چرا ناتو در سوریه دخالت نمیکند؟
از نگاه دبیر کل ناتو و بسیاری از کارشناسان اوضاع کنونی سوریه به هیچ وجه شباهتی به لیبی ندارد از این رو هر گونه امکان مداخله ناتو در این کشور را منتفی میکند.
کد خبر :
266878
تسنیم: حمایت ایران و روسیه از حکومت اسد در سوریه باعث شده است که ناتو همچنان بر تصمیم خود مبنی بر عدم مداخله در اوضاع سوریه پافشاری کند. به گزارش اندیشکده شورای آتلانتیک، از نگاه دبیر کل ناتو و بسیاری از کارشناسان اوضاع کنونی سوریه به هیچ وجه شباهتی به لیبی ندارد از این رو هر گونه امکان مداخله ناتو در این کشور را منتفی میکند. آندرس فوگ راسموسن دبیر کل ناتو روز جمعه بار دیگر تاکید کرد که این ائتلاف در سوریه مداخله نظامی نخواهد کرد. این در حالی است که وی قبل از حمله همه جانبه ناتو به لیبی نیز اظهار نظر مشابهی داشت، اما دلایل خوبی وجود دارد که میتوان این بار سخنان وی را با اطمینان پذیرفت. نخست، همانگونه که راسموسن تاکید کرد «تفاوت روشنی میان لیبی و سوریه وجود دارد. ما بر پایه تصمیم بسیار شفاف سازمان ملل برای حمایت از غیرنظامیان و نیز حمایت فعالانه کشورهای منطقه مسئولیت عملیات در لیبی را برعهده گرفتیم اما هیچ یک از این شرایط در سوریه تحقق نیافته است». هم ناتو هم دولت اوباما مشترکاً اشاره کردهاند که برای انجام این مأموریت به پوشش شورای امنیت و حمایت منطقهای نیاز است. فارغ از اینکه در آینده چه اتفاقی برای
سوریه بیافتد، روسیه که یک قدرت دارای حق وتو است، حمایت خود از نظام اسد را دوچندان نموده است. منطقه نیز به دو طیف تقسیم شده است که در یک سو عربستان سعودی، قطر، ترکیه و القاعده که از شورشیان حمایت میکنند، و در سوی دیگر ایران، عراق و حزب الله که از دولت حمایت میکنند، قرار دارند. دوم اینکه اگر ترکیه را مستثنی کنیم، ائتلاف ناتو به صورت بنیادی منافعی حیاتی در مشارکت در این جنگ احتمالی ندارد. نگرش غربیها به این درگیری که در آغاز آن را قیامی مردمی میدانستند که مبارزان آزادیخواه رهبری آن را برعهده دارند، نادرست از آب در آمد و اکنون دورنمای تیره و تاری را در برابر دیدگان آنها مجسم ساخته است. گیدئون راچمن نویسنده «تایم اقتصادی» به نقل از «یکی از وزرای اتحادیه اروپا» مینویسد: «ما فکر می کردیم که با اعتراضات دموکراتیکی روبه رو هستیم که میتواند به سرعت باعث سرنگونی بشار اسد شود» اما دو سال بعد وی همچنان بر سر کار باقی مانده و به نظر میرسد در حال تحقق پیروزیهای بزرگ است. یکی دیگر از «وزرای غربی» به راچمن گفته است که «روسها همواره به ما گفتهاند که شما بچه هستید و من فکر میکنم شاید این چنین باشد». به طور
ویژه در حالی که از منظر غربیها اسد مشخصاً یک چهره نامناسب به شمار میرود اما هنوز غربیها نمیدانند که افراد خوب چه کسانی هستند. «ائتلاف ملی» تنها تشکیلات اپوزیسیون که تا حدی از حمایت جهانی غرب برخوردار است، از سوی برخی تبعیدیها رهبری میشود و شانس بسیار کمی برای ظاهر شدن به عنوان یک بازیگر مهم در دوران پس از اسد دارد. ضمناً، قدرتیابی چهرههای شورشی به طور فزاینده ترسناک به نظر میرسد. همانگونه که هرلان اولمان مشاور ارشد شورای آتلانتیک هشدار داد «تاریخ به ما یاد میدهد که این عناصر خصومت بیشتری نسبت به غرب دارند و همگرایی با افراطگرایان اسلامی احتمالاً منجر به سیطره آنان خواهد شد». همه موافق هستند که تعداد کشتهها بسیار وحشتناک است - طبق اغلب آمارها هم اکنون این میزان بالاتر از هشتاد هزار نفر است- اولمان مشکل را در این میداند که «تمامی گزینهها بد هستند اما برخی گزینهها بدتر». به طور مشخص، ملتهای عضو ناتو دولتهایشان را برای مداخله در سوریه تحت فشار قرار نمیدهد. نظرسنجی جدید گالوپ نشان می دهد که 68 درصد از آمریکاییها با هرگونه استفاده از نیروهای نظامی مخالف هستند. این در حالی است که در نظرسنجی
