علت سفرهای مکرر کری به خاورمیانه
جان کری قصد دارد به زودی، برای پنجمین بار از زمان تصدی مسئولیت دستگاه دیپلماسی آمریکا راهی خاورمیانه شود. بهانه او نیز برای این سفرهای متعدد احیا مذاکرات سازش میان اسرائیل و فلسطینیهاست آنهم برای حل بحران دیرپای منطقه.
فارس: اما دیدارهای فشرده و متعدد سران و دولتمردان کشورهای منطقه از کشورهای عربی گرفته تا ترکیه با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، طی یکی دو ماه گذشته نشان میدهد ماجرا فراتر از این حرفهاست و مذاکرات سازش تنها بخش کوچکی از یک پروژه بزرگتر است و موضوع احیا گفتوگوها میان اسرائیل و فلسطینیها در واقع به عنوان پوششی برای عملیاتی بزرگتر در منطقه عمل میکند. به نظر میرسد که آمریکاییها در صدد برآمدهاند در راستای منافع خود و امنیت اسرائیل، نظم نوینی را در منطقه ایجاد کنند که برای نیل به این منظور، به این جمعبندی رسیدهاند لازم است ایران و همپیمانان آن در محور مقاومت را به لحاظ سیاسی، اقتصادی و امنیتی محاصره کنند. از این رو به نظر میرسد هدف اصلی سفر جان کری، تشکیل یک ائتلاف ضدایرانی و ضدمقاومت در منطقه باشد. شاهد این مدعا، تلاش مرموزی است که از ماهها پیش برای ترغیب اتحادیه اروپا به قرار دادن حزب الله در فهرست سازمانهای تروریستی آغاز شده و هر بار آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای اروپایی بهانهای جدید برای متهم کردن این محور مقاومت جور میکنند تا فشار همهجانبه بر حزبالله را افزایش دهند. مسئولان آمریکایی و اسرائیلی زمانی حزبالله را عامل بمبگذاری در اتوبوس توریستهای اسرائیلی در بلغارستان معرفی میکنند و مدتی بعد این گروه را به دخالت در جنگ داخلی سوریه و کمک به نیروهای هوادار بشار اسد متهم میکنند. حتی باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا طی تماس تلفنی با میشل سلیمان، همتای لبنانی خود در این رابطه گفتوگو کرده و نگرانی عمیق خود را نسبت به حضور نیروهای حزبالله در سوریه به وی ابراز داشته است. برخی مقامات آمریکایی نیز مدعی شدهاند، حضور نیروهای حزبالله لبنان در منطقه القصیر تاییدی است بر این مسئله که حزبالله هم اینک نقش پررنگی در درگیریهای سوریه ایفا میکند! این در حالی است که منطقه القصیر در نزدیکی مرز لبنان که از اهمیت استراتژیک برخوردار است، اکنون هفتههاست که صحنه درگیریهای شدید میان نیروهای بشار اسد و مخالفان مسلح نظام سوریه است و در این میان، هدف نیروهای حزبالله جلوگیری از تسری ناآرامیهای سوریه به داخل مرزهای لبنان است. اما آنچه باعث تعجب از گله و شکایت آمریکاییها از یاری رساندن حزبالله به ارتش سوریه میشود، حمایتهای مالی و تسلیحاتی بیدریغ و هنگفت خود آنها و نیز متحدانشان از گروههای مخالف اسد است. با یک حساب سرانگشتی میتوان تخمین زد، از زمان شروع ناآرامیها در سوریه، ایالات متحده تاکنون مجموعا ۸۰۳ میلیون دلار برای سرنگونی بشار اسد هزینه کرده است که طبق ادعای خود آنها، ۳۸۵ میلیون دلار آن بابت کمک به آوارگان و پناهندگان سوری بوده. عربستان، امارات، قطر، انگلیس، فرانسه و آلمان نیز از دیگر حامیان مالی و تسلیحاتی مخالفان اسد هستند که هیچ یک از آنها، هرگز با مخالفت آمریکا و یا سایر مجامع بینالمللی روبرو نشدهاند. با این حال، اندک حمایت حزبالله از بشار اسد به اندازهای بزرگنمایی شده که گویی علت تداوم دو ساله این جنگ، نیروهای حزبالله بودهاند و بس. البته این صرفا حزبالله نیست که هدف اتهامزنی قرار گرفته. ایران نیز دیگر سیبل اتهامات کشورهای غربی و عربی است که هر روز با انتشار خبری درباره حضور نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی در سوریه، میکوشند، ایران را عامل تداوم کشتار غیرنظامیان در این کشور معرفی کنند. از این رو، با توجه به تحولات اخیر در سوریه، دگرگونی در معادله قدرت در عرصه نظامی به نفع نظام سوریه و امکان بازگشت این کشور به جایگاه گذشته خود به عنوان کشوری تاثیرگذار در منطقه، تلاش آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی و اروپایی را از اهمیت بیشتر و بالاتری برخوردار کرده است. با این حال، بهرغم تهاجمی بودن ظاهری اقدامات این کشورها، ناظران بینالمللی بر این باوردند، اقدامات آنها نوعی تلاش منفعلانه و تدافعی نسبت به وضعیت جدید منطقه و قدرت گرفتن مجدد محور مقاومت به رهبری ایران است.