دولت از کاندیدای پایداری حمایت میکند/ مشایی وزن سیاسی برای نامزدی را ندارد/ خاتمی بر سر دوراهی سختی است
اگر کسی از کف عقلانیت برخوردار باشد و اتفاقاتی که در سه دهه اخیر در حوزه های مختلف نظام حادث شده را نگاه کند، هیچ گاه دست به چنین کار یا تصوری نمی زند. این یک انتحار سیاسی خواهد بود. نظام هم به پشتوانه مردم هیچ وقت به کسی باج نداده و الحمدالله نخواهد داد. الان شواهدی در دست نیست که خدای ناکرده چنین سمت و سویی را هدف گیری کرده اند و می روند. اما بر فرض محال اگر چنین اتفاقی بیافتد، سوابق گذشته نشان داده که نظام مقتدر است و به هیچ وجه در هیچ رده ای هیچ گونه باجی نمی دهد.
سرویس سیاسی«فردا»: هر چند مردم هنوز وارد بحث های انتخاباتی نشده و درگیر خرید شب
آقای کوهکن در خبرها آمده بود که شما رئیس ستاد انتخاباتی آقای محمدرضا باهنر شده اید. خبر صحت دارد؟
من که نمی تونم دروغ بنویسم. تکذیب نمی کنم.
خوب چطور شد که آقای باهنر هم به این نتیجه رسیدند که کاندیدای انتخابات شوند؟
آقای باهنر در فرایندی که در حقیقت استراتژی جبهه پیروان خط امام ورهبری است انتخاب شدند به همراه آقای متکی و آل اسحاق.
اینکه سه نفر از سوی جبهه پیروان به عنوان کاندیدا معرفی شدند مبهم است. توضیح می دهید که انتخاب سه نفر یعنی چی؟
اگر کسی با مشی جبهه پیروان آشنا باشد ابهام ندارد .الان یک ائتلاف سه نفره داریم متشکل از سه برادر محترمی که در صحنه هستند ( قالیباف، ولایتی و حداد عادل) کارهایی هم که انجام داده اند خوب است. ارزیابی ما مثبت است و نمی خواهیم تخطئه کنیم. اصل ائتلاف اقدام مناسبی است. جبهه پیروان هم همیشه توصیه اش این بوده که در تعامل وهمراهی با جامعتین به یک تصمیم واحد برسیم. حالا این تصمیم واحد می تواند منجر به داشتن یک کاندیدای نهایی یا دو نامزد شود. اما در دلش جلوگیری از تکثر بیش از حد هست. لذا یک ائتلاف سه نفره داریم. برادران محترمی هم به صورت مستقل کاندیدا شده اند و جبهه پیروان هم سه نفر را پیشنهاد کرده است. اگر با این فرایند جلو برود باید از مجموعه این 7-8 یکی دو نفر مشخص شود. این یکی دو نفر هم آن طرف سال که نتیجه نظرسنجی ها بیاید معلوم می شود که مقبولیت کدامشان بیشتر خواهد بود. همه محترم هستند ولی باید مقبولیت داشته باشند چون مردم می خواهند رای بدهند. لذا جبهه پیروان سه نفر را پیشنهاد داده اما روند همگرایی و تعامل با همه سلایق اصول گرایی را کاملا قبول دارد و دراین زمین جلو می رود. بنابر این ابهامی وجود ندارد.
یعنی شما سه نفر را معرفی کرده اید تا وارد فرایند وحدت اصول گرایان شوند؟
ما در جبهه پیروان با تجربه ای که از انتخابات مجلس نهم داریم و جامعتین وارد شدند و میدان دار آن بودند، الان هم امیدوار هستیم که آن اتفاق بیافتد.
خودتان تصور می کنید که جبهه پایداری هم می توانند وارد این فرایند وحدت شود؟
ما معتقدیم هر شخص حقیقی یا هر شخصیت حقوقی اصول گرا بر اساس عقلانیت، حکم دین و اصول سیاسی باید موضوع وحدت و پرهیز از تفرقه مد نظرش باشد. توصیه ما به براداران پایداری این است که انشاء الله زیر سایه روحانیت همین مسیر وحدت را طی کنند. اما می دانید که انتخابات چیز اجباری نیست که بخواهید به کسی تحمیل کنید. عموما کسانی هم که صحبت می کنند باید اقناعی باشد. به نظر من می شود عزیزان را اقناع کرد چون مسیر تفرقه مسیر مناسبی نیست. نکته دیگر این که ما باید بعد از مشخص شدن نتایج نظرسنجی کارشناسی کنیم که باید یک نامزد داشته باشیم یا دو کاندیدا. اگر پیش بینی ها این باشد که در مرحله اول یک نفر 50 درصد به علاوه 1 آرا را می آورد باید با یک مشی جلو رفت ولی اگر پیش بینی ها حکایت از دومرحله شدن انتخابات داشت باید یک تاکتیک های دیگر را مد نظر داشت.
