مصاف مدیریت جهادی با تفکر سرمایهداری
جنگ که تمام شد کشور در آستانه عصری قرار گرفت که به «سازندگی» مشهور شد. آنچه از همان روزهای اول در پیش پای «توسعه» ایران ذبح شد، همه آن توان و نیرویی بود که در هشت سال دفاعمقدس توانسته بود کشور را در مقابل ابرقدرتهای شرق و غرب عالم نجات دهد.
آنچه ایران را در هشت سال جنگ مقابل عراق(به نمایندگی از بلوک شرق و غرب) سربلند از میدان بیرون آورد، گفتمانی بود که در ادبیات سیاسی ایران «مدیریت جهادی» نام گرفت. شاخصههای مهم این مدیریت از نگاه بزرگان نظام عبارتند از کارآمدی، توان کار اجرایی در سطوح بالاو اثبات کارآمدی دین در اداره امور جامعه. جنگ که تمام شد کشور در آستانه عصری قرار گرفت که به «سازندگی» مشهور شد. آنچه از همان روزهای اول در پیش پای «توسعه» ایران ذبح شد، همه آن توان و نیرویی بود که در هشت سال دفاعمقدس توانسته بود کشور را در مقابل ابرقدرتهای شرق و غرب عالم نجات دهد. اهمیت این ماجرا تا آنجاست که بازخوانی آنچه روزی به نام عدالت، روزی به نام توسعه و روزی به نام اصلاحطلبی بر سر ایران آمد، میتواند فرآیندی را که در 24 سال گذشته براساس آن «مدیریت جهادی» ذبح شد، روشن سازد. همه این افراط و تفریطها حاصل هیجان طلبی و تصمیمات مقطعی و احساسی بود که در مدیریت اجرایی کشور شاهد آن بود. در الگوی سرمایه داری مدیریت، شاهد ذبح ارزشها و آرمانهای انقلاب از سویی و قشرهای مستضعف جامعه از سوی دیگر هستیم. در مدیریت هیجانی، شاهد هزاران وعده عمل نشده، رفتارهای بیبرنامه و درنهایت مدیریتی سراسر احساسی هستیم. تاکید بر عقلانیت مکتبی به معنای بهرهمندی از جدیدترین و بهروزترین روشهای مدیریت اما با جهتگیری ارزشی و انقلابی از دیگر مولفههای الگوی مدیریت جهادی است. در الگوی «مدیریت جهادی»، نهادستیزی و تجربه ستیزی به اسم انقلابیگری و آرمانگرایی و عدالتطلبی هیچ جایگاهی ندارد. اجتناب از سیاستزدگی به معنای ارجحیت منافع و مصالح ملی بر منافع فردی و جناحی از دیگر شاخصههای «مدیریت جهادی» است. «مدیریت جهادی» غایت خود را اثبات «کارآمدی دین در اداره جامعه» میبیند و کارگزار اجرایی تحقق «الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت» است. کارشناسان در گفتوگو با تهران امروز ضمن تاکید بر این موضوع عنوان میکنند که کمرنگ شدن روحیه مقاومت و مدیریت جهادی با شعار توسعه و پیشرفت سبب دوری از روحیه جهادی و کمرنگ شدن توسعه متوازن عدالت در جامعه شد. این فرهنگ کشوری را که قناعت پیشه و پایبند به اصول و ارزشهای انقلاب بود و خود را مدیون خون شهدا میدانست به سمت مصرفگرایی، تهاجم فرهنگی و دوری از آرمانهای انقلاب سوق داد. چرا از مدیریت جهادی دور شدیم؟ حمیدرضا ترقی عضو حزب موتلفه در گفتوگو با تهران امروز بر این موضوع تاکید دارد که «دوری از تفکر جهادی زمانی در کشور رواج پیدا کرد که جنگ به اتمام رسید.تفکری که بعد از جنگ در کشور حاکم شد تفکری بود که جایگزین فرهنگ جهادی در اداره کشور شد و تلاش کرد با کمرنگ کردن روحیه جهادی و انقلابی و به فراموشی سپردن اینها دوران جنگ و مسیر انقلاب را به صورت تکنوکراتی به سمت سازندگی مبتنی بر سیاست غربی سوق بدهد و تفکر اقتصاد لیبرالی و مدیریت تکنوکراتی را در کشور حاکم کند.از اینرو افزایش این روحیه بعد از جنگ جایی برای فرهنگ جهادی باقی نگذاشت و ما در همان مقطع سالهای 68 تا 74 شاهد تغییر نظام ارزشی در کشور بودیم که حاکمیت این تفکر سبب شد از روحیه جهادی و مدیریت جهادی که لازمه این روزهای کشور است دور شویم.» میرقسمت موسوی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز بر این موضوع تاکید دارد که «در مدیریت جهادی افراد تلاش میکنند تا توان خود را در طبق اخلاص بگذارند و با پشتکار و صادقانه خدمت کنند.این روحیهای بود که در اوایل انقلاب شاهد آن بودیم اما بعد از گذشت سالها موانعی به وجود آمد.وضعیت زندگیها تغییر کرد و حل مسائل به زر و زور کشیده شد. باید توجه کرد قوانین خارجی و فرهنگ آنها نیز در بروز تغییر ذائقه مردم بیتاثیر نبود.دنیاگرایی و فرد محوری وارد خصلتهای انسانی ملت ما شد. این از یکسو متوجه مردم بود و از سوی دیگر متوجه مدیرانی بود که خسته از انجام وظایف،به مدیریتهای لیبرالی سوق داده میشدند.