روایت تازه از اعتراض به مشایی در خوزستان
در حالي كه هيچ پيش بيني براي محل اقامه نماز نشده بود اما كوچكترين جزئيات درون سالن تدارك ديده شده بود، جزئياتي مانند حضور افراد پيش بيني شده با لباس هاي محلي و نصب پرچم ايران كنار هر صندلي و موسيقي هاي مختلف و برنامه ها و كليپ هاي رنگارنگ و...
روزنامه کیهان نوشت: ¤ علي رغم همزماني مراسم با وقت اذان مغرب هيچ خبري از پخش نواي ملكوتي اذان نبود كه در پي اعتراض مكتوب يكي از حضار با اين مضمون كه كارهاي شما ما را ياد زمان شاه مي اندازد مجبور به پخش اذان شدند. ¤ در حالي كه هيچ پيش بيني براي محل اقامه نماز نشده بود اما كوچكترين جزئيات درون سالن تدارك ديده شده بود، جزئياتي مانند حضور افراد پيش بيني شده با لباس هاي محلي و نصب پرچم ايران كنار هر صندلي و موسيقي هاي مختلف و برنامه ها و كليپ هاي رنگارنگ و... ¤ در هنگام تقدير رئيس جمهور از تعدادي از نخبگان، جانبازان و خانواده هاي شهداي استان خوزستان، كه مشايي هم در كنار رئيس جمهور حضور داشت، يكي از حاضران كه به نظر مي رسيد از قبل براي اين كار مشخص شده است خطاب به احمدي نژاد گفت: اجازه بدهيد آقاي مشايي هم در اين مراسم صحبت كنند تا ما جوانان با عقايد و نظرات ايشان آشنا بشويم. ¤ اما در اين هنگام تعدادي از خواهران بسيجي حاضر در جلسه به حضور مشايي در اين مراسم اعتراض كردند. ¤ پس از اهدا نشان افتخار به جانبازان و خانواده شهدا نوبت به تقدير از نخبگان رسيد و بلافاصله گروه سرود ناشنوايان به بالاي سن آمدند و آقايان احمدي نژاد، مشايي، زريبافان، الهام و خانم سلطان خواه در ميان گروه سرود ايستادند و در يك حركت قابل تأمل شروع به تكان دادن پرچم ايران كردند. ¤ پس از آن رئيس جمهور براي ايراد سخنراني به پشت تريبون رفت و با اشاره به درخواست يكي از حاضران براي سخنراني مشايي، گفت: دوست عزيزي فرمودند كه آقاي مشايي صحبت كنند. اجازه بدهيد ايشان در وقت ديگري سخن بگويند. ¤ در اين هنگام صداي اعتراض بلند شد كه مگر اينجا ميتينگ انتخاباتي است و ما اجازه نمي دهيم ايشان سخنراني كند. ¤ در اين لحظه مشايي پشت تريبون آمد و گفت: يكي از خواهران نسبت به سخنراني بنده اعتراض داشتند به همين خاطر من درخواست مي كنم تشريف بياورند و صحبت كنند تا ما سخنان ايشان را بشنويم. ¤ افرادي كه به حضور مشايي معترض بودند گفتند: ما در اين مراسم براي شنيدن صحبت هاي رئيس جمهور حضور پيدا كرده ايم نه صحبت هاي شما. ¤ واكنش انقلابي خواهران به ترفندها و شگردهاي نخ نما شده رئيس جمهور و مشايي باعث ناراحتي و عصبانيت مشايي و نقش بستن خنده اي تلخ بر چهره احمدي نژاد شد. ¤ جوان ديگري گفت: صاحب اين مجلس خانواده شهدا هستند و كسي نمي تواند بدون اجازه از آنها صحبت كند. ¤ مشايي نيز در پاسخ اظهار كرد: ما در كشوري زندگي مي كنيم كه مردمش فهيم هستند و معيار فهم آنها جهاني است. حرف زدن خوب است و من موافق اين هستم كه مخالفان دولت و من حرف بزنيم، چرا كه وقتي حرف زده مي شود حقايق روشن خواهد شد. ¤ فضاي سنگين و ملتهب جلسه باعث شد مشايي با سرافكندگي از روي سن پايين بيايد و در ادامه احمدي نژاد به چند جمله كوتاه بسنده كرد و گفت: ما نتوانستيم از نظرات مشايي بهره مند شويم، اميدواريم فرصتي فراهم شود تا صحبت هاي ايشان را بشنويم. ¤ مجريان مراسم زماني كه فضا را براي ادامه جلسه مناسب نديدند، سالن را ترك و بلافاصله چراغ ها را خاموش كردند تا ماجرا سريعتر فيصله داده شود. ¤ نكته قابل تأمل اينكه تعداد زيادي از حاضرين در جلسه از نيروهاي ادارات مختلف بودند كه اين مسئله توان موضع گيري را از آنها مي گرفت و تعداد نخبگان انگشت شمار بود. ¤ در همين حين دو جوان كه لباس محلي عشاير عرب و بختياري خوزستان را به تن داشتند در كنار احمدي نژاد و مشايي ايستادند و عكاسان نيز از فرصت استفاده كرده و به شكار اين صحنه ها پرداختند. ¤ تعداد زيادي از حضار كه قلباً از موضع گيري جسورانه خواهران در ممانعت از سخنراني مشايي خشنود بودند مراتب رضايت و خوشحالي خود را به آنان اعلام كردند.