باز هم فهم نادرست فرمایشات رهبری /چگونه نفی شعاری هولوكاست براي كشور هزينهزا شد؟
رويكرد دولت در اين دوره مبتني بر تاكتيك ماجراجويي و طرح مسائل غير ضرور بود كه نهايتا ميوه آن به سبد كساني افتاد كه براي چندين قرن نتواسته بودند اصطلاح خود ساخته اي به نام «هولوكاست» را تا اين حد جهانگير كنند. اين مسئله در نهايت به تضعيف مولفههاي موثر در تصميمگيريهاي سياست خارجي بواسطه اعمال اقدامات كاسبكارانه وغيرعلمي منجر شد.
قالیباف در بازدید از خبرگزاری تسنیم از سیاست خارجیاي که بر مبنای ماجراجویی و آرمان گرایی کاسبکارانه شکل گرفته باشد انتقاد کرد که به همین دلیل مورد هجمه و انتقاد همه جانبه رسانههای دولتی قرار گرفت. در همین راستا غلامعلی حداد عادل دیگر عضو ائتلاف پیشرفت و مشاور عالی رهبر معظم انقلاب نیز سهشنبه گذشته در جمع دانشجویان دانشكده مدیریت دانشگاه تهران در رابطه با هولوکاست و ماجراجویی احمدینژاد گفت: «اظهارنظری که آقای احمدینژاد در ابتدا درباره مسئله هولوکاست داشت بهانه دست صهیونیستها داد تا بتوانند جنجال آفرینی کنند. اما احتیاجی به این شیوه صحبت کردن نداشتیم. آقای احمدینژاد صحبتی کرد که جار و جنجال درست کرد. من آن زمان در دوران ریاست مجلس در سفرهای خارجی که میرفتم میدیدم که صهیونیستها در این باره چه تبلیغاتی کرده اند.» قالیباف چه گفته بود؟ قالیباف نیز در آن گفتوگو اقدام احمدینژاد مبنی بر نفی هولوکاست را سیاست نادرستی در عرصه سیاست خارجی دانست که نه تنها فایدهای برای نظام نداشت بلکه حتی در عمل خلاف آرمانهای ملت فلسطین بود. وی اینچنین توضیح داده بود : «قضیه هولوکاست ما را به کجا رساند؟ ما هیچ گاه با یهود مخالف نبودیم، یک دین است؛ آنجایی که ما مخالفت کردیم با صهیونیستها بوده است.ما 30 سال حامی اصلی آرمان فلسطین بوده ایم ولی به واسطه هوشمندی امام و رهبری، کسی نتوانست ما را متهم به ضد یهود بودن بکند.ولی یکباره بدون توجه به نتایج و پیامدها بحث نفی هولوکاست مطرح میشود.این چه نفعی برای انقلاب و فلسطینیها داشت.ببنید وقتی ما آن زمان به اسم آرمان گرایی؛ موضوع هولوکاست را مطرح کردیم و آن جنجال ایجاد شد؛ زمانی دیگر سخن از بسیحی بودن و بازگشت و رجعت آقای چاوز را مطرح کردیم.این نتیجه و برآیند آرمان گرایی خامی است که در طی زمان استحاله شده است.»
