انتخابات متمایزی در پیش داریم/ فضای غیر قطبی حضور حداکثری را به همراه دارد/ شبه فتواها کارکردی ندارد
. ما امروز نگاه میکنیم و میبینیم تقریباً تمام جریانهای سیاسی کاندیدا دارند. یکی از نتایجی که انتخابات با این آرایش میتواند داشته باشد، این است که آرا نزدیک هم میشود. وقتی آرا نزدیک هم شد، کاندیدای پیروز دچار توهم نمیشود. این فضا یکی از نادرترین موارد آرایش انتخاباتی ما پس از انقلاب است و باید آن را به فال نیک گرفت.
:: شورای نگهبان، روز گذشته نامزدهای احراز صلاحیت شده را اعلام کرد. تنوع جریانهای سیاسی موجود در گستره این نامزدها از یک سو و نبود فضای قطبی در بین آنها از سوی دیگر قابل تأمل است. شرایط پیش رو را چطور ارزیابی میکنید؟
همانطور که از قبل هم قابل پیشبینی بود و بنده هم در مصاحبهها و یادداشتهای خودم به این مسأله اشاره کرده بودم، آرایش انتخاباتی و کاندیداها به مراتب نسبت به انتخابات گذشته طیفی تر است و به نظر نمیرسد کسانی بتوانند از این آرایش، یک قطبی شدگی کاذب و تصنعی بیرون بکشند و فضای سیاسی را صفر و یک کنند. یعنی یک طرف، مظهر حق و ایمان و طرف دیگر، مظهر باطل و کفر معرفی گردد، یا اینکه یک طرف مظهر تفکر دموکراتیک و طرف دیگر مظهر تفکر اقتدارگرایی معرفی شود. امری که در انتخاباتهای گذشته به کرات شاهد آن بوده ایم.
عدهای فکر میکردند که قبل از انقلاب است و میخواهند به مصاف دشمن بروند. در حالی که در نظام جمهوری اسلامی که قانونی به نام قانون اساسی در آن وجود دارد و فلسفه مردم سالاری دینی در آن حاکم است و نظارت شورای نگهبان هم برای احراز صلاحیتها تعریف شده است، اصولاً نبایستی شاهد این فضاهای صفر و یکی میبودیم. اما به هرحال گاهی این فضاها به وجود آمده و اجازه مانور به فعالان و رندان سیاسی داده شده است.
اما هم اکنون به نظر میرسد که یک آرایش طیفگونه داریم که تقریباً تمام سلایق سیاسی در آن حضور دارند و بهگونهای هم نیست که کسی منجی تلقی شود و به فضای منجیگرایانه تصنعی و کاذبی دامن زده شود. یکی از مسائلی که ما همواره از آن رنج میبریم همین تفکر منجیگرایانه و دوری از حاکمیت قوانین و اصول و ضوابط و نقادی ها و نظارت ها و گرایش احساسی و بی ضابطه به افراد است. تقریبا میتوان گفت امسال امکان مانور منجیگرایی در قالب افرادی خاص را نداریم و یا این احتمال کم است. اما به هر حال بر روشنفکران و نخبگان جامعه است که جلوی فضای صفر و یک احتمالی را بگیرند و نگذارند فضای نبرد حق و باطل و مصاف دوست و دشمن شکل گیرد.
ما همیشه منتظر بودیم که واقعیت طیفگونه جامعه، در آرایش انتخاباتی خود را نشان داده و در سیاست داخلی متجلی شود و تبعات اقتصادی و فرهنگی خودش را در بر داشته باشد. در این صورت است که مشارکت فعال اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در سطوح تصمیم گیری، نظارت و اجرا را شاهد خواهیم بود. حداقل یکی از شرایط ساختاری آن محقق خواهد شد.
:: پس عملاً فضای ایجاد شده را سازندهتر میدانید. اما حماسه سیاسی با فضای غیر قطبی محقق خواهد شد و نقش مردم پررنگ خواهد بود؟
به نظر من، با دوری از فضای قطبی، فضایی ایجاد می شود که مردم یک نفس واقعی بکشند. این فضای عقلانی باعث میشود مردم به دور از این هیجانات زودگذر، سر فرصت بنشینند، بررسی کنند و انتخاب آگاهانهای را رقم بزنند. من خیلی خوشحالم که چنین اتفاقی افتاد و از قبل هم قابل پیشبینی بود و ما پیشتر هم به آن اشاره کرده بودیم.