قبلی 58 درصد اعتقاد داشتند که تلاشهای دیپلماتیک میتواند این درگیری را حل و فصل نماید. طبق نظرسنجی جدید «آبزرور/اوپینیوم» انگلیس 78 درصد مخالف هرگونه مداخله هستند و تنها 24 درصد از پرسش شوندگان، از تسلیح شورشیان حمایت کرده اند. نظرسنجی ماه مارس «پیو» نشان داد که 82 درصد از آلمانیها، 69 درصد از فرانسویها و حتی 65 درصد از ترکها مخالف تجهیز نظامی شورشیان هستند. تحریم تسلیحاتی شورشیان از سوی اتحادیه اروپا در هفته گذشته به پایان رسید و این به خاطر آن نبود که دولتمردان اروپایی بر سر مسأله سوریه به اجماع رسیدهاند، بلکه بدان خاطر بود که آن ها نتوانستند اجماع مورد نظر را ایجاد نمایند. در حالی که انگلیسیها و فرانسویها اعلام کرده اند که آنها هنوز برای تامین سلاح شورشیان آماده نیستند، اما آن ها در عین حال بحث کرده اند که هرگونه تحریم نمادین تسلیحاتی شورشیان تنها قدرت اسد را افزایش میدهد. دیگران به رهبری سوئد و اتریش تاکید کرده اند که سلاحهای بیشتر به راحتی باعث افزایش خشونت و بیثباتی خواهد شد. از سوی دیگر تصمیم هفته گذشته روسیه برای در اختیار قرار دادن موشک های زمین به هوای اس- 300 به رژیم اسد اجرای طرح
منطقه پرواز ممنوع را با دشواری هایی روبه رو خواهد ساخت. نه تنها این تصمیم به طور اساسی امنیت هواپیماها و پرسنل ناتو را به خطر میاندازد، همانگونه که رابرت هوسان ویراستار پایگاه نظامی اینترنتی «جین» اشاره می کند، تلاش برای از بین بردن این موشکها ممکن است منجر به کشته شدن مشاوران نظامی همراه روسی نیز شود. سخن گفتن درباره اجرای منطقه پرواز ممنوع در هر حالت اشتباه است. زمانی که این طرح در دهه 90 قرن گذشته در بخشهایی از عراق و پس از آن در جنگهای گوناگون یوگسلاوی به اجرا گذاشته شد، این طرحها بسیار ساده بودند: نیروهای آمریکایی یا ناتو که برتری بلامنازع هوایی داشتند، به راحتی میتوانستند هواپیماها یا هلی کوپترهای هر رژیمی را که وارد منطقه پرواز ممنوع میشدند، سرنگون سازند. اکنون «فرد هوف» همکار بنده در شورای آتلانتیک بر این باور است «برای اینکه بتوانیم توانایی رژیم اسد در استفاده از حملات موشکی، هوایی و توپخانهای علیه مناطق مسکونی را از بین برده و یا به صورتی اساسی کاهش دهیم» مسائلی را باید مدنظر قرار دهیم که بسیار پیچیده است. «کریستوفر هیل» سفیر پیشین آمریکا در عراق معتقد است که اسد «باید به خاطر جنایت های
جنگی خود تحت پیگیرد قانونی قرار گیرد»، با این وجود هشدار میدهد که ما «باید درباره اینکه اگر اسد همین فردا سرنگون شود، چه کسانی بر حکومت سوریه خواهند کرد، تمرکز نموده و تأمل نماییم». به دلیل فقدان گزینههای مناسب نظامی یا سیاسی، هم دولت اوباما و هم ناتو به صورت طبیعی بر «راه حل دیپلماتیک» پافشاری میورزند. همچنین نه تنها درباره بسیاری از مسائل ابهام وجود دارد، اما بی پروایی دولت اوباما در آغاز بحران بر پیچیدگی آن افزوده است. هیل به درستی اشاره می کند که اوباما در آگوست 2011 زمانی که اعلام کرد اسد باید برود، اشتباه بزرگی را مرتکب شد چرا که « دولت اوباما با انکار آقای اسد بدون ارائه دلایل دقیق، توانایی خود را برای مذاکره با اقلیت کرد، مسیحی و دروزها را از دست داد؛ هرچند این طوایف به آقای اسد بدبین هستند اما بیش از آن از وضعیت مبهمی میترسند که در صورت به قدرت رسیدن شورشیان سنی بر کشور حکمفرما خواهد شد». دیپلماسی احتمالاً کارآمد نیست و هزینههای مداخله نظامی هم بسیار بالا است- مداخلهای که بعید است منجر به دستیابی به اهداف مدنظرمان شود-. و این به معنای روبه رو شدن با این «حقیقت تلخ» است که ادوارد لوتواک در
سال 1999 بدان اشاره کرد: «اگرچه جنگ امری مذموم است، اما فضیلت بالایی دارد: جنگ میتواند درگیریهای سیاسی را حل نموده و منجر به صلح شود» اولمان نظر خود را چنین مطرح میکند که «یکی از اعضای پارلمان انگلیس که شناخت خوبی از منطقه دارد، گفت که اگر اسد مخالفان را شکست بدهد حداقل 100 هزار نفر از بین خواهند رفت و اگر اسد برود این تعداد ممکن است در اثر حمام خونی که راه خواهد افتاد، دو یا سه برابر شود» اما همانگونه که ما اخیرا در عراق و افغانستان و در مقیاسی کوچکتر در لیبی مشاهده کردیم، باید اعتراف کنیم که مداخله نظامی غربی جلوی قتل و عام فراگیری را که محصول خشونتهای فرقهای بعدی است، نگرفته است.