشی ایشان اینطور است که افراد نظراتشان را اعلام میکنند، مطالبشان را میگویند و حاج آقا اعمال قدرت نمیکنند ولی مهمترین نکته ایشان این بود که میگفتند به عهدی که میان خودتان بستید وفادار باشید؛ البته گاهی که برای فیصله دادن لازم است، نکتهای بگویند، این کار را میکردند اما این بار دوستان این را هم مورد توجه قرار ندادند. خیلیها گفتند چرا ایشان فصلالخطاب نشدند! پاسخ این است؛ ایشان تلاش کردند که امر وحدت محقق بشود و هیاهو هم نکردند، اما متأسفانه بعضی آقایان به توصیهها عمل نکردند.
نکته ای از آیتالله مهدوی در مورد آقای جلیلی منتشر شد که "ایشان جوان خوبی است اما اینکه به درد ریاست جمهوری میخورد یا نه، بحث دیگری است" و پس از این مطلب، ایشان لزوم داشتن شرح صدر را برای رییسجمهور مطرح کردند. برخی رسانهها مطلب فوق را تکذیب کردند. نظر شما چیست؟
-قضیه از این قرار بوده که طبق روال همیشه، بعد از درس اخلاق، دانشجویان میآیند و دور استاد جمع میشوند و گاهی خصوصی سوال میپرسند. متأسفانه یکی از دانشجویان بیتقوایی کرده و بدون اجازه صدای ایشان را ضبط کرده بوده و مطلب اینطور منتشر شد. ولی ما نمیتوانیم دروغ بگوییم و تأیید و تکذیب کنیم. ایشان اصلا اجازه نمیدهند که کسی در آرای ایشان نفوذ داشته باشد.
پس نگاه ایشان به آن کاندیدا با همان الفاظ بود که منتشر شده بود؟
- ظاهرا اینطور است. بالأخره ایشان اگر چیزی میگویند نظرشان است. البته از آنطرف هم طرفدارانشان میگفتند ایشان، کاندیدای دانشگاه امام صادق (ع) و بیت است ولی هیچگاه، حتی افراد درجه دو و سهشان این مطالب را تکذیب نکردند چنان که آگاهی عمومی ایجاد شود. بالاخره این هم از تلخ و شیرینهای این انتخابات بود.
در مورد آقای جلیلی اگر آیتالله از حضور ایشان زودتر در عرصه انتخابات مطلع میشدند، میتوانستند استقبال هم از ایشان هم داشته باشند؟ همینطور است؟
- نظر شخصیام را عرض می کنم؛ آیتالله مهدویکنی در اصولگرایی شیخوخیت دارند و این مسئله از نظر سوابقی است که در طول دوران مبارزات و بعد از انقلاب داشتهاند. ما شاهدیم به خاطر همین وزانت و سابقه حتی حجت الاسلام روحانی که در جریان اصولگرایی تعریف نمیشدند و حتی آقای عارف که به عنوان نماینده اصلاحطلبان کاندیدا شده بودند، از چند ماه پیش آمدند و استشاره و احترام کردند. اما بعضی دوستان حتی شده برای حفظ ظاهر هم این کار را نکردند و یک دفعه تصمیم گرفتند و وارد صحنه انتخابات شدند. به هر حال ما که اعتراض نکردیم که چرا کاندیدا شدید ولی آنها هم نباید اعتراض کنند، چرا حمایت نکردید!
در رابطه با آغاز به کار ائتلاف 1+2 ، آیا آقای ولایتی مبدع بودند یا برخی اصولگرایان تحول خواه تصمیم بر شکل گیری ائتلاف گرفتند؟
- ببینید اینها مثل تاریخ انقلاب میماند. شما تاریخ انقلاب را هم که میخوانید برای تظاهرات 15 خرداد و تظاهرات قم یکی میگوید از طرف کوچه عشقعلی شروع شد دیگری میگوید که از کوچه پنجعلی بود یکی میگوید از مدرسه فیضیه شروع شد و بعضی میگویند کار حجتیهایها بود و کسی هم دروغ نمیگوید، ممکن است فکرهایی در ذهن افرادی بوده که از سر دلسوزی پیشنهاداتی دادند و ما چون دوستان را صادق میدانیم، هیچکدام را تکذیب نمیکنیم.
آیا این مطلب که از طرف دفتر آیتالله مهدوی در روزهای پایانی تماس میگرفتند و آقای ولایتی امتناع میکردند، درست است؟
- بله! همینطور است.