اینکه به وظایف به چشم تکلیف نگریسته شود مسئله مهمی بود که حتی حضور در جنگ با تمام خشونتش را جزئی از تکلیف خود احساس میکردند.انسانها در ذات خود منفعتطلب هستند.در مکتب اسلام هم به این خصلت انسانی توجه شده است و توصیه میشود با نگاه به آخرت و رعایت برخی مسائل ممکن است توسعهای در کار خود را شاهد باشند.بعد از دفاعمقدس کمرنگ شدن ارزشها در بدنه مدیریتی کشور رخنه کرد و نگاه سرمایهداری در بدنه دولت شکل گرفت.» لزوم تقویت مدیریت جهادی فرهنگ مدیریت جهادی با مصرفگرایی، اشرافیگری و شیوههای تکنوکراتی که مولود فرهنگ سرمایهداری است مغایرت دارد.این نکتهای است که ترقی به آن اشاره دارد.او ادامه میدهد که «فرهنگ سرمایهداری سبب شد جامعهای که قناعت، ارزشهای انقلاب و توجه به شهادت در آن زنده بود به سمت مصرفگرایی و تهاجم فرهنگی غرب سوق داده و ذائقه مردم در اثر این فرهنگ و تبلیغ کالای غربی و وارداتی تغییر کند. تفکر سرمایهداری به سمت تامین نیازهایی رفت که جامعه را به سمت مصرفگرایی و انحراف از مسیر آرمانهای انقلاب و عدالت سوق داد.این نکتهای بود که اصولگرایان واقعی از آن دوری میکردند و در تمام این مدت تلاش کردند تا جامعه را به سمت مدیریت جهادی و تفکر جهادی سوق بدهند.رهبر انقلاب نیز در سخنان خود در سالهای اخیر به شعارهایی از قبیل جهاد اقتصادی، اقتصاد مقاومتی و توجه به تولید ملی توجه ویژه داشتند که این مسئله نیازمند روحیه جهادی برای احیای آن است در غیر این صورت به برنامه چشمانداز 20ساله نمیرسیم.از این رو بازگشت به روحیه تکنوکراتی و سرمایهداری نقطه مقابل خواسته رهبری و آرمانهای انقلاب است.» حسن تامینیلیچانی عضو کمیسیون بهداشت و درمان با تاکید بر اینکه مدیران کشور بعد از جنگ شرایط را بهگونهای مدیریت کردند که برای خود ارزش و پوئنی متفاوت از مردم قائل شدند و این تصور باعث شد زندگی در کنار مردم و در حد مردم را به فراموشی بسپارند به تهران امروز میگوید: «این فاصله کمکم اختلاف طبقاتی را که تلاش شد بعد از انقلاب و عبور از نظام شاهنشاهی از بین برود دوباره زنده کرد واینگونه در ذهن مردم عامی جا افتاد آنکه از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردار است دارای جایگاه اجتماعی مطلوبتری نیز هست.این وضعیت مردم را به سوی فرهنگ مصرفی سوق داد تاآنجا که دیگر از خصلتهای متعالی انسانی خبری نبود.چراکه همه در تلاش بودند تا پایگاه اقتصادی بهتری را برای خود پیدا کنند و از این رو رانتهایی در کشور ایجاد شد و هر فردی تلاش کرد خود را به مراکز قدرت و ثروت متصل کند.این در حالی است که کشور نیازمند روحیه جهادی است تا عدالت در کشور رعایت شود.با این وجود در زمان حکومت سرمایهداری بر کشورشعار توسعه سبب شد تا عدالت و ترویج آنکه از آرمانهای انقلاب بود کمرنگ شود. تامینی درباره ضرر ادامه تفکر سرمایهداری برکشور میگوید: «در این روزها شاهد هستیم که بسیاری ا زافراد شعار خدمت سر میدهند و خود را خدمتگزار میدانند اما حقیقت این است که قبول این مسئله سخت است.چراکه اگر اینگونه بود و ما اینهمه خدمتگزار داشتیم چگونه ملتی که همیشه در خط امام و انقلاب صادقانه ایستادهاند در مضیقه ومشکلات به سر میبرند؟ آیا تمام این آقایان که از سیاستهای لیبرالی خود در حوزه اقتصاد سخن میگویند حاضر هستند بیپرده و شفاف مسائل مالی خود را بیان کنند.تمام اینها باعث میشود سلب اعتماد از مسئولین اتفاق بیفتد و این ما را به ورطه بدی خواهد کشاند.» نکته قابل توجه این است که فرهنگ جهادی آداب، کردار و روشهایی در طرز فعالیت، شیوه معاشرت، نوع مدیریت و روش تفکر و اندیشه خود را دارد و برای اجرای درست آن نیازمند فردی است که روحیه جهادگونه خود را به اثبات رسانده باشد و بداند که در تحقق اهداف، نیازمند تشریک مساعی هستیم. از سوی دیگر مدیریت سرمایه بر کشور و تقویت روحیه سرمایهداری سبب میشود که نه تنها از آرمانهای انقلاب دور شویم بلکه برنامههایی را که در مسیر پیشرفت کشور مورد توجه قرار گرفته است تحتتاثیر قرار میدهد چرا که پیشرفت کشور منهای عدالتی که تنها در فرهنگ و مدیریت جهادی میتوان به آن دست یافت، کشور را به سمت بیعدالتی سوق میدهد.