وی اضافه کرده بود: «بهانه به دست دشمن ترین دشمن انقلاب اسلامی که صهیونیستها هستند میدهیم و آرمانهای فلسطین را تحت تاثیر قرار میدهیم. دفاع از آرمان فلسطین جزئی از اصول سیاست خارجی ماست؛ نفی هولوکاست که جزئی از آن نیست و بنا به ماهیت جنجالی خود به جای کمک به ما برای پیشبرد اهداف و آرمانهایمان،به دشمن فرصت میدهد تا مظلوم نمایی کند،علیه ما اجماع درست کند و موضع برحق ما در موضوعی مانند موضوع هستهای را تحت تاثیر قرار دهد. من میگویم با طرح سخنان کم ثمر پرهزینه، زمینه سوء استفاده دشمنان را فراهم ساختیم.منشاء این موضعگیریها هم سیاستزدگی است. اینها بیشتر مصرف داخلی دارد تا مصرف خارجی. ما از سیاست زدگی در عرصه سیاست خارجی بسیار آسیب دیدهایم. سیاست بازان نباید جایی در سیاست خارجی ما داشته باشند چون منافع ملی را قربانی رقابتهای سیاسی داخلی میکنند.» فهم نادرست فرمایشات رهبری رسانههای دولتی با تحریف سخنان محمد باقر قالیباف آن را در برابر فرمایشات رهبر معظم انقلاب قرار دادند این در حالی است که ایشان همواره از عدم تحمل رسانههای غربی و صهيونيستی و دولتهای حامی اسرائيل در برابر طرح سوال و تحقيق درباره هولوكاست انتقاد کردند و هیچگاه موضوع هولوکاست را صراحتا نفی نکردند. اما محمود احمدینژاد اولین بار در سال 1385 و در سفر زاهدان هولوکاست را دروغ خواند. او در روز جمعه چهارم شهریور 1390 در سخنانی پيش از خطبههاي نماز جمعه در روز جهاني قدس نیز گفت: همه مقدمات تاسيس اين رژيم مبتني بر دروغ و فريبكاري بوده و يكي از اين دروغهاي بزرگ افسانه « هولوكاست» است. احمدینژاد در سفرهای بینالمللی خود نیز بارها به این موضوع پرداخت و آن را به بزرگترین چالش سیاست خارجی و محملی برای اجماع بینالمللی علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل کرد. انکار هولوکاست توسط احمدینژاد علاوه برآنکه اسرائیل را به آرزوی دست نیافتنی تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در حمایت از هولوکاست پس از ۶۰ سال ناکامی لابی صهیونیستی در این زمینه رساند یکی از دلایل ایجاد فضای منفی علیه ایران و وضع تحریمها بود. چنانکه بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد در نشست جنبش غیرمتعهدها در تهران نیز گفت: «من به شدت با تلاشهای زشت و زننده برای انکار حقایق تاریخی مانند هولوکاست، مخالفم.»
همچنین از دیگر تبعات آن صدور قطعنامه 1737عليه ايران بود. در حقيقت، نفی هولوكاست، نه تنها موجب افزایش فشار بر رژیم صهیونیستی نشد، بلکه به ادعاها و اتهامات نامشروع سران تل آويو در میان اروپا و آمریکا بار دیگر مشروعیت بخشید و باعث شد تا کشورهای دیگری نیز با آنان همسرایی کنند. اما رسانههای دولتی روز گذشته با کجفهمی یا صرفا به دلیل توجیه سیاست ماجراجویی دولت بدون توجه به این موضوع نقد محمد باقر قالیباف بر این شیوه را خلاف نظرات رهبری دانستند.