اگر وحدت اصول گرایان محقق شد، شما رقبای این کاندیدا را چه جریان هایی می دانید؟
آنچه از شواهد و قرائن بر می آید و برخی اظهار نظرها هم حکایت دارد، اصلباح طلبان در صحنه هستند، سعی می کنند یک شخص نیمه کاریزمایی از درون خودشان را به صحنه بیاورند. البته دغدغه هایی هم به هر جهت دارند. اینها یک قطب هستند. جریان دوم جریان معتدل اصول گرایی است که بر اساس عقلانیت و تفاهم و ائتلاف دارد حرکت می کند و شامل ائتلاف سه گانه و آن برادر محترمی که مستقل آمده و نامزدهای جبهه پیروان است. یک مجموعه هم جبهه پایداری است و دولت محترم. پیش بینی ما این است که در نهایت نامزد جبهه پایداری مورد حمایت دولت هم خواهد بود. لذا سه قطبی بودن انتخابات از الان قابل پیش بینی است. ضمن اینکه امیدواری ما این است که پایداری ها هم بر اساس آن نگاهی که مجموعه اصول گرایان معتدل دارند داخل این فرایند قرار گیرند و همگی به یک نتیجه برسند.
بر این اساس گزینه دولت برای انتخابات آقای رحیم مشایی نیست. چون جبهه پایداری به نظر نمی رسد از کاندیداتوری او حمایت کند؟
من اساسا درباره کسانی صحبت می کنم که یک حداقل وزنی برای آنها در صحنه انتخابات قائل هستم.
ولی آقای احمدی نژاد تلاش می کند تا گزینه مورد نظر خود را برجسته تر از دیگران معرفی کند. نشان های مختلف دولتی و لقب ها و تعریف و تمجید های مختلف از آقای رحیم مشایی می شود. به نظر شما این رفتارها بیشتر برای شخصیت دادن و بزرگ جلوه کردن و برجسته کردن نیست؟
آن جایی هم که آدم می خواهد کسی را برجسته کند باید یک کفی از وزن و ظرفیت را در نظر بگیرد. معمولا از کاه نمی شود کوه ساخت. من کاری به شخص خاصی ندارم ولی در انتخابات ریاست جمهوری ظرف و مظروف باید به همدیگر بخورد. اگر کسی به من بگوید که وارد این عرصه شوید، با وجود آنکه چند دوره نماینده مجلس بودم با صراحت می گویم این از عهده و توان من خارج است. خود فرد باید عاقل باشد وعاقلانه تصمیم بگیرد.
آقای کوهکن در چند مدت اخیر برخی تحلیل ها وجود داشته مبنی بر اینکه جریان دولتی و آقای رئیس جمهور بر روی گزینه مورد نظر خود اصرار می کنند با تصور اینکه نظام به هر دلیلی در برابر این جریان کوتاه می آید و امتیاز می دهد. به نظر شما چنین تصوری که نظام بخواهد به یک جریانی بر خلاف قانون امتیاز بدهد تصور درستی است؟
ببینید چون شما سوال کردید دارم جواب میدهم اما من معتقد نیستم که کسی چنین ذهنیتی داشته باشد چرا؟ چون اگر کسی از کف عقلانیت برخوردار باشد و اتفاقاتی که در سه دهه اخیر در حوزه های مختلف نظام حادث شده را نگاه کند، هیچ گاه دست به چنین کار یا تصوری نمی زند. این یک انتحار سیاسی خواهد بود. نظام هم به پشتوانه مردم هیچ وقت به کسی باج نداده و الحمدالله نخواهد داد.کسانی که این مطلبی را که شما گفتید را به عنوان خبر یا تحلیل بیان می کنند شاید دولت و رئیس جمهور را در مظان اتهام قرار می دهند. الان شواهدی در دست نیست که خدای ناکرده چنین سمت و سویی را هدف گیری کرده اند و می روند. اما بر فرض محال اگر چنین اتفاقی بیافتد، سوابق گذشته نشان داده که نظام مقتدر است و به هیچ وجه در هیچ رده ای هیچ گونه باجی نمی دهد.
آخرین نمونه را من در سخنان آقای قاسم روانبخش که گفته بود دولت بدنبال گرفتن تایید صلاحیت برای رحیم مشایی است و اگر موفق نشود می گوید انتخابات را برگزار نمی کنم.
گفته ها و تحلیل های این برادر و همچنین هر کدام از ماها قطعی که نیست. یک اطلاعاتی داریم و گمانه زنی هایی می کنیم. در گفته هایمان باید چند تا نکته را رعایت کنیم؛ یکی اینکه از حد و مرز انصاف خارج نشویم. آنچه که مسلم است، دولت دنبال این است که فردی را که مورد نظر خودش هست را به صحنه بیاورد و دوست دارد که او رای بیاورد. حالا خوش بینانه اش این است که می خواهند به قول خودشان خدمت راسانی هایشان ادامه پیدا کند. اما بعضی ها هنوز از تحمیل این آقا که شما اسمش را بردید برای کاندیداتوری مایوس نیستند. امیدوارم که آنها هم دقیق و مدبرانه به مسایل بنگرند و متوجه باشند که اگر میخواهیم خدمتی بکنیم باید بر اساس عقلانیت، روش های کم هزینه را انتخاب کنیم. من فراتر از آقای روانبخش نگاه می کنم و می گویم روش های ماکیاولیستی، قانون شکنانه و تخریبی دیگران، روش های پرهزینه هستند برای فردی که وارد این میدان می شود و ما وظیفه داریم از باب خیرخواهی مضرات این روش ها را بگوییم. حالا اگر کسی یک زمانی با همین شیوه ها وارد شد، نظام تکلیف خودش را می داند و از جایگاهی که دارد برخورد می کند. سیاسیون هم اعلام موضع می کنند.
آقای کوهکن این روزها بحث آمدن یا نیامدن آقای خاتمی در بین اصلاح طلبان پر رنگ شده است. اصلاح طلبان با این تصور که آقای خاتمی بیشترین رای را در سبد خود دارد به برجسته سازی خاتمی مشغول هستند. به نظر شما این تصور که سید محمد خاتمی بیشترین رای را دارد، تصور درستی است. آیا خاتمی برای اصول گرایان یک خطر است؟
من نمی خواهم به گونه ای صحبت کنم که تخریب تلقی شود می خواهم یک تحلیل واقع گرایانه بکنم. در دوم خرداد 76 که آقای خاتمی انتخاب شدند، اگر جریان اصلاح طلب یک تعریف از اصلاحات می کرد و مثلا مثل اصول گرایان که منشور اصول گرایی را منتشر کردند، می گفتند که این منشور اصلاح طلبی و هر کس در این چارچوب است، اصلاح طلب است وضعیتشان بهتر از این می شد ولی چرا این کار را نکردند؟ دلیلش این است که تجمع زیر چتر آقای خاتمی یک محور و مبنای فرهنگی- ایدئو لوژیکی نبود. یک عده افراد با گرایش های متفاوت که بعضا 90 درجه 180 درجه با هم اختلاف داشتند زیر یک چتر جمع شدند و خروجی اش شد انتخاب آقای خاتمی. بعد از آن هم هیچ گاه در هیچ زمانی اصلاحات تعریف نشد. الان هم کسانی که اطراف آقای خاتمی جمع شده اند انتظارات متفاوتی از او دارند. فرد و مجموعه هایی در بین اینها هستند که معتقدند وقتی جریان فتنه پیش آمد آقای خاتمی باید به نوعی اعلام برائت می کرد و جریان عاشورا را محکوم می کرد تا بتواند محکم بایستد. یک جریانات رادیکال و تندرویی هم بودند که حتی وقتی آقای خاتمی اظهارات رقیق و کم رنگ انتقادی هم می گرفت، آنها تخطئه می کردند و معتقد بودند که آقای خاتمی باید رادیکال تر جلودار باشد. الان با یک چنین مشکلی روبه هستند.
از سوی دیگر در آستانه هر انتخابات همه جریان های سیاسی تظاهر می کنند که نامزد آنها بیشترین رای را دارد. این را می دانیم ما اما اگر نگاه آقایان به بعضی نظر سنجی هاست باید توجه کنند که در نظر سنجی ها هیچ یک از افراد نام برده شده رایشان به 40 درصد نمی رسد. الان اصلاح طلبان این نگرانی را دارند که کدام دسته باید وارد عرصه شود. یک دسته اعتدالی و یک دسته تندرو. یک اتفاقی که افتاده این است که هر دو دسته نسبت به آقای خاتمی منتقد هستند. معتدل ها می گویند که آقای خاتمی در فتنه 88 باید تبری می جست از فتنه و جریان تندرو می گوید چرا خاتمی مثل دو نفر دیگر ( موسوی و کروبی ) عمل نکرد. این ها با چالش های جدی این گونه روبه رو هستند. به نظر من آقای خاتمی بر سر دوراهی سختی قرار گرفته است. اگر چنانچه بیاید و با صراحت از فتنه 88 و اقدامات رادیکال ها تبری بجوید، یک بخشی از طرفداران او ریزش می کنند و معتدل ها می مانند و آقای خاتمی. این ریسک را نمی خواهند بکنند. اگر چنانچه بخواهند فضا را تند کنند و بروند به سمت آن جریان رادیکال و ساختار شکنانه که اگر هم به نتیجه ای نرسید تحریم را مطرح کنند، می دانند که تیر خلاصی است بر حیات سیاسی آقای خاتمی. فلذا در شرایط فعلی کسی که تصمیم گیری برایش بسیار بسیار سخت است جناب آقای خاتمی است. با حفظ احترام ایشان. ما قرارمان این است که حرفهایمان را بزنیم ولی با حفظ احترام و حرمت افراد.