کمی بعد، جسد کودکان دیگری در گوشه کنار شهر پیدا شد که سرشان از بدن جدا شده بود. انتشار این خبر موجب رعب و وحشت اهالی مناطق جنوب تهران شد. بالاخره چند روز مانده به عید، اعلام شد قاتل یک هفته است که به دام افتاده است. خبر آنقدر مهم بود که ساعت یک بعد از ظهر همان روز، روزنامه اطلاعات شماره فوق العاده ای به بهای 4 شاهی منشر کرد که قاتل را در حال فروش بامیه نشان می داد.
کد خبر :
255104
سرویس اجتماعی «فردا»- اواسط سال 1312 تا اوایل سال 1313 اتفاقات عجیب و غریبی در ایران رخ داد. از اخبار مهم آن روزگاران می توان به سیل اصفهان در نزدیکی های نوروز 1313 اشاره کرد که خانه های اطراف زاینده رود را ویران کرد. از سوی دیگر خبر برگزاری انتخابات اتاق تجارت برای بازرگانان جالب توجه بود و خبر مهم دیگر، افتتاح مریض خانه گوهر شاد به همت دکتر محمد و دکتر محمود حسابی بود. در نزدیکی های نوروز 1313 خبری هم منتشر شد که رنگ و بوی فرهنگی داشت. اکتشاف لوح های قدیمی در تخت جمشید که به گفته علی اصغر حکمت، بزرگترین سند مالکیت
نیاکان ما بر آسیای مرکزی و غربی است. تلاش برای حفظ زبان ملی و احتراز از به کاربردن لغات خارجی، از بحث های فرهنگی آن روزها بوده است. در این بین، مردم ایران ، یکی از مخوف ترین خبرهای چند سال اخیر را می شنوند و در بهت فرو می روند. علی اصغر بروجردی، قاتل 33 نفر دستگیر شد. از اواسط دی ماه سال 1312 خبر چند فقره قتل کودک در اطراف تهران در شهر می پیچد و با همه تلاش تامینات، سرنخی از عامل جنایت به دست نمی آید. کمی بعد، جسد کودکان دیگری در گوشه کنار شهر پیدا شد که سرشان از بدن جدا شده بود. انتشار این خبر موجب رعب و وحشت اهالی مناطق جنوب تهران شد. بالاخره چند روز مانده به عید،
اعلام شد قاتل یک هفته است که به دام افتاده است. خبر آنقدر مهم بود که ساعت یک بعد از ظهر همان روز، روزنامه اطلاعات شماره فوق العاده ای به بهای 4 شاهی منشر کرد که قاتل را در حال فروش بامیه نشان می داد. طبق اعتراف این جانی در تهران 8 کودک و نوجوان پسر و در عراق نیز 25 کودک را فریفته و به قتل رسانده است. اعترافات وحشتناک او، باب بحث درباره لزوم آموزش اطفال در مواجهه با بیگانگان را داغ می کند.
چند روز بعد روزنامه اطلاعات نوشت: احساسات خشم آلود و عجیبی که میان اهالی طهران نسبت به علی اصغر بروجردی، قاتل 33 نفر حکم فرماست، غیر قابل توصیف است. در تمام محافل در سر هر گذر و داخل هر قهوه خانه و پشت میز هر مهمانخانه که چند نفر با هم ملاقات می کنند، گفتگویی به جز صحبت درباره اصغر بروجردی وجود ندارد. برخی به قدری وجود کثیف و موحش او را غیر عادی و فوق العاده می دانستند که دماغ و مغز او را قابل تشریح در لابراتوارها می دانستند. حتی در منابع تاریخی مطرح شده که یکی از مریضخانه های خارجی در طهران تقاضا داشته که نعش او را پس از مجازات به دست اطبای عالی مقام بسپارند
تا مغز او را تشریح کنند. سرانجام اصغر قاتل به دار آویخته شد.