ادعای یک نویسنده ازکپی"رنج وسرمستی"
صدیقه فیروزی مدعی شد جهانگیر الماسی که هماکنون مشغول ساخت فیلم "رنج و سرمستی" است متن این اثر را از روی فیلمنامه وی با نام "یاسهای پنهان" که آبان 81 در بانک اطلاعات خانه سینما ثبت شده کپی کرده است.
مهر: فیلم سینمایی "رنج و سرمستی" از جمله آثار سینمایی در حوزه دفاع مقدس است که اسفندماه سال گذشته توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به عنوان مجری طرح و محمد نشاط به عنوان تهیهکننده و جهانگیر الماسی در مقام کارگردان آغاز به کار کرد. این فیلم، داستان زن آزادهای است که پس از گذشت سالها از جنگ قاتل فرزند خود در اردوگاه عراق را هنگام کوچ عراقیها در جنگ عراق و آمریکا میبیند. این داستان سه خطی تمام آنچه بود که در رسانهها برای اطلاع رسانی آغاز ساخت این فیلم منتشر شد. مدتی پس از آغاز تولید این پروژه و در تعطیلات نوروزی محمود احمدینژاد رئیسجمهور، محمد حسینی وزیر ارشاد و جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی به دیدار عوامل تولید در پشت صحنه "رنج و سرمستی" رفتند. صدیقه فیرزوی فیلمنامهنویس فیلم "یاسهای پنهان" که پیش از این متن مجموعه تلویزیونی "خاطرات سرخ" به کارگردانی عباس گودرزی را هم نوشته است با حضور در خبرگزاری مهر و ارائه مدارکی، مدعی شد فیلمنامه "رنج و سرمستی" از فیلمنامه "یاسهای پنهان" وی کپی شده است. وی در صحبتهایش از ماجرای نگارش فیلمنامه "یاسهای پنهان" در سال 81 و قرار کارگردانی آن با جمال شورجه گفت. همچنین در ادامه ماجرای خواندن این فیلمنامه توسط جهانگیر الماسی، حمایت و اطمینان شورجه از حل مشکل پیش آمده و در نهایت اختلافش با کارگردان "رنج و سرمستی" صحبت کرد.
* برای آشنایی ذهن خواننده با این ماجرا از پیشینه فیلمنامه "یاسهای پنهان" بگویید. - در ابتدا لازم میدانم کمی از خودم و دغدغه نگارش فیلمنامه در حوزه سینمای دفاع مقدس بگویم. سالها در جنگ بودم و تحمیل پدیده شوم جنگ را بر مردم سرزمینم با تمام وجود درک کردم و سالهای سال است که در این حوزه فعالیت میکنم. به دلیل وجود چنین دغدغهای بود که فیلمنامه "یاسهای پنهان" را در سال 81 با موضوع زنان آزاده به عنوان مبارزینی که در طول سالهای جنگ مقاومت کردند و اسیر هم شدند، نوشتم. به اعتقاد من با وجود رشادتهای زنان ایران زمین در دفاع مقدس کمتر نامی از آنها در سینمای دفاع مقدس به میان آمده است. البته خود زنان آزاده هم هرگز اجازه ندادند که درباره این حضور فیلمی ساخته شود. اما من مخالف بودم و می خواستم با نگارش فیلمنامه "یاسهای پنهان" و لحاظ کردن تمام حساسیتهای این بزرگواران، ادای دینی به زنان آزاده جنگ بکنم. وقتی این فیلمنامه به پایان رسید آن را به افراد مختلف دادم و همه خواندند و تعریف کردند. همین تعاریف باعث ایجاد انگیزه در من شد تا خودم دنبال جذب حمایت برای ساخته شدن آن باشم.