این در حالی است که رهبر معظم انقلاب هوشمندانه از مسلمات ادعایی دشمن استفاده کرده و بیان داشتند که مخالفتهای کشورها با طرح سوال درباره وجود یا چگونگی وقوع هولوکاست خلاف همه شعارهای آزادی بیان و اندیشه در این کشورهاست. از سوی دیگر محمد باقر قالیباف در آن مصاحبه، در برابر ماجراجویی، شیوه سازش و وادادگی را نیز نقد کرده بود و از مقاومت هوشمندانه به عنوان راهبرد صحیح و اساسی در عرصه سیاست خارجی نام برده بود. چنانکه در موضوع هولوکاست در برابر این سیاست ماجراجویانه محمود احمدینژاد، سیاست دیگری نیز پیش از احمدینژاد از سوی سید محمد خاتمی رئیسجمهور سابق اتخاذ شده بود که به نوعی همدردی با صهیونیستها تلقی میشد چنانکه در فروردین سال 1388 به استرالیا رفته بود در مصاحبهای با رسانه «لیتلاین» در استرالیا هولوکاست را یک تراژدی وحشتناک خواند که در اروپا روی داده است و با اشاره به این واقعه تاریخی گفت: «هولوکاست یک واقعه تاریخی بود که در اروپا اتفاق افتاد و از نظر من این واقعه یک تراژدی بود.» پیش از آن و در دوره سازندگی نیز، در سال۷۲ دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، در بیانیهای که در روزنامه کیهان و جمهوری اسلامی روز 5اردیبهشت این سال منتشر شد، کشتار فرقه داویدیان در آمریکا را به کشتار دسته جمعی یهودیان توسط آلمان نازی تشبیه کرد. و حالا بعد از آن دوره تفریط دوران افراط دولت احمدینژاد را شاهد هستیم که دیپلماسی ماجراجویی را جایگزین دیپلماسی تعامل صرف کرده است. جالب آنکه سعیدی کیا، وزیر سابق دولت احمدینژاد و نامزد فعلی انتخابات ریاست جمهوری نیز در این زمینه و در پاسخ به خبرگزاری نسیم میگوید: از بحث هولوکاست چه بهرهای بردیم؟ شما بگویید؟ چه بهرهای بردیم؟ «منافع ملی» ما، مشخص میکند که چه حرفی را باید بزنیم. ميتوانستيم با دنيا بهتر تعامل كنيم در همين رابطه دكتر سيد جلال ساداتيان، استاد دانشگاه در پاسخ به تهران امروز گفت: در دنياي امروز كه دنياي ديپلماسي است ابزار كاربردي آن هم بايد متناسب با خودش مورد استفاده قرار گيرد. اگر ديپلماسي در دستور كار است زبان مخصوص به آن هم بايد مورد استفاده قرار گيرد. تندترين عبارتها در ديپلماسي ميتواند به گونه اي گفته شود كه تاثيرات مورد نظر خود را داشته باشد و در عين حال خشونت كلام نداشته باشد. برخي مواقع عبارتها ميتواند مقصود را خوب بيان كند در حالي كه نتيجه عكس ميدهد و ايجاد اتهام ميكند و عكس اين مسئله هم صادق است. درباره هولوكاست هردوي اينها مطرح است. در باره مسئله هولوكاست چند نكته قابل ملاحظه است؛ يك، اگر اين سوال به عنوان يك سوال واقعي درباره كساني كه مدعي اند به يهوديان در طول تاريخ ظلم شد مطرح بود ميبايستي با يك بيان استدلالي و در شرايطي مطرح شود كه شنيده شود نه اينكه در شرايطي جنجالي مطرح شده و به اين ترتيب اصل موضوع هم زير سوال برود.
دوم؛ در شرايطي كه خود كشور درگير مشكلات ناشي از فشارهاي بي سابقه غرب با ادعاي هسته اي عليه ايران هستند وهمچنين ادعاهاي تروريستي را عليه ايران تكرار ميكنند مطرح كردن موضوعي حساس مانند هولوكاست ضرورتي كه ندارد بلكه هزينههايش هم بسيار زيادتر است. سوم؛ به دنبال هزينههايي كه پس از طرح اين مسئله در عرصه بینالملل براي جمهوري اسلامي به وجود آمد اين سوال مطرح ميشود كه آيا اين مسئله بايد حتما توسط بالاترين مقام اجرايي كشور مطرح شود؟ طرح سوالات اينچنيني ميتوانست در جلسات كارشناسي يا دانشگاهي مطرح شود كما اينكه پيش از اين، اين مسئله در دست بررسي سفارتخانههاي مختلف و كارشناسان آنها قرار گرفته بود و در دانشگاهها نيز بعنوان يك ادعاي تاريخي در حال بررسي بود.