ببینید، وقتی فضای قطبی ایجاد شود، مردم در مقابل هم قرار میگیرند، تبلیغات خاصی رخ میدهد، دعواهای خانوادگی ایجاد میشود و عملا یک امر عادی و روالمندی که فقط باید با شور بیشتری همراه باشد به یک دعوای خانمانسوز تبدیل میشود که اصولاً زیبندهی جامعهای با چنین فرهنگ و سابقه و قدمت و هویت نیست و بیشتر در مورد انسانهای تازه به دورانرسیده و کشورهای بلوغنایافته صادق است. در حالی که انتخابات هم یک امر عادی با شور بیشتر است که نباید به دعواهای قومی و فامیلی منجر شود.
حالا که فضا قطبی نیست، بر خلاف برخی تصورات ناشیانه، تأثیری بسیار مثبت بر حضور حداکثری مردم خواهد گذاشت. ما همیشه گفتهایم که حضور حداکثری در گرو کاندیداهای متکثر است. ما امروز نگاه میکنیم و میبینیم تقریباً تمام جریانهای سیاسی کاندیدا دارند. یکی از نتایجی که انتخابات با این آرایش میتواند داشته باشد، این است که آرا نزدیک هم میشود. وقتی آرا نزدیک هم شد، کاندیدای پیروز دچار توهم نمیشود. واقعیت رابطه قدرت- ثروت را متأسفانه از قبل از انقلاب به ارث بردهایم و بعد از انقلاب هم به رابطه قدرت ـ منزلت تسری پیدا کرده است، اگر آرا به سرعت بالا رود، باعث توهم آقایان میشود. وقتی در این فضای قطبی به پیروزی میرسند، امر بر آنها مشتبه میشود. کمااینکه در سالهای اخیر هم با این مسأله مواجه بودیم. آقایان زمینههای پیدایش و جریانهای تأثیرگذار بر این رأیها را نمیبینند و فکر میکنند که یک مائده آسمانی بودهاند و بر زمین نازل شده اند. همه اینها در فضای قطبی امکان بیشتری دارد.
بسیاری از جریانهای سیاسی را میشناسیم که در فضای قطبی بعضاً هم احساساتی میشوند و هم برایشان تسویه حساب زمینه ظهور مییابد. یعنی در فضاهای قطبی نه از باب حبّاً لِعلی بلکه از باب بغضاً لمعاویه، از کاندیدایی خاص حمایت می کنند، در حالی که سابقه آنها چیز دیگری را نشان می دهد. خیلیها مخالف یک نفر بودند اما حامیاش میشدند تا انتقامی از دیگری بگیرند! اما واقعاً این چه مواجههای است؟! این مسائل در فضای قطبی امکانپذیر است. به هرحال باید مراقب بود که برخی فضا را قطبی نکنند و نباید گذاشت فضای معقول و روالمند انتخابات به کارزاری پرتنش تبدیل شود.
:: پس عملاً، انتخابات امسال را بسیار عقلانی تر و مؤثر تر میدانید؟
بله؛ یکی از نادرترین موارد آرایش انتخاباتی ما پس از انقلاب است و باید آن را به فال نیک گرفت.