* از سال 81 تا 92 یازده سال میگذرد. چرا در طول تمام این سالها آن را نساختید؟ - در طول تمام این سال ها فیلمنامه را به ستاد کل نیروهای مسلح، بنیاد شهید و انجمن سینمای دفاع مقدس دادم و در همه این سازمانها تصویب شد، اما در این بین بنیاد شهید به طور رسمی اعلام کرد که از ساخته شدن آن حمایت می کند. منتها زمان عقد قرارداد برای تولید شرط گذاشتم که این فیلمنامه باید توسط آقای جمال شورجه ساخته شود، زیرا دیدگاه ارزشی جمال شورجه به دیدگاه من بسیار نزدیک بود اما چون به توافق نرسیدیم این قرارداد منعقد نشد. من در حالی این پیشنهاد را رد کردم که بنیاد شهید حاضر شده بود مبلغ 10 میلیون تومان بابت خرید این فیلمنامه به من بدهد و آن زمان با این مبلغ می توانستم پیشقسط خرید یک آپارتمان دو خوابه را بپردازم که به دلیل اعتقاداتی که دارم قبول نکردم. * پس از آن چرا دوباره اقدام نکردید؟ - پیگیری می کردم تا اینکه ستاد کل نیروهای مسلح حمایت خود را از ساخت این فیلم اعلام کرد. فقط قرار شد شخصیت اصلی داستان با نظرات آنها اصلاح شود تا با ستاد کل نیروهای مسلح موضوعیت پیدا کند اما اینبار هم به دلیل تغییر پی در پی مدیریت، این طرح بار دیگر مسکوت ماند. تا اینکه اوایل زمستان سال گذشته توسط سربخش از بنیاد شهید با من تماس گرفته شد و وی گفت آزادهها در دیداری که با مقام معظم رهبری داشتند گله کرده بودند که درباره آزادهها در حوزه هنر کم کار شده و هیچ اثر فاخری ساخته نشده است و به دنبال این گله حاج آقا رحیمیان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید از من خواسته تا یک فیلمنامه خوب پیدا و برای کار پیشنهاد کنم. سربخش در ادامه گفت که تمام فیلمنامهها را بررسی کرده و فیلمنامه "یاسهای پنهان" در این حوزه بهترین بوده و آن را به حاج آقا رحیمیان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید ارائه میدهند. بعد فیلمنامه را حاج آقا مطالعه کرده بود و از دفترشان تماس گرفتند که می خواهند مرا ببینند. من خدمت نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید رسیدم، ایشان از فیلمنامه بسیار تعریف کرد و دیدم که نقطه نظرهای خود را با حساسیت های بسیار اعمال کرده بود و حتی جای ویرگولها را با دقت و وسواس درست کرده بود. یادم هست در بخشی از فیلمنامه نوشته بودم که خانم داستان رفت کیک و لباس شب خرید. این بخش این گونه اصلاح شد که این خانم لباس مهمانی خرید و تشخیص دادند لفظ لباس شب در شان زن آزاده نیست و بعد هم تاکید کرد وقتی فیلم به مرحله ساخت رسید به عنوان نماینده از بنیاد شهید سر صحنه باشم تا پلان به پلان فیلم طبق فیلمنامه پیش رود. * چطور به ساخت این فیلمنامه توسط جهانگیر الماسی پی بردید؟ - برای انجام یک کاری به ارشاد رفته بودم بعد شنیدم کارمند آن بخش از وزارت ارشاد که من در آنجا کار داشتم به دیگر همکارش می گفت که فیلمنامه "یاسهای پنهان" مصوب شده و دیگری پاسخ داد مصوب شده اما اسم فیلمنامه به "رنج و سرمستی" تغییر کرده است. همانجا توضیح دادم که فیلمنامه "یاسهای پنهان" متعلق به من و تهیهکنندگی روح الله برادری و کارگردان هم جمال شورجه است. * از کجا مطمئن هستید فیلمنامهای که جهانگیر الماسی میسازد همان فیلمنامه "یاسهای پنهان" است؟ - فیلمنامه الماسی را خواندم و متوجه شدم که متاسفانه داستان فیلمنامه همان داستان "یاسهای پنهان" است که برخی از سکانسهایش تغییر داده شده است. به عنوان مثال سکانسی دارم در فیلمنامه که طوبی قصه من در کربلا و در بینالحرمین خانمی را میبیند که به او دلداری میدهد و بعد ناپدید می شود اما الماسی این سکانس را در مشهد گرفته و بعد یک دختر عطرفروش کف دست این خانم آزاده عطر میریزد و بعد ناپدید می شود. * چه مدرک مطمئنی دارید که الماسی را متهم به کپیبرداری می کنید؟ این صحنه که اشاره کردید میتواند در هر فیلمی به نوعی باشد. - یک روز روحالله برادری از دفتر جمال شورجه تماس گرفت و گفت جهانگیر الماسی به جمال شورجه گفته که یک فیلمنامه خوب میخواهد که یک فیلم ارزشی بسازد و بعد از شورجه خواسته که یک فیلمنامه خوب به او معرفی کند و چون شورجه هم درگیر فیلم شیخ احمد قمی بوده است فیلمنامه "یاسهای پنهان" را داد به الماسی که بخواند. من همان زمان مخالفت خودم را اعلام کردم و گفتم که قرار این بوده که اگر شورجه نخواست بسازد من پول فیلمنامه را برگردانم و آنها هم فیلمنامه را به من برگردانند. * اعتراض شما و مساله برگرداندن پول و فیلمنامه به کجا رسید؟ - چند روز بعد جلسهای در دفتر فرج الله سلحشور گذاشته شد و در آن جلسه جهانگیر الماسی مرا دید و بابت نوشتن این فیلمنامه به من تبریک گفت و اعلام کرد که هر کارگردانی نقطه نظری دارد و من هم می خواهم شخصیت فرمانده اردوگاه این فیلمنامه را بهروز کنم تا جذابیت اثر برای مخاطب بیشتر شود. من هم با ایجاد جذابیت برای مخاطب در فیلمنامه موافقت کردم به شرط این که همچنان مشاور کارگردان جمال شورجه و تهیهکننده روح الله برادری باشد. * توافق ایجاد شد؟ - نه ایجاد نشد. چون الماسی در تغییراتی که داده بود فرمانده اردوگاهی که زنان آزاده در آن زندانی بودند را یک مرد دو جنسیتی و منحرف جنسی گذاشته بود و من همان جا مخالفت خود را با این تغییر اعلام کردم چون این تغییر باعث ایجاد ذهنیت نامناسب در مورد خواهران آزاده می شد. از طرفی جمال شورجه هم همه حساسیت ها را به الماسی گفته بود و متذکر شده بود که باید اصلاح کند. *جمال شورجه همچنان مشاور فیلمنامه است؟ - خیر. یک روز روحالله برادری گفت من تهیه کنندگی این کار را واگذار کردم، من هم دوباره اعلام کردم باید فیلمنامه را به خودم برگردانند اما برادری به من اطمینان داد که همچنان شورجه مشاور فیلمنامه و کارگردان است، اما متاسفانه از آن جا که الماسی به تذکرات و اصلاحات شورجه توجهی نکرد و محتوای فیلمنامه آنقدر عوض شد که شورجه از مشاوره کنارهگیری کرد و بعد از کنارهگیری جمال شورجه تصور میکردم که الماسی هم قید ساخت این فیلمنامه را زده، در حالی که در این زمان جهانگیر الماسی فیلمنامه را به نام خود مصادره می کند. * در تغییراتی که میگویید آقای الماسی در فیلمنامه بایجاد کرده بود آیا در نهایت کاراکتر مرد دو جنسیتی در اردوگاه زنان آزاده را عوض کرد؟ - خیر. به همین دلیل معتقدم فیلمنامه "یاسهای پنهان" از جهت محتوایی از بین رفته است. * مرکز گسترش مستند و تجربی به عنوان مجری طرح این فیلمنامه بود. آیا به این مرکز مراجعه کردید؟ - بله. اوایل اسفندماه نزد شفیع آقامحمدیان رفتم و گفتم فیلمنامه ای که برای ساخت حمایت میکنید متعلق به من است و الماسی تخلف کرده است و هر چند به مدت 4 ماه است که من از طریق جمال شورجه و برادری اعتراض خودم را به این دوستان اعلام کردم اما اکنون حضوراً خدمت رسیدم تا بگویم تا هنوز تولید آغاز نشده خواهش کنم این فیلمنامه را تولید نکنید یا اگر تصمیم به تولید گرفته اید حداقل کار را از حوزه زنان دفاع مقدس خصوصا زنان آزاده خارج کنید و گرنه من با تمام توانم در مقابل این کار می ایستم. * آقامحمدیان چه پاسخی داد؟ - گفت که اصل داستان و جذابیت فیلم، موضوع زنان آزاده و دفاع مقدس است. * عنصر زن آزاده در این دو فیلمنامه مشترک است؟ - داستان سه خطی فیلمنامه "یاسهای پنهان" این است که یک زن آزاده در دوران اسارت خود در اردگاه عراقیها، به نظر می رسد که بچه اش توسط فرمانده بعثی اردوگاه عراقی کشته شده و حال پس از سالها گذشت زمان بعد از حمله آمریکا به عراق تعداد بسیاری از عراقیها از مرز به ایران آمدند و حالا این زن پس از سالها قاتل فرزندش را در اردوگاه ایران میبیند و این قصه سه خطی یا مغز داستان "یاسهای پنهان" در فیلمنامه "رنج و سرمستی" آقای الماسی هم عین به عین تکرار شده است. * از جزئیات فیلمنامه هم خبر دارید یا فقط سوژه مشترک است؟ - گفتم فیلمنامه را خواندم. ضمن اینکه اگر اینگونه نبود آقامحمدیان نمی گفت شما را راضی می کنیم و حقوق مالی شما را نیز پرداخت می کنیم. این درحالی است که اگر این فیلمنامه برای من نبود و دوستان باور نداشتند که حق با من است می توانستند با اقتدار از من شکایت کنند نه این که بخواهند به نحوی نظر مرا جلب کنند. * بعد از جلسه با آقامحمدیان تماس دیگری نداشتید؟ - جهانگیر الماسی تماس گرفت و قبل از بیان صحبتهای خود توضیح داد که این مصاحبه ضبط می شود و بعد ادامه داد که من فیلمنامه شما را اصلا نخواندم و اصلا شما را نمی شناسم و از آن فیلمنامه شما که ادعا می کنید کپی کرده اما تنها سه صفحه اول را خواندم و چون جذبم نکرد اعلام انصراف از ساخت این فیلمنامه کردم. *احتمال نمیدهید صحبتهای او درست باشد؟ - به هیچ عنوان این احتمال را نمی دهم. الماسی گفت که سه صفحه از این فیلمنامه را خوانده است و چون با آن ارتباط برقرار نکره است کنار گذاشته است. این در حالی است که در همان سه صفحه ابتدایی فیلمنامه زن قصه من که طوبی و در قصه الماسی طاهره نام دارد قصد دارد از همسرش که در داستان من اسم اش رسول است و در قصه الماسی هم همین اسم را دارد در عین اینکه عاشق هم هستند به دلیل نازایی جدا شود و در قصه الماسی هم همین اتفاق میافتد و این زن و شوهر با همان حس و حال از هم جدا می شوند. دوم این که چطور آقای الماسی فیلمنامه من را نخوانده ولی می داند که شبیه قصه او نیست. * دیالوگها چطور، تغییر کرده است؟ - نکته جالب این است که بعضی از دیالوگها تغییر نکرده است. مثلا در بخشی از داستان که در ایلام می گذرد بچه قصه من روی مین می رود و سرهنگ رسول می پرسد که مین وسط شهر چه می کند و جواب می شوند: "باران آمده و مین های مرزی را آورده وسط شهر" و حال اینکه مرد قصه الماسی هم روی مین می رود و پای خود را از دست می دهد و زمانی که می پرسند مین وسط شهر چه می کند همان دیالوگ فیلمنامه "یاسهای پنهان" را میشنویم که "باران آمده و مین های مرزی را آورده وسط شهر" تکرار می شود. من سی و هفت مورد مشابه در دو فیلمنامه پیدا کردم. *چرا جمال شورجه را حَکم قرار ندادید؟ - شورجه انسانی شریف، صلح طلب و اهل مدارا است و بارها به من گفت که شکایت نکنم و رسانه را وارد کار نکنم. البته حدود 4 ماه است که ایشان بنا به خواهش من سعی کردند که این قضیه ختم به خیر شود، اما من به ایشان گفتم که شما را حکم نمی کنم که بین ما قضاوت کنید اما قطعا در مراجع ذی ربط از شما خواهش خواهم کرد که به عنوان یک شاهد مومن تمام وقایع را از اول تا به آخر بگویید که به دلیل محتوای بد، فیلمنامه را کنار گذاشتید. * تهیهکننده و یا مجری طرح میدانست میخواهید شکایت کنید؟ - به دفعات گفتم که میخواهم شکایت کنم و اگر باز هم به نتیجه نرسیدم رسانه ای می کنم اما آنقدر خودشان را محق میدانند که هیچ تماسی بابت این که تکلیف فیلمنامه من را مشخص کنند از طرف سازمان حامی با من نگرفتند، البته گرشاسبی مشاور پروژه، محمد نشاط تهیهکننده و جهانگیر الماسی تماس گرفتند اما حرف همه این بوده که شما اشتباه می کنید و این فیلمنامه ربطی به فیلمنامه شما ندارد اما اگر ثابت کنید ما شما را راضی می کنیم.
