«دانشگاه»عامل جنجال درپارلمان افغانستان!
«احمد بهزاد» نماینده مردم «هرات» در پارلمان، خواستار معادلسازی فارسی کلمات رایج پشتو شد و گفت که زبان فارسی و پشتو هر 2 زبانهای ملی افغانستان هستند و باید در کنار کلمههای پشتو کلمههای معادل آن که در فارسی است نیز آورده شود و این به باور بهزاد، به معنای حذف زبان پشتو نیست.
فارس: نمایندگان پارلمان افغانستان به دلیل اختلاف نظر در واژه دانشگاه در زبان این کشور جلسه روز گذشته را به جنجال کشاندند. به گزارش «آواپرس»، برخی از نمایندگان پارلمان افغانستان روز گذشته در جلسهای که به بررسی قانون تحصیلات عالی اختصاص یافته بود، خواستار استفاده از کلماتی مانند دانشگاه و دانشکده در کنار کلمات پشتوی «پوهنتون» و «پوهنزی» شدند. این اظهارات منجر به واکنش نمایندگان پشتو زبان شد و مثل همیشه با این امر مخالفت کردند، مخالفتی که به اعتقاد فارسیزبانان، هیچ مبنای منطقی، عقلانی و قانونی به جز تعصب منفی ندارد. فارسیزبانان معتقدند که پشتو و فارسی هر دو زبانهای رسمی کشور افغانستان هستند و بر اساس قانون اساسی از اعتبار مساوی حقوقی برخوردار هستند، بنابراین چه استدلالی وجود دارد؛ تا بتواند گزینه دیگری که منحصراً به کاربرد زبان پشتو در ادبیات دانشگاهی افغانستان میانجامد را جایگزین این استدلال کند؟ در جلسه روز گذشته پارلمان، برخی از اعضای فارسیزبان مجلس خواستار آوردن کلمات و اصطلاحات فارسی مانند دانشگاه، دانشکده و... در کنار اصطلاحات رایج پشتو مانند پوهنتون، پوهنزی و... شدند؛ اما این خواست با مخالفت شدید تعدادی از نمایندگان پشتو زبان پارلمان مواجه شد. «احمد بهزاد» نماینده مردم «هرات» در پارلمان، خواستار معادلسازی فارسی کلمات رایج پشتو شد و گفت که زبان فارسی و پشتو هر 2 زبانهای ملی افغانستان هستند و باید در کنار کلمههای پشتو کلمههای معادل آن که در فارسی است نیز آورده شود و این به باور بهزاد، به معنای حذف زبان پشتو نیست. این در حالی بود که «نواب منگل» یکی از نمایندگان پشتون پارلمان، این امر را مخالف قانون اساسی دانست و گفت که در ماده 16 قانون اساسی آمده است که اصطلاحات رایج در کشور محفوظ است و آوردن تغییرات در کلمات و اصطلاحات تحصیلات عالی خلاف قانون اساسی است و این مطلب از نظر وی، اساساً قابل بحث نیست! در همین حال م«حمد یونس قانونی» رئیس پیشین پارلمان و نماینده کابل نیز در برابر این اظهارات منگل به قانون اساسی استناد کرد و گفت که اگر کسی بگوید کلمه «پوهنتون» حذف شود، مخالف قانون اساسی است، اما اگر بگوید که من معادل پوهنتون(دانشگاه) را به زبان خود استفاده میکنم، این خلاف قانون اساسی نیست، بلکه حق مردم افغانستان است که به زبان خود حرف بزنند. به اعتقاد قانونی، راه حل این است که در کنار اصطلاحات و کلمات پشتو، اصطلاحات فارسی نیز آورده شود، وگرنه این مشکل بحرانزا خواهد شد و روزی خواهد رسید که به تعبیر وی، هیچ فردی قادر به جلوگیری از بحران ناشی از این معضل نخواهد شد. با وجود این اختلاف نظرها، طرح این قانون باز هم به دلیل عدم تکمیل حد نصاب در پارلمان و عدم حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان، بینتیجه پایان یابد. این در حالی است که متأسفانه خانه ملت، پیش از این نیز یکی از محملهای اصلی تنش و تضاد بر سر واژگان فارسی و پشتو بوده است. چند ماه قبل،«مسعود ترشت وال» مسئول مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی در وزارت تحصیلات عالی، از سوی یکی از نمایندگان پشتو زبان مجلس به دلیل استفاده از واژه فارسی دانشگاه، مورد حمله فیزیکی قرار گرفت. نکته جالب در این تنشها این است که 2 طرف، استدلال خود را مستند به قانون اساسی میکنند. به اعتقاد تحلیلگران مسایل حقوقی، یکی از مراجع مهمی که میتواند به این تنشها پایان دهد، مرجعی است که تفسیر قانون اساسی را بر عهده دارد. به جز این راهکار، استناد 2 طرف به مواد مشخصی از قانون اساسی با مراجعه به این قانون نیز می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. پشتو زبانان معتقدند که بر اساس قانون اساسی «مصطلحات ملی» باید حفظ شود، اما فارسی زبانان استدلالشان این است که در کشوری که براساس نص صریح قانون اساسی، 2 زبان «دری/فارسی» و پشتو، زبانهای رسمی کشور افغانستانند و از سوی دیگر، هیچ زبانی ملی مشخص نشده است؛ پس از کدام مصطلحات ملی وان سخن گفت؟ حتی اگر فرض را بر این بگیریم که به رغم نبود یک زبان ملی، مصطلحات ملی محلی از اعراب هم داشته باشد، از کجای این تعبیر استنباط میشود که دانشگاه و دانشکده مصطلحات ملی نیستند؛ اما پوهنتون و پوهنزی مصطلحات ملیاند؟ آیا فارسیزبانان بخش بزرگی از ملت افغانستان نیستند؟ از سوی دیگر به عقیده آنان، وقتی به فارسی هم به عنوان یکی از 2 زبان رسمی افغانستان در متن قانون اساسی، این امتیاز در کنار و علی السویه با پشتو داده میشود، پس چه دلیلی بر حذف و ممنوعیت واژگان فارسی از کنار واژگان پشتو وجود دارد؟ نکته دیگر هم این است که تقویت زبان فارسی که حق هر فارسی زبانی محسوب میشود، چرا به معنای تضعیف زبان پشتو، تعبیر میشود؟ آیا این نشان دهنده ضعف ذاتی پشتوست یا عصبیت بیاساس پشتو زبانان در برابر فارسی؟