:: ممکن است برخی در این میان، تلاش داشته باشند فضا را قطبی کنند یا آنکه حجتهای شرعی را مصداقی نمایند. این فضا را چطور میبینید؟
باید این آگاهی را به مردم داد که همه مانند هم هستیم. وقتی شورای نگهبان تعدادی را تایید میکند، خود افراد میتوانند بر اساس سلایق سیاسی خودشان یک نفر را اصلح بدانند و به او رأی بدهند. در این عرصه نباید از ادبیات و القاب و عناوین شدید و غلیظ دینی استفاده کرد. نباید در این بین، یکی را مظهر حق و دیگری را مظهر باطل دانست. نفس حضور آگاهانه مردم پای صندوقهای رأی و رأی دادن به نامزدهای تایید شده توسط شورای نگهبان، تکلیف شرعی است. اما اگر کسی دست از تحقیق بردارد و به واسطه اعتمادی که به برخی نیروهای مذهبی و غیره دارد، رأی بدهد باید در برابر وجدان خود، مردم، آیندگان و پروردگار متعال پاسخگو باشد و مسئول خواهد بود. رأی باید از سر آگاهی باشد. اینکه به ما فتوا داده شود که باید به فلانی رأی بدهیم موجب خواهد شد تا روز قیامت یقه ما را بگیرند؛ چرا که این حوزه، حوزه انتخاب آگاهانه و مربوط به وجه مردمسالاریِ فلسفه سیاسی مردم سالاری دینی است. امام هیچگاه تکلیف شرعی نکردند که به فردی خاص رأی بدهیم.
:: با این وصف و در شرایط فعلی، مردم آمادگی انتخاب آگاهانه و از سر تحقیق و بررسی را دارند؟
مردم تجربه چندین ریاست جمهوری را داشتهاند و بالأخره باید مسئولیت رأی خود را خودشان به عهده بگیرند. آنها باید از سر آگاهی رأی بدهند. ما معمولاً معضلی را در اکثر انتخاباتهای خود داشتهایم و آن اینکه وقتی از کسی یا چیزی میگریزیم، عقلانی میگریزیم و وقتی به کسی یا چیزی روی میآوریم، احساسی روی میآوریم. درد گذشته ما این بوده است و همیشه هم تاوان آن را پس دادهایم. اکنون فرصت مناسبی است که اگر از کسی یا چیزی میگریزیم و گریز عقلانیای داریم، گرایش ما هم عقلانی باشد. مردم باید بروند سؤال بکنند، برنامهها را مطالعه بکنند، به افراد مورد اطمینان رجوع کنند، نظرخواهی کنند، روزنامهها را ورق بزنند، مطالبات را مطرح کنند و پاسخها را ارزیابی کنند تا یک رأی آگاهانه بدهند.
حالا فرض کنید، این روند را نداشته باشیم و همینطوری برویم و بگوییم ادای تکلیف شرعی کردیم که رأی دادیم و مهم هم نیست که به چه کسی رأی دادیم! خب در این صورت، مسئولیت شرعی این رأی بر عهده ما خواهد بود و باید پاسخگو باشیم. این را باید برای مردم تبیین کرد چراکه ممکن است برخی به مردم آگاهی و اطلاعات غلط بدهند و از احساسات دینی آنها سوء استفاده کنند.
وقتی مقام معظم رهبری میگویند من یک رأی دارم و آن را هم کسی نمیداند یعنی هرکسی یک رأی دارد. چه مرجع تقلید باشد، چه مهندس باشد، چه کارگر باشد، چه استاد دانشگاه باشد، چه هرکس دیگر؛ یعنی همه یک رأی دارند. حالا اگر فردی در مقام مشورت قرار گرفت میتواند اظهار نظر کند اما نمیتواند حکم شرعی کند که الّا و لابد باید به فلان کس رأی داد. این رویه یا از روی ندانستن است یا از روی غرض دیگری. من یادم هست که در همین دولت مستقر فعلی، برخی آقایان که صاحب فتوا نبودند و مجتهد هم نبودند، میگفتند تکلیف شرعی است که به این دولت رأی بدهیم. من همان موقع مصاحبه کردم که شما یک سندی به من بدهید که اگر به فلان شخص رأی دادم جهنمی هستم و اگر به کاندیدای شما رأی دادم به بهشت میروم، آن وقت بر اساس سند شما عمل خواهم کرد.
ما باید مردمسالاری دینی را فهم کنیم، نظام جمهوری اسلامی را فهم کنیم و مسئولیت خودمان را بشناسیم. بین رأی ما و انتخاب ما و پیامد این رأی یک رابطه وجود دارد و مسئولیت انتخاب خودمان را باید خودمان بپذیریم چون هیچ کس نخواهد پذیرفت، در واقع، در نهایت این ما هستیم که در خصوص مصداق مورد نظر حکم شرعی برای خودمان صادر می کنیم و مسئولیت آن را بر عهده می گیریم.