راههايی برای تقويت زندگي زناشويي
وقتي زن وشوهر قادر باشند درباره مسئله اي كه آنها را ناراحت كرده يا به دردسر انداخته صحبت كنند، زندگي زناشويي شان مي تواند بسيار بهبود يابد.
مهر: يادگيري پذيرفتن عذرخواهي و اعتماد به صداقت همسر و عدول از مواضع سخت و محافظه کارانه خود که فقط سردي روابط زناشويي را افزايش و به عصبانيت و ناراحتی تداوم مي دهد، در تداوم خوشایند زندگی موثر است. یکی از راههای تقویت روابط زناشوئی این است که زن و شوهر یک گروه را تشکیل دهند و با همديگر در شناخت رابطه و طرز فكر خود همكاري كنند و مانند يك تيم به هدف و مقصدي مشترك پايبند باشند، چرا که اعضاي يك تيم می دانند حمايت از يكديگر امكان موفقيت كل تيم را فراهم مي كند. حساب گذشته را از حال جدا كنيم يكي ديگر از راه هاي كمك به تقويت زندگي زناشويي تفاوت قائل شدن ميان رنج هاي گذشته با واقعيت كنوني است. زماني كه تعامل بين زن وشوهر بر اساس تجربیات گذشته باشد، كل ساختار مفهومي گذشته فعال مي شود. در اين لحظه ناگهان تمام عقايد و احساسات شديد دوران قبل مانند سيل روي صحنه سرازير شده و با موقعيت فعلي درهم مي آميزند. بدين گونه انتظارات و عقايد پيشين دوباره بيدار شده و شناخت و واكنش هاي ما را بد جلوه مي دهد. زماني كه فرد مضامين خاصي از گذشته را كه احتمال تحريك شدن وغلبه بر حال را دارد تشخيص دهد، بيشتر قادر خواهد بود اين روند را زماني كه آغاز مي شود، شناسايي كند. با علم به اينكه چگونه طرحواره هاي پيشين مي تواند استنباط هاي ما را بد جلوه داده و موجب احساسات شديدي شود مي توان از تشكيل اين چرخه جلوگيري كرد. تغيير، زماني تحقق مي يابد كه به خودمان خاطرنشان كنيم حساب حال از گذشته جداست. توانايي مقايسه و تمايز قائل شدن ميان اين دو تجربه امكان اين را فراهم مي سازد كه زخم هاي كهنه در پشت در بماند و تا مي توانيم بهتر توجه خود را معطوف موقعيت موجود كنيم. از قدرت مسئوليت و گذشت استفاده كنيم عصبانيتي كه دنبالش گرفته شود يكي از مخرب ترين نيروها در زندگي زناشويي است. چه اين عصبانيت در خفا ادامه يافته و در صحنه هاي متناوب خشم فوران كند و چه در اظهارات خشونت آميز و تنفرآميز روزمره به نمايش درآيد در هر حال جو تلخي را براي پدر ومادر و بچه ها ايجاد مي كند. درست است كه عصبانيت اين حسن را دارد كه ما را متوجه موقعيت هايي مي كند كه بايد مورد توجه قرار گيرد، اما بايد به عنوان يك فراخوان به جنگ به آن نگريست. وقتي زن وشوهر فهرستي از گله و شكايت رديف مي كنند طرز فكري را گسترش مي دهند كه آنها را از اعتماد كردن به يكديگر، مشاركت با همديگر و لذت بردن از همسر باز مي دارد. اگر قرار است زماني خوبي غلبه كند، بايد به طور سازنده تري به گله و شكايت پرداخت. وقتي زن وشوهر قادر باشند درباره مسئله اي كه آنها را ناراحت كرده يا به دردسر انداخته صحبت كنند، زندگي زناشويي شان مي تواند بسيار بهبود يابد. كتاب هاي خودآموز بسياري در اين زمينه وجود دارد كه روش هايي را مورد توجه قرارمي دهند كه همسران به طور سازنده اي مي توانند از آن استفاده کنند، اما آنچه از اهميت بیشتری برخوردار است اين است كه بدانيم چگونه مسئوليت يك لطمه را وقتي كه ما مسبب آن بو ده ايم بپذيريم حتي اگر عمدي هم نبوده يا فكر مي كنيم همسرمان بيش از حد حساسيت نشان داده، تنها اگر ما به نقش خود در ايجاد اين رنجش اعتراف كنيم، اين ماجرا قابل چشم پوشي خواهد بود، حتي چيزي به سادگي "من نمي دانستم اين مسئله اينقدر باعث آزار تو مي شود؛ من به هيچ وچه قصد رنجش تو را نداشتم" نقش به سزايي در مطلع كردن همسرمان از اينكه احساسات او را درك و تاييد مي كنيم دارد. اما ماجرا تا زماني كه از آن چشم پوشي نشود، كاملا حل و فصل نمي شود. يادگيري پذيرفتن عذرخواهي و اعتماد به صداقت همسر براي فراتر رفتن از موضع خود كه در نهايت سردي روابط زناشويي را افزايش وبه عصبانيت تداوم مي دهد، ضروري است. گذشت در پاسخ به عذرخواهي همسر، فرمولي جادويي در پايه ريزي دوباره عشق و پيوند است. گذشت نه تنها تقويت كننده زناشويي است بلكه براي بچه هايي هم كه مي توانند شاهد روشي سازنده در پرداختن به درگيري و نا اميدي باشند، مايه تقويت است و همين بچه ها هستند كه بيشترين فايده را از خانه اي آرام و عاري از كشمكش مي برند.