اين استاد دانشگاه در ادامه افزود: اين وقايع در حالي در جهت گيريهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي در دولت نهم و دهم مطرح شد كه ميتوانستيم بهتر از قبل با دنيا تعامل كنيم اما در مقابل با عباراتي سخن گفتيم كه بيشتر آنها را تحريك كرد و حتي در موردي كه حقانيت با جمهوري اسلاميايران بود ماهيت اين حق آنچنان كه بايد و شايد مطرح نشد. ايران تحت فشار زير بار مجموعه اي از سياستهاي تندروانه غرب بايستي مدبرانه تر موضع گيري ميكرد تا حداقل از افزايش فشارهايي كه به ناحق به دليل مسئله هستهاي بر ايران اعمال شده جلوگيري ميكرد نه اينكه با طرح مسائل غير ضروري روند اين فشارها را تسريع كند. سه اصل عزت، حكمت و مصلحت ساداتیان در ادامه سه اصل عزت، حكمت و مصلحت نظام به عنوان معيارهاي اصلي سياست خارجي نام برد که بايد با شرايط روز بینالمللي کاملا تبيين شوند تا مسئولين دولت تفسيرهاي متفاوتي از اين معيارهاي دقيق نداشته باشند. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، روند خصومت دولت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران سبب شد تا روابط دو کشور رو به تیرگی نهاده و به قطع کامل روابط دیپلماتیک بیانجامد. اگر چه به تاکید و اذعان مقام معظم رهبری، خصومت و درگیری سیاسی با آمریکا ابدی نبوده و جمهوری اسلامی ایران با تمامی کشورها به استثناي اسرائیل، خواهان گسترش روابط عادلانه سیاسی است؛ اما یک سلسله عوامل داخلی و خارجی مانع از تجدید دوستی میان دو کشور شده است. بر این اساس، فرصتهای متعددی در اختیار مسئولان دولتی وقت قرار داشت تا مذاکره با آمریکا را کلید بزنند؛ ولي دراين باره در راستاي سياست كلان نظام حركت نكردند. رئيس دولت و اطرافیان وی، بر خلاف عزت، کرامت و مصلحت کشور از موضعی انفعالی، خواستار برقراري رابطه شدند كه نه تنها به برقراري رابطه منتهي نشد بلكه اصل عزت هم زير سايه مواضع متناقض رئيس جمهور قرار گرفت. چگونه نفی شعاري هولوكاست براي كشور هزينهزا شد؟ جمهوري اسلامي ايران اعتقاد دارد كه عرصه بینالملل به واسطه يكهتازي برخي قدرتها مانند آمريكا نيازمند اصلاح هندسهاي است و اين هندسه غلط بینالمللي بايد از نو ترسيم شود. به واسطه همين ديدگاه است كه جمهوري اسلامي ايران دارای ماهیت و اصول نسبتاً متفاوتی در عرصه سیاست خارجی است. به نحوی که باید ضمن در نظر گرفتن ماموريت ويژه خود در عرصه خارجي، منافع ملت ایران را هم تامین کند. موفقیت یا عدم موفقیت کشورها در سیاست خارجی به عوامل اصلی از قبیل، شناخت صحیح اولویتها و اهداف، درک درست از شرایط جاری در نظام بینالملل و بررسی امکانات موجود برای پیگیری اهداف بستگی دارد.
به هر میزان که در بررسی این عوامل دقت، واقعبینی و هوشمندی به کار رود، دستگاه سیاست خارجی به میزان بیشتری از موفقیت نائل میآید. عکس این فرآیند نیز به صورت منفی بروز خواهد کرد. مسير توام با هزينههاي غير قابل جبران، جايگاه يك كشور در عرصه مناسبات بینالمللي را خدشهدار خواهد ساخت. نگاهي به مهمترين رخدادهاي هشت سال جهتگيري سياست خارجي كشورمان در دولت نهم و دهم نشان ميدهد كه دیپلماسی کشور در جايي كه موضوعيت آن منحصرا در دستور كار دولت قرار داشته از وضعیت اعتمادسازی و پویایی حرکت در ساختار نظام بینالملل تغيير جهت داده و بعضا با طرح شعارهاي غيرضروري، زمينه ساز افزايش فشارها عليه جمهوري اسلامي شده است.