خودشان امتناع می کردند یا رابط به آقای ولایتی انتقال نمیداده است که ایشان امتناع از صحبت داشتند و اینکه آیا به شکل تلفنی بوده است یا نامه؟
- آیت الله برای اینکه نظر خاتمه دهنده را ارائه بدهند، چند بار تماس گرفته بودند و به ناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند. من حتی خودم هم صحبت کردم اما آقایان قطع کردند و بعد به پیغامها و تماسهای ما هم جواب ندادند. اما اینکه چه چیزی باعث شد ایشان امتناع کنند باید خودشان پاسخ بدهند. حالا اطرافیان یا مشاوران تأثیر داشتند، من اطلاعی ندارم.
آیا این رفتار با اینکه نظر جامعتین را فصل الخطاب میدانستند در تناقض نبود؟
- حالا دیگر نمیدانم. آقایان نسبت به شخص آیتالله مهدویکنی حتی گفته بودند: "هرچی شما بفرمایید"، یعنی اینطور هم اعلام تبعیت و پیروی کرده بودند.
در محافل خصوصی و از برخی بزرگان شنیدیم که مقام معظم رهبری فرمودهاند اگر دنبال وحدت هستید بروید حول محور آیتالله مهدوی کنی. شما این نقل قول را تایید میکنید؟
- بنده از حضرت آقا خرج نمیکنم. چون موضوع به رهبری مربوط هست، صحبتی نمیکنم.
برخی منتقدانی که به ظاهر حوادث توجه میکنند، مسائلی را پیش از انتخابات مطرح کردند مبنی بر اینکه چون آقای قالیباف در امور مربوط به دانشگاه امام صادق (ع) مشارکت داشته است، از این جهت مورد حمایت آیتالله مهدویکنی قرار گرفته است. نظر شما در این رابطه چیست؟
- متاسفانه گاهی بعضیها کم تقوایی میکنند. این حرف واقعیت ندارد. حالا شهرداری در درون ضوابط و مقررات خودش یک سری خدماتی به نهادها و دستگاهها ارائه میدهد. اینکه مثلا دولت از یک سری پژوهشهای دانشگاهی حمایت میکند باید دانشگاه برچسب دولتی بودن بخورد؟! وقتی نهادها طبق ضوابط از یک فعالیت حمایت کنند، این چه اشکالی دارد؟ به غیر از سوله ورزشی، شهرداری برای دانشگاه کاری انجام داده است؟!
شهرداری تهران برای سایر دانشگاه بالاتر از این اقدامات را انجام داده است. ساخت سردر دانشگاه تربیت مدرس و کمک به ساخت و تجهیز ساختمانهای مختلف در دانشگاه تهران و ... از جمله اقدامات شهرداری بوده است. ما الان برای توسعه ساختمان مدرسه امام صادق (ع) وابسته به دانشگاه باید 400 یا 500 میلیون تومان هزینه عوارض شهرداری پرداخت کنیم که این مسئله از کمک آنها به دانشگاه بیشتر است. ما مرد هستیم میگوییم آنها این را ساختهاند و تشکر هم میکنیم ولی تأکید داریم از کمکهای قانونی و دارای ضوابط به دانشگاهها بوده است.
آیتالله یزدی به صورت معمول نظر جامعه مدرسین را به نظر جامعه روحانیت موکول کرده بودند اما شاهد بودیم آقای ولایتی در بیانیهای اعلام کردند نظر جامعه مدرسین به سوی ایشان معطوف شد. چگونه این اتفاق افتاد؟
- از آقای پورمحمدی سوال کنید. بنده اطلاعی ندارم از اینکه چرا بین جامعه مدرسین و جامعه روحانیت اختلاف افتاد و اکثریتی حاصل نشد.
در سایت جامعه روحانیت مبارز هم بیانیه برخی استانها در حمایت از آقای ولایتی منتشر شد. این مسئله چگونه صورت گرفت.
- از آقای پورمحمدی سوال کنید.
نامه تبریک آیتالله مهدوی کنی به حجتالاسلام روحانی و نام بردن از ایشان به عنوان عضو جامعه روحانیت را چگونه تفسیر میکنید. اگر صحبتی در مورد آن نامه دارید بفرمایید.
- حضرت آیتالله، نامه را شخصی نوشتند و از طرف جامعه روحانیت نبود. یک عالم و بزرگوار و یک روحانی که در سیاست و اجتماع و تبلیغ حضور دارد باید نقش ایفا بکند و باید نقش برجسته داشته باشد. ایشان بعد از تبریک و خیرخواهی و تأیید در ادامه البته به امر به معروف و نهی از منکرش هم پایبند است. رفتار ایشان طوری نیست که به گونهای برخود کنند که دوستیشان، ایشان را از وظیفه باز دارد و نه عکس آن. رفتار طوری هست که امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان اصل نظارت اجتماعی ادامه خواهند داد.
به عنوان آخرین سوال، شما چه پیشنهادی برای اردوگاه اصولگرایی دارید؟