* چرا به وزارت ارشاد شکایت نکردید؟ - به دو دلیل؛ یکی اینکه جمال شورجه از من خواسته بود که شکایت نکنم و حرف او برای من حجت است. دوم اینکه زمانی که در سال 84 طرح "سمفونی صلح" را که دستور رئیس جمهور روی آن بود به وزارت ارشاد دادم و دست آخر به نام معاونت هنری وقت و مجید انتظامی تمام شد هیچ کس به شکایت من رسیدگی نکرد. این در حالی است که من تمام مستنداتم را به معاونت هنری ارشاد تحویل دادم و حتی روی نامه شکایت من دو وزیر ارشاد صفار هرندی و محمد حسینی نوشته بودند که از این خانم دلجویی شود و پرداخت خسارت شود اما نشد و دست آخر هم صحبت های من را خیلی محترمانه دروغ اعلام کردند. به همین دلیل به وزارت ارشاد شکایت نکردم. حالا هم اگر موضوع را رسانه ای کردم برای این است که جریانی راه بیفتد که از این به بعد هرکس تصمیم گرفت بدون اجازه و اطلاع از فیلمنامه کسی استفاده کند، این تصمیم برای او هزینه داشته باشد. * در صحبتهای خود این پروژه را در حالی مورد اتهام قرار دادید که ریس جمهور، وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی با بازدید از پشت صحنه این فیلم به نوعی حمایت خود را اعلام کردند و این بازدید یعنی موجه بودن اثری که الماسی در حال ساخت آن است. - بله درست می گویید. یکی از سئوال هایی که در ذهن من هم ایجاد شده است این است که این همه فیلم فاخر دفاع مقدس با کارگردانهای صاحبنام تولید شده است، این فیلم چه داشته که اینقدر مهم بوده که باعث حضور رئیس جمهور و وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی در پشت صحنه شده است. چه جریانی در حال رخ دادن است که درصدد حمایت از جهانگیر الماسی برآمده است. *سازمان سینمایی در جریان است؟ - همه مدیران سازمان سینمایی در جریان هستند البته گفتند که در جریان شباهت این فیلمنامه با فیلمنامه من نیستند، اما مگر می شود من قبل از عید شکایتم را در سطوح بالا هم برده رونوشت آن را به خیلی جاها از جمله ارشاد و مرکز گسترش تجربی فرستادم، اما هیچ جلسه ای از طرف آنها برای بررسی این ادعای من حتی اگر فرض کنیم که ادعای دروغی هم بوده گذاشته نشده است. * صحبت دیگری دارید؟ - این فیلمنامه تمام روح و اعتقادات من در هشت سال دفاع مقدس است. من سال ها در دفاع مقدس به شکل های مختلف فعالیت داشتم و دست آخر در بهشت زهرا(س) یکی از مسئولان آمار گیری شهدا بودم واین فیلمنامه همه لحظههای من با جنگ و شهدا بوده است، به همین دلیل هیچ کس حق ندارد با این فیلمنامه چنین کند.