برخي اظهارات راديکال گونه رئيس دولت بدون درنظر گرفتن فضاي حاکم برنظام بينالملل و بدون توجه به مولفههاي اقتدار ملي و برخورد تهاجمي به منظور مطرح شدن در عرصه بينالمللي از عوامل هزينه زا براي منافع ملي بوده است درحاليكه چنين رفتارهايي در حوزه تاكتيهاي اجرايي سياست خارجي قرار ميگيرد و ميشد با تغيير برخي رفتارها و تعديل ادبيات همان اهداف كلان نظام را بهصورت زيركانهتري پيگيري كرد تا علاوه بر اينكه هزينه اي بيمورد به كشور وارد نشود، حتي فايده بيشتري هم داشته باشد. شايد در اين ميان طرح مسئله هولوكاست مثال مناسبي باشد. هزينههاي طرح نابهنگام موضوع هولوكاست دفاع از آرمان مردم فلسطین از اصول اولیه جمهوری اسلامی ایران بوده و همواره از سوی بنيانگذار جمهوري اسلامي نیز مورد تاکید قرار گرفته است. طرح موضوع تاريخي هولو کاست يکي از جنجاليترين بخشهاي سياست خارجي محمود احمدينژاد پس از رسيدن به رياست جمهوري بود. اين موضوع افکار عمومي جهان را به خود جلب کرد و بدنبال خود موافقان و مخالفان بسياري را به راه انداخت . در داخل کشور منتقدان طرح اين موضوع بر اين عقيدهاند که از آنجايي که هولوکاست به عنوان خط قرمز غربيها به شمار ميآيد طرح غيرضروري آن تبعات سنگيني براي کشور بدنبال خواهد داشت که نمونه بارز آن صدور قطعنامه 1737عليه ايران است.
در حقيقت، طرح موضوع هولوكاست، حساسیت جامعه جهانی را برانگیخت و نه تنها موجب افزایش فشار بر رژیم صهیونیستی نشد، بلکه به ادعاها و اتهامات نامشروع سران تل آويو در میان اروپا و آمریکا بار دیگر مشروعیت بخشید. البته برخی مقامات کشور پیش از احمدینژاد به موضوع هولوکاست نه به عنوان پرداختن به اصالت تاریخی آن، بلکه به عنوان نمادی از تناقض ادعای آزادی بیان در غرب پرداخته بودند، و موضع انتقادکنندگان از شیوه ورود احمدینژاد به موضوع هولوکاست نیز نه زدن مهر تایید بر این واقعه و يا درست دانستن ادعای کشته شدن شش میلیون یهودی توسط هیتلر در جنگ جهانی دوم، بلکه اشتباه بودن ورود ایران به این مناقشه و هزینههای سنگین و بدون فایده برای کشور در این مسیر بود.
اکنون پس از گذر سالها از انکارهولوکاست توسط احمدینژاد این موضوع هزنیههای سنگینی برای کشور ایجاد کرده است که یکی از آنها تاثیرگذاری بر تصویب قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران و تحریم کشور بوده و دیگری تقویت جریان اسلام هراسی در جهان توسط رسانههای غربی. در مقابل، منافع اسرائیل از انکار هولوکاست توسط احمدینژاد هم فراوان بوده است که نخستین آن، تصویب قطعنامه محکومیت منکران هولوکاست در مجمع عمومی سازمان ملل پس از نیم قرن ناکامی در این اقدام و دیگری همراه کردن بخش زیادی از افکارعمومی و دولتهای غربی با تهدیدات نظامی اسرائیل علیه ایران براساس سوء استفادهای است که از انکار هولوکاست توسط احمدینژاد به دست آوردند.
بايد گفت هنگامی كه طرح چنین ادعاهایی مانع از ادامه کمکهای سازنده و معقول به گروههای مقاومت و افزایش فشار بر تل آویو میشود، آیا این شعارها در راستا منافع ملی و كمك به آرمان فلسطين بوده است يا خير؟ در مجموع، سیاست خارجی در دوران دولت نهم و دهم رويكردي ماجراجويانه در پيش گرفت و در اين ميان بي توجهي به ديدگاههاي كارشناسي خارج از دستگاه ديپلماسي به موضعگيريهاي هيجاني و بعضا نامتناسب با شرايط بینالملل انجاميد. به عبارت ديگر رويكرد دولت در اين دوره مبتني بر تاكتيك ماجراجويي و طرح مسائل غير ضرور بود كه نهايتا ميوه آن به سبد كساني افتاد كه براي چندين قرن نتواسته بودند اصطلاح خود ساخته اي به نام «هولوكاست» را تا اين حد جهانگير كنند. اين مسئله در نهايت به تضعيف مولفههاي موثر در تصميمگيريهاي سياست خارجي بواسطه اعمال اقدامات كاسبكارانه وغيرعلمي